زنان امروز در برابر کلوخ، سنگ پرتاب می‌کنند | ویژه‌نامه «زنان و طالبان»

زنان امروز در برابر کلوخ، سنگ پرتاب می‌کنند | ویژه‌نامه «زنان و طالبان»

  • بهار سهیلی

«شرف انسان، مرد یا زن، در راستی است. راستی در اندیشیدن، راستی در احساسات و راستی در رفتارها. انسان شریف کسی است که زندگی دوگانه، یکی آشکار و دیگری پنهان، نداشته باشد.»

نوال السعداوی

از زنانی حرف می‌زنم که با آداب و رسوم و سنت و پندارشان بزرگ شده‌ام‌. مادربزرگ‌های من هر دو پشتون بودند، یکی زیر سلطه‌ی خان‌زاده‌ها، مذهبی و ممنوعه بود و دیگری کابلی فعال اما پای‌بند به سنت‌های جامعه‌.

مادربزرگ پدری‌ام زمانی که از خانه بیرون می‌رفت، صورتش را می‌پوشاند، چون پدربزرگم به شدت متعصب و مذهبی بود. جز در یک مورد، زمانی که کارگران/ جوالی‌ها آرد و مواد غذایی به خانه می‌آوردند. پرسیدم: بی‌بی، چرا صورتت را نمی‌پوشانی؟ خندید و گفت: بچیم از مزدور کی روی گرفته!

بی‌بی مادری‌ام رییس مؤسسه‌ی آموزشی و خیاطی زمان خودش بود. هیچ وقت جز چادر کلان و سفید چیزی به سر نمی‌انداخت. رسم و سنت، زن مسن را این‌گونه محترم شناسایی می‌کرد. وقتی طالبان آمدند، هیچ وقت حاضر نشد چادری به سر کند. همیشه با جنگ‌جویان و مأموران این گروه در جنگ و جدال بود. بهانه می‌آورد که زنان احمدزی روی‌گیر نیستند و در فرهنگ ما پوشاندن صورت جواز ندارد. گاهی سن و سالش را یادآور می‌شد که در صورتم طراوت جوانی نیست تا شما را گناه‌کار کند و بعضی اوقات از نقش زنان پشتون در خانه و مزرعه و قدرت بدنی بالای‌شان برای دفاع از قریه، تنها به کوه و صحرا رفتن، اسب‌سواری و حتا پشت مردان ایستادن در زمان جنگ‌های قومی و منطقه‌ای حرف می‌زد. چند باری شلاق طالب را خورده بود، اما باز هم مقاومت کرد و تا پایان دوره‌ی سیاه، چادری به سر نینداخت.

بخش اول این نوشته‌ بیان‌گر فرهنگ اسلامی‌ست، چیزی که قرآن و روایات مذهبی در مورد غلام و کنیز بحث کرده‌اند، آن‌ها را جزو اموال صاحبان‌شان خوانده‌اند و زن ارباب، نیازی به حجاب و عفاف در حضور آن‌ها نداشته؛ مسأله‌ای در مغایرت با حقوق بشر اما در تفاهم با دین. بخش دوم، جدال زن مسلمان با فرهنگ مردم پشتون در برابر نیروهای سرکوب‌گر و افراطی مذهبی اما همزبانش است که در تلاش حذف کامل زن از جامعه بودند. یکی در برابر «سرنوشت الهی» و اراده‌ی شوهرش تسلیم بود، اما دیگری با وجود سنتی بودنش افراط را نمی‌پذیرفت و در حد خودش مبارزه می‌کرد.

برای مادربزرگ مادری‌ام پوشاندن صورت ننگ و عار بود. یادم است خانواده‌ی پدری‌ام را بی‌سویه‌ی دهاتی خطاب می‌کرد، چون زنان خانواده مجبور و معتقد به پوشاندن صورت و امتناع از حضور در جمعی نامحرم بودند.

پشتون‌ها در گذشته مردمانی دام‌پرور و جنگ‌جویانی قدرتمند محسوب می‌شدند. همیشه در حال کوچ از ایلاق به قشلاق، مردان مشغول شکار و جنگ با قبایل دیگر و زنان سرگرم تمام کارهای فزیکی از کار‌خانه تا ساختن آغل برای حیوانات، زاییدن کودک تا چراندن گله در دل کوه و بیشه. در کل زنانی با فزیک قوی که در مواقع ضروری آمادگی دفاع و جنگ داشتند.

منظورم از این اشارات مختلف این بود که افغانستان زمانی دست‌پرورده‌ی فرهنگ و سنت‌های مختلف اقوام بوده و هر کدام در نهایت پدرسالاری، محدود به سواد و آگاهی زمان خودشان، زن را برابر و مورد احترام می‌دانستند. وقتی منافع سیاسی ابرقدرت در منطقه اراده کرد بنیاد‌گرایی و مذهب سیاسی را بر انسان‌ها حاکم کند تا علیه کمونیزم وقت تبدیل به غول بزرگتری شود، یکی از قوانین مذهب سیاسی، حذف نیم جامعه (‌زنان) به بهانه‌های مختلف شرعی و غیر‌شرعی ست تا با فلج ساختن این پیکر از نیمه‌ی بی‌جان، راحت و بی‌دردسر، بهره‌برداری و نهایتا بر آن حکومت کنند.

طالبان نسخه‌ی آخر غول سیاست مذهبی در افغانستان خواهند بود چرا که این گروه باعث رخدادی به نام 11 سپتامبر در امریکا یا همان قلب تمدن دموکراسی شد و سیاست چند پهلو دامن‌گیر خودشان.

طالبان نیروهایی اند که به فرهنگ پشتون‌ها و رسوم مردم کشورشان از اقوام مختلف پای‌بند نیستند. آن‌ها افغانستان را به بهانه‌ی افراط مذهبی لانه‌ی شیطان می‌دانند و به زنان نگاهی شئ‌وار چون دستگاهی برای تولید مثل دارند که همیشه در حال تحریک و ایجاد فتنه در جنس مخالف هستند. این ایدئولوژی با هیچ مزایا و توافقی در گفت‌وگوهای صلح تغییر نخواهد کرد.

زنان امروز افغانستان مانند دیروز تک و تنها و با ملاحظه سرپیچی نمی‌کنند. ما تبدیل به ارتش بزرگی شده‌ایم که متشکل از نیروهای نظامی، امنیتی، سیاسی، فرهنگی، پزشکی، مهندسی، ورزشی، هنری و … است. زنان امروز در برابر کلوخ، سنگ پرتاب می‌کنند، در برابر شلاق، تازیانه می‌زنند و جواب گلوله را با گلوله می‌دهند. عصیان‌گران عصر من با منطق و استدلال می‌جنگند و آیین تمکین را به رسمیت نمی‌شناسند. این زنان آگاه، ترسی از صلح با گروه‌های افراطی و بنیادگرا ندارند چون گذشته را بدرود گفته‌اند.‌ ‌شما اگر رؤیای حذف و سلطه‌جویی به سر دارید، باید نگران و مراقب رفتارتان باشید تا قیام و انقلاب زنان افغانستان را در زمان نابرابری‌های اجتماعی تجربه نکنید.