گروه طالبان در ماه عقرب سلسله حملات گسترده، متفاوت و بیپیشینه را بر روستاهای هزارهنشین ولسوالی ارزگان خاص ولایت ارزگان و ولسوالیهای جاغوری و مالستان ولایت غزنی انجام دادند. کارشناسان نظامی و سیاسی این حملات را بخشی از استراتژی جدید جنگی طالبان در زمستان پیش رو به هدف گسترش قلمرو در مناطق هزارهنشین ولایتهای مرکزی افغانستان میدانند.
مناطق هزارهنشین در ۱۷ سال گذشته از لحاظ امنیت و توسعهی نیروی بشری یکی از مناطق مثال زدنی افغانستان بود و گروههای مخالف مسلح دولت از جمله طالبان با تلاش بسیار موفق به یافتن حامی محلی در این مناطق نشده بود. حملات اخیر و کمسابقهی طالبان بر سه ولسوالی ارزگان خاص، جاغوری و مالستان و اظهار نظرهای مقامهای دولتی بیانگر یک نگرانی است: این مناطق در تیررس حملهی طالبان و سقوط قرار دارد.
به گفتهی یکی از مقامهای استخباراتی کشور، طالبان از شورای کویته فرمان گرفته تا در زمستان پیش رو با سازماندهی حملات گسترده و متفاوت از قبل، مناطق و ولسوالیها هزارهنشین افغانستان را در کنترل خود در بیاورد.
طالبان به دنبال چیست؟
مقامهای امنیتی میگویند که استراتژی طالبان در زمستان پیش رو این است که حملات گستردهیی را برای گسترش قلمروشان در مناطق هزارهنشین افغانستان ـ که عمدتاً در ساحات مرکزی افغانستان قرار دارد و دهلیزی به سمت شمال محسوب میشود ـ به راه بیاندازد.
جنرال صمد شمس، رییس امنیت ملی ولایت ارزگان که پس از حملهی طالبان بر ولسوالی ارزگان خاص به منطقهی شیرداغ ولسوالی مالستان آمده بود، به خبرنگار اعزامی اطلاعات روز گفت که «باشندگان مناطق مرکزی به طالبان کمک نمیکنند، عشر و سرباز نمیدهند، از این رو طالبان قصد دارند با تصرف این مناطق از کمک این مردم برای رسیدن به اهدافشان استفاده کنند».
به گفتهی او، شورای کویته بر طالبان فشار وارد کرده که وضعیت امن ولسوالیهای جاغوری، مالستان و ناهور را برهم بزند: «از پاکستان سر طالبان فشار است که مناطق هزارهنشین را که حاکمیت شما را قبول نمیکند، آنجاها را به اجبار و جنگ بگیرید و ساحات را زیر تصرف خود در بیاورید و سربازگیری کنید.»
اسدالله فلاح، مشاور رییسجمهور در امور حل منازعات که در رأس هیأت حقیقتیاب دولتی به ولسوالی مالستان رفته بود، به اطلاعات روز گفت که هدف حملهی طالبان بر ولسوالی ارزگان خاص و ولسوالیهای هزارهنشین ولایت غزنی گسترش قلمرو است و شورای کویته، پاکستان و آیاسآی بر طالبان فشار وارد میکنند تا این گروه در غزنی پیشروی داشته باشند.
رحمتالله نبیل، رییس پیشین امنیت ملی افغانستان در گفتوگو با اطلاعات روز میگوید که او از مدتها پیش از خطر حملهی طالبان بر مناطق هزارهنشین هشدار داده بود. «گروه طالبان از سه سال پیش در تلاش بود که در میان اقوام غیرپشتون نفوذ کرده تا نشان دهد که افغانستانشمول است.»
آقای نبیل میافزاید که طالبان از حمله بر هزارهجات چند هدف دارد که به گفتهی او یکی از آنها بازکردن مسیر کوتاه اکمالاتی از جنوب به شمال افغانستان است. به گفتهی او، طالبان میخواهد از طریق جاغوری، مالستان، دایکندی و لعل و سرجنگل، راه نزدیک اکمالاتیشان را از جنوب کشور و حتا بلوچستان و وزیرستان پاکستان به شمال وصل کند: «هدف نهایی شاید بلخ باشد.»
نبیل همچنان میگوید که از آنجایی که غزنی با هشت ولایت هممرز است، برای طالبان اهمیت چند بعدی دارد و با تصرف آن ولایت میتوانند راههای اکمالاتی خود را به ساحات مختلف وصل کنند: «در غزنی اول ولسوالیهای چهار اطراف شهر را تصرف کردند و آخرین سقوط خواجهعمری بود. بعد شهر غزنی را زیر فشار گرفتند. حالا میخواهند طرف هزارهجات بروند. فکر میکنم که طرف وردک و لوگر عملیاتهای خود را بیشتر میکند، چون میخواهند هم طرف هزارهجات نفوذ کند و هم چهار اطراف کابل را در محاصره در بیاورند.»
