پنج روز است که کاروان صلح از ولایت ناامن ارزگان به پایتخت برگشته است. جوانان صلحخواه پس از ده ماه دادخواهی و سفر، خسته شدهاند. خسته به خاطر دست نیافتن به نتایج ملموس و پاسخ قناعتبخش. با اینحال اما میگویند که از پا نمینشینند.
این کاروان در نظر دارد که به زودی یک تظاهرات سراسری را علیه گروه طالبان در کشور راهاندازی کند. این تظاهرات قرار است در اکثر ولایتها و بزرگشهرهای کشور برگزار شود. کاروان صلح از راهاندازی تظاهراتی حرف میزند که در 17 سال گذشته توام با جنگ و خشونت، جای تظاهرات گسترده مردمی در اغلب مناطق جنوبی و شرقی و بخشهایی از شمال علیه گروه طالبان خالی بوده است.
قرار است تظاهرات ضد طالبانی اعضای کاروان مردمی صلح در یک روز در تمام ولایتهای کشور راهاندازی شود.
اقبال خیبر، عضو کاروان صلح میگوید که گروه طالبان در مدت ده ماه دادخواهی و اعتراضشان برای توقف جنگی که حداقل 17 سال طول کشید، به سوال «چرا جنگ؟» پاسخ قناعتبخش نداده است.
ناگفتههای سفر ارزگان
کاروان مردمی صلح چندی پیش به ارزگان، ولایت ناامنی رفت که بیشتر مناطق آن زیر کنترل گروه طالبان قراردارد. اعضای این گروه میگویند برای این که به مردم ثابت کنند که کار پروژهای نمیکنند و تنها صلح میخواهند به این ولایت ناامن سفر کردند.
وقتی اعضای کاروان صلح وارد خاک ارزگان شدند، شماری از افراد طالبان که در جادهی عمومی مصروف بررسی مسافران بودند، از ساحه دور شدند و حرفی با آنها رد و بدل نکردند. اعضای کاروان صلح اما دوست داشتند که طالبان از آنها بپرسند که کجا میروند و چرا به این منطقه آمدهاند. این برخورد طالبان خلاف انتظار اعضای کاروان صلح بود.
وقتی کاروان صلح به شهر ترینکوت، مرکز ولایت ارزگان رسید، با پادرمیانی موسفیدان موفق به تماس با طالبان شد. جنگجویان طالبان به موسفیدان شهر ترینکوت گفته بودند که آنهاعلاقهمند دیدار با اعضای این کاروان هستند اما از طرف «کویته» اجازه ملاقات ندارند.
کاروان صلح هلمند برای دیدار با طالبان پافشاری میکردند. آقای خیبر میگوید که با فرستادن نامهای به ملا هیبتالله، رهبر گروه طالبان، خواستار دیدار با این گروه شدند، اما پاسخ طالبان این بود: «ما به نام کاروان صلح هیچ حرکتی را نمیشناسیم. این یک پروژه است که از طرف خارجیها تمویل میشود.»
اعضای کاروان صلح در ولسوالی شاه ولیکوت در مسیر راه با یک قبرستان وسیع برخوردند. قبرستانی که جسد بیش از 2 هزار نفر در آن دفن شده است. این قبرستان مربوط به کشتهشدگان طالبان است. بر لوحهی بزرگ آن نوشته شده است: «قبرستان شهدا». یکی از موسفیدان منطقه به آنها تعریف کرده که تا چهار سال پیش تنها چهار جسد در این قبرستان دفن بوده و حالا به 2 هزار نفر رسیده است.
وقتی اعضای کاروان صلح به ترینکوت، مرکز ولایت ارزگان رسید در کنار یک ورزشگاه، قبرستان دیگری به بزرگی قبرستان شاه ولیکوت یافتند. در این قبرستان جسد نیروهای امنیتی افغانستان دفن شده است. شهردار شهر ترینکوت به آنها گفته که تا پنج _ شش سال پیش تنها دو جسد در این قبرستان دفن بوده اما اکنون بیش از هزار نفر از نیروهای امنیتی در آن زیر خاک خفتهاند.
پس از این اعضای کاروان صلح با پیرمردی دیدار کردند که از فرط فقر و ناداری تصمیم به فروش دخترانش گرفته بود: «میگفت چند وقت پیش تصمیم گرفتم که یکی از چهار دخترم را به مردی بفروشم. طرف مقابل به من گفت که دخترت را برای پسرم میگیرم اما در بدل بادام. مشروط بر این که بادام را نسبت به نرخ بازار دو برابر بخرد. ولی پیرمرد قبول نکرد.»
این کاروان در ادامهی دیدارهایش، خبرنگاری را میبیند که قصهی غمانگیزتری داشته است: «نام خبرنگار جواد است. او به ما گفت وقتی در ولسوالی شاه ولیکوت وارد خانهی ویرانهای شده، زیر یک چادر جسد زنی را دیده است. زنی که از او فقط استخوانها و چوریهایش سالم مانده بوده.»
آقای خیبر میگوید که تمام جادههای ارزگان به دلیل جنگ و ناامنی تخریب شده و عابران مسیری را که در سال های گذشته در یک ساعت میپیمودند حالا باید هشت ساعت وقت بگذارند.
در حالی که بغض گلوی خیبر را میفشرد گفت که آنها در شهر ترینکوت، زن سالخوردهای را دیدند که غم از دست دادن شش فرزندش در جنگ، او را دیوانه کرده بود.