الجزیره ـ مایکل کوگلمن
این روزها زلمی خلیلزاد احتمالا حال خوشی ندارد.
فرستادهی ویژه ایالات متحده برای مصالحه افغانستان یک ماموریت فوری در پیش داشت؛ راهاندازی روند صلح با طالبان، هرچه زودتر. درحالیکه دونالد ترمپ رییسجمهور ایالات متحده مشتاق است تا جنگ را متوقف کند، واشنگتن در تلاش دستیابی به معاملهای بوده است تا راه را برای عملیشدن تصمیم رییسجمهور باز کند.
خلیلزاد در ماموریتش پیشرفتهایی داشت. او چندین بار جلسات سطح بالا را میان مقامات ارشد ایالات متحده و نمایندگان طالبان تسهیل کرد که امیدوارکنندهترین گفتوگوها در اوایل ماه جاری در امارات متحده عربی کلید خورد.
خلیلزاد اندکی پس از گفتوگوهای امارات، در مصاحبه با طلوعنیوز با اشاره به طالبان گفت: «آنها به من گفتند که نمیتوانیم شما را شکست بدهیم.» شورشیان به او گفته بودند که «ما نخست باید با شما، یعنی امریکا و بعد با افغانها بنشینیم و مسائل را از طریق ابزارهای سیاسی حل کنیم.» با توجه به اینکه رییس دفتر سیاسی طالبان و رییس دفتر ملا آخندزاده، رهبر طالبان نیز از جملهی نمایندگان طالبان بودند، چنین پیام آشتیجویانهای چیزی نیست که کماهمیت تلقی شود.
و بعد، تصمیم رییسِ خلیلزاد همچون توفانی از راه رسید. ترمپ ناگهان تصمیم گرفت که نزدیک به نیمی از نیروی 14 هزار نفری ایالات متحده را از افغانستان خارج کند.
این اقدام، کار خلیلزاد را بسیار دشوار میسازد، زیرا به نظر میرسد که واشنگتن قدرت نفوذ ایدهآلاش را در گفتوگوهای آینده از دست داده است.
ترمپ یک فرصت ارزشمند را برباد داد
رییسجمهور ایالات متحده با تصمیم اخیرش، به طالبان آن چیزی را داد که این گروه مدتها خواستار آن بود: تعهد به خروج نیروها. در عوض، طالبان مجبور نیستند از چیزی دست بردارند، چه برسد به انجام یک معامله. برای طالبان، تصمیم خروج نیروهای امریکایی از افغانستان، نعمتی است خداداده و برای مذاکرهکنندگان ایالات متحده، چالشی است مخرب و آزاردهنده.
بهدست آوردن موافقت طالبان برای گفتوگوهای رسمی، خود به اندازهی کافی دشوار بود. شورشیان طالبان که فشار سختی را بر نیروهای درماندهی افغان اعمال کردهاند و بیشتر از هر زمان دیگری از سال 2001 به اینسو قلمرو در اختیار دارند، دلیل چندانی برای توقف جنگ نداشتند.
طالبان قبلا گفته است که شاید بخواهد پس از تعهد واشنگتن به خروج نظامی، با دولت افغانستان بر سر پایاندادن به جنگ گفتوگوهای رسمی داشته باشد. پس چرا تصمیم ترمپ را به عنوان محرکی برای راهاندازی روند صلح نمیبینیم؟
متاسفانه، تا زمانی که دولت کنونی افغانستان در قدرت باشد، احتمال تحقق این امر بسیار ناچیز است. طالبان حتا با طرح کاهش و خروج سربازان امریکایی، بیتاب و بیقرار گفتوگو با دولت کنونی افغانستان نخواهند بود.
از سال 2001 که نیروهای ایالات متحده طالبان را از قدرت بیرون راندند، این گروه دولت افغانستان را به عنوان دولت نامشروع و دستنشاندهی واشنگتن محکوم کرده است. استدلال طالبان بر این بوده است که چنین ویژگیهای خامی مختص دولت فعلی میباشد؛ دولت وحدت ملی که محصول مذاکرات به رهبری امریکا است، نه انتخابات.
پس از پایان بینتیجهی [دور اول] انتخابات ریاستجمهوری سال 2014 افغانستان، جان کری وزیر امور خارجهی ایالات متحده به کابل فرستاده شد، تا توافق تشریک قدرت را میان دو نامزد پیشتاز، اشرف غنی و عبدالله عبدالله، برقرار کند. این دو مرد، دولت کنونی افغانستان را رهبری میکنند.
بنابراین، وقتی طالبان در بیانیههای شان ـ مانند بیانیهای که در ماه نوامبر از سوی این گروه منتشر شد ـ به دولت افغانستان بهعنوان دولت «دستنشانده و تحمیلشده از سوی امریکاییها بر ملت مسلمان افغان» اشاره میکنند، به این معنا نیست که آنها در باغ نیستند.
در نهایت، تصمیم یکجانبهی ترمپ مبنی بر کاهش نیروها، احتمال دارد که بهترین فرصت واشنگتن تا به امروز را برای راهاندازی گفتوگوهای صلح با طالبان برباد داده باشد. طالبان آمادهاند تا از دستاوردهای اخیرشان در میدان نبرد که ناشی از [تصمیم] کاهش نیروها در غیبت توافق صلح میباشد، سود ببرند و جنگشان را علیه دولتی که [طالبان] علاقهای به گفتوگو با آن ندارد، شدت بخشند.
واشنگتن در حال حاضر چه گزینههایی پیش رو دارد؟
در بهترین سناریو، ترمپ از تصمیمش عقبنشینی میکند و به تلاشهای دیپلماتیک خلیلزاد وقت بیشتری میدهد. توجیه خروج، در صورتی که شما بتوانید بگویید حداقل اول برای صلح تلاش کردهاید، آسانتر میشود.