طالبان چند ماه پیش حملهی گستردهیی را برای سقوط شهر غزنی انجام داد و بخشهای از شهر را نیز برای چند روز تصرف کرد. از ۱۸ ولسوالی، تنها سه ولسوالی هزارهنشین این ولایت در کنترل کامل دولت است، اما بقیهی ولسوالیها یا به صورت کامل در کنترل طالبان است یا دولت تنها بر ساختمانهای ولسوالی و فرماندهی پولیس تسلط دارد.
به باور آقای نبیل، ولسوالیهای جاغوری و مالستان برای هزارهها همانند جایگاه قندهار برای پشتونها، پنجشیر و بدخشان برای تاجیکها و فاریاب برای ازبیکها را دارد و در سالهای گذشته در سیاست، تحصیل و مطبوعات فعال بوده، از این رو طالبان میخواهند روی این دو ولسوالی فشاور بیاورند.
شاه حسین مرتضوی، معاون سخنگوی ریاستجمهوری میگوید که طالبان در تلاش بود با تصرف ولسوالیهای مالستان و جاغوری عرصه را برای حکومت تنگ و مسیر تردد خود را به سمت ناهور و از آنجا به میدانوردک و بامیان باز کند.
از سوی دیگر رییس پیشین امنیت ملی افغانستان بازیهای کشورهای منطقه در مورد مسایل افغانستان را نیز یکی از عوامل حملهی طالبان بر مناطق هزارهنشین میداند: «در این شکی نیست که ایران، پاکستان و روسیه به یک تفاهم استراتژیک با طالبان رسیده باشد که طالبان حضور خود را نیرومند بسازد تا روی امریکا فشار وارد شده و منطقه را ترک کند. من بیشتر این بازی را میبینم تا بحث فاطمیون و جنگ مذهبی.»
پیوند گفتوگوهای صلح و حملهی طالبان بر مناطق هزارهنشین
حمله بر ولسوالیهای مالستان و جاغوری همزمان بود با تشدید تلاشهای صلح از سوی زلمی خلیلزاد، نمایندهی ویژهی وزارت خارجهی امریکا در امور صلح افغانستان و نشست صلح با حضور نمایندگان طالبان در مسکو.
وحید مژده، کارشناس امور سیاسی و مقام پیشین طالبان به اطلاعات روز میگوید که پیش از این گروه طالبان به مناطق هزارهنشین حمله نمیکردند، اما حالا چون بخش وسیعی از کشور را در اختیار دارد، میخواهد در آستانهی مذاکرات صلح، بر این مناطق نیز تسلط پیدا کند و از موضع قدرتمندتری وارد گفتوگو شود.
شاه حسین مرتضوی، معاون سخنگوی رییسجمهور میگوید که طالبان با حمله به ولسوالیهای جاغوری و مالستان اهداف مهم سیاسی و نظامی را تعقیب میکرد. پیام مهم طالبان در صورت تسلط به مناطق یاد شده این بود که این گروه به شمال، جنوب و مرکز افغانستان تسلط دارد.
آقای مرتضوی در مقالهیی منتشره در روزنامه اطلاعات روز مینویسد که همزمانی این حملات با نشست ژنو و گفتوگوهای صلح نیز مهم بود و در صورت پیروزی «از نظر بافت قومی نیز طالبان حضور سیاسی خود را در نقاط مختلف به نمایش میگذاشتند».
اما رحمتالله نبیل میگوید که پس از ایجاد قطعهی سرخ طالبان، عمدتاً حملات بزرگ این گروه برای تصرف ولایتها و ولسوالیها در آخر سال انجام میشود. در گذشته حملات در فصلهای گرم انجام میشد، چون تمرکز طالبان روی حملات کوچک بود و ساحه را نیز حفظ کرده نمیتوانست. به باور او، طالبان در این وقت سال بر مناطق هزارهنشین حمله کرده تا این مناطق را در زمستان پیشرو حفظ و برای توسعهی آن، کمپ بسازد و سربازگیری کند. آقای نبیل همچنان میافزاید به این دلیل طالبان این وقت را برای حمله انتخاب کرده، چون میدانند که هزارهجات از لحاظ نظامی آسیبپذیر و مردمان آن خلع سلاح است: «طالبان میدانند که هزارهجات در گذشته آرام بود و در این سالها دولت در این ساحات توجه نظامی نداشت. در هزارهجات و در کل مناطق مرکزی یک لوای صحیح هم ندارد.»