اما به صورت واقعبینانه، بعید است که ترمپ تصمیمش را تغییر دهد. او هرگز با ماندن در افغانستان راحت نبوده است. علاوه بر این، در کاخ سفید ـ به خصوص با توجه خروج قریبالوقوع جیمز متیس، وزیر دفاع ایالات متحده ـ معدود مقامات ارشد باقی مانده است که خواهان ادامهی کما فیالسابق چرخش چرخهی دخالت ایالات متحده در افغانستان و در موقعیتی باشند که ترمپ را متقاعد کنند که نظرش را تغییر دهد، یا فقط از سرعت روند کاهش نیروها بکاهد. با توجه به این، ترمپ به خوبی میتواند در ماههای آینده، خروج کامل نیروهای امریکایی از افغانستان را اعلام کند.
پس واشنگتن چه کاری میتواند برای بازسازی یک فرصت درهمشکسته انجام دهد؟
گام نخست، کنترل آسیب و خسارت است. مقامات بلندپایهی ایالات متحده باید کابل را اطمینان دهند که به رغم کاهش حتمی سربازان، آنها افغانستان را ترک نمیکنند. واشنگتن باید تاکید کند که به تامین منابع حیاتی برای نیروهای امنیتی افغانستان ادامه میدهد و از تلاشها برای گسترش نیروهای ویژهی افغانستان، تاج سر ارتش این کشور که در این اواخر از سنگینکاری رنج میبرد، حمایت میکند.
چنین اقداماتی میتواند از نگرانی افغانها در مورد خروج ایالات متحده بکاهد و دستاوردهای احتمالی طالبان را در میدان جنگ در پی خروج نیروهای امریکایی، محدود کند.
دوم، در صورت و زمانی که تماسها با طالبان از سر گرفته شد، تمرکز واشنگتن باید این باشد که طالبان را وادار کند که به طور رسمی روابط خود با القاعده را قطع کند. دیرزمانیست ترس تحلیلگران از این بوده است که افغانستان در صورت خروج ایالات متحده، بار دیگر به لانهی تروریسم بینالمللی تبدیل خواهد شد. این ترس، ممکن است یکی از دلایلی باشد که ترمپ سال گذشته هنگام اعلام استراتژیاش برای افغانستان، با نگهداشتن سربازان امریکایی در این کشور موافقت کرد.
همین ترس، فرمان استراتژی مذاکرهی امریکا را نیز در اختیار دارد. خلیلزاد در مصاحبهاش با طلوعنیوز گفت: «ایالات متحده در صورت مهارشدن تهدید تروریسم، به دنبال حضور نظامی دایمی در افغانستان نیست.» طالبان به طور فعال با شاخهی خراسان دولت اسلامی عراق و شام (داعش) مبارزه میکند، اما روابطاش را با القاعده همچنان حفظ کرده است.
این جایی است که پاکستان میتواند مفید واقع شود. واشنگتن باید بر اسلامآباد که از نفوذ گسترده در میان شورشیان برخوردار میباشد، فشار وارد کند تا مسألهی القاعده را با طالبان مطرح و در این کارزار، بازیگران کلیدی منطقه مانند روسیه، ایران و چین را نیز با خود همراه کند. این چهار کشور با اینکه با واشنگتن راه نمیروند، از سوی دیگر نمیخواهند افغانستان دوباره به لانهی القاعده تبدیل شود.
تریشیا بیکن، محققی که اتحادها میان گروههای تروریستی را مطالعه میکند، نوشته است که طالبان برخلاف سابق، از لحاظ عملیاتی و مالی چندان متکی به القاعده نیست و از سوی دیگر، ایمنالظواهری رهبر کنونی القاعده، آنچنان که اسامه بن لادن از نفوذ میان طالبان برخوردار بود، در درون این گروه جایگاهی ندارد.
سوم، واشنگتن باید به حمایت کامل خود از انتخابات ریاست جمهوری افغانستان که قرار است سال آینده برگزار شود، ادامه دهد. با توجه به چالشهای امنیتی، تکنولوژیکی و تدارکاتی، انتخابات احتمالا ناقص خواهد بود، اما در صورتی که رهبری افغانستان محصول انتخابات باشد ـ نه مداخلهی خارجی تحت رهبری ایالات متحده ـ احتمال گفتوگوی طالبان با کابل (و از طریق آن راهاندازی گفتوگوهای رسمی) بیشتر میباشد.
در روزهای اخیر، مقامات انتخابات افغانستان اعلام کردهاند که برای حل مشکلات فنی، انتخابات تا چند ماه به تعویق خواهد افتاد. در بهترین سناریو، این تاخیر نهتنها مشکلات را در روند انتخابات حل خواهد کرد و به آن اعتبار بیشتری خواهد بخشید، بلکه فرصت بیشتری را برای ایجاد طرحی به منظور شروع گفتوگوها با طالبان پس از شروع کار دولت جدید افغانستان، نیز میّسر خواهد کرد.
در میانهی کمرنگشدن نقش و کاهش ناگهانی حضور ایالات متحده در افغانستان، مشارکت کابل در یک روند صلح باالقوه، هرگز بیشتر از حالا حیاتی نبوده است. خلیلزاد میتواند آسیب تصمیم عجولانهی رییسش را از طریق کمک به ایجاد شرایط مناسب برای راهاندازی نهایی یک روند صلح به رهبری و مالکیت افغانها، محدود کند و به روندی کمک کند که افغانستان و شهروندان رنجدیدهی آن سخت مستحق و سزاوار آن هستند.