پیشینه و شرح حملات
از حملهی طالبان بر روستای هزارهنشین میرزااولنگ و حملات پراکندهی دیگر که بگذریم، طالبان در یکی دو سال اخیر و خصوصاً از اوایل سال جاری، تلاش کرد که حمایتکنندگان محلی در مناطق هزارهنشین مرکزی افغانستان بیابد تا با همکاری آنان بتواند بدون درگیری و هزینهی کلان، به این مناطق تسلط یابد. میتوان در این زمینه از نامههای ارسالی طالبان برای باشندگان جاغوری و مالستان یاد کرد. چانهزنیهای طالبان در ولسوالیهای هزارهنشین ولایت غزنی نتیجه نداد و در نهایت در ماه عقرب به حملات گستردهیی تهاجمی دست زد.
طالبان سلسله حملاتشان را بر مناطق هزارهنشین مرکزی افغانستان از ولسوالی ارزگان خاص ولایت ارزگان آغاز کرد. نخست جنگ در این ولسوالی قومی خوانده شد، اما آنچه که مقامها و هیأت حقیقتیاب دولتی گزارش دادند این جنگ قومی نه، بلکه جنگ طالبان علیه نظام و مردم، برای گسترش قلمرو خوانده شد.
نیروهای کمکی که برای پس زدن حملات طالبان در روستاهای هزارهنشین کندلان، حسینی، حمزه و سیاهبغل فرستاده شده بودند، روزها در مالستان ماندند و تاکنون (پنجشنبه، هشتم قوس) عملیات پاکسازی را در این مناطق آغاز نکردهاند. مسوولان امنیتی روی ایجاد نیروی خیزش مردمی برای تأمین امنیت روستاهای هزارهنشین ارزگان خاص کار میکردند که پس از تشکیل آن، حملات پاکسازی را آغاز کنند.
جنرال صمد شمس، رییس امنیت ملی ارزگان خاص که مسوول تنظیم این نیروها است روز پنجشنبه، هشتم قوس به اطلاعات روز گفت که تدابیر برای پسگیری روستاهای هزارهنشین ارزگان خاص گرفته شده و همچنان بیش از ۴۰۰ تن برای تأمین امنیت ارزگان خاص و مالستان در نظر گرفته شده است.
در جنگ ارزگان خاص ۴۳ غیرنظامی و خیزش مردمی و ۱۲ سرباز پولیس کشته و بیش از ۶۰۰ خانواده آواره شدند.
هرچند پیشروی طالبان بر ولسوالی مالستان از مسیر ارزگان خاص پس از توافق صلح میان مردم شیرداغ مالستان و طالبان متوقف شد، اما دو روز بعد (۱۵ عقرب) حملهی طالبان بر ولسوالی جاغوری و در ۱۹ عقرب بر ولسوالی مالستان آغاز شد.
پس از درگیریهای خونین چند روزه و شکست جبههای مقاومت مردمی در منطقهی حوتقول جاغوری، نیروهای کمکی به این ولسوالی رسیدند. در مالستان نیز طالبان تا نزدیکیهای ولسوالی پیشروی کردند.
حملهی طالبان بر ولسوالیهای مالستان و جاغوری با رسیدن نیروهای کمکی عقب زده شد. به گفتهی کارشناسان نظامی، حکومت به حد کافی نیرو به جاغوری و مالستان فرستاد که اهمیت این دو ولسوالی را نزد حکومت نشان میهد.
هرچند حکومت در ۲۸ عقرب اعلام کرد که ولسوالیهای جاغوری و مالستان از وجود طالبان پاکسازی شده، اما در مناطق غربی جاغوری تا یکشنبهشب، چهارم عقرب درگیری ادامه داشت و باشندگان این مناطق میگویند که خطر حملهی مجدد طالبان بر جاغوری از سمت غرب همچنان وجود دارد.
به گفتهی منابع محلی، در جنگ جاغوری و مالستان دستکم ۸۰ نظامی و غیرنظامی از جمله ۲۵ سرباز کماندو کشته و دستکم ۵۰ نظامی و غیرنظامی دیگر زخمی شدند. جنگ در این دو ولسوالی هزارها خانواده را به شهر غزنی، بامیان، بهسود و کابل آواره کرد.
رهیافتها و چالشها؛ چگونه میتوان امنیت مناطق هزارهنشین را تأمین کرد؟
در نبود چتر امنیتی برای مناطق مرکزی، با تشدید تهدید حملهی طالبان بر مناطق مرکزی افغانستان در سالهای اخیر، حکومت برای دفاع از این مناطق نیروهای پولیس محلی و خیزش مردمی را در ساحات آسیبپذیر جابهجا کرد. اما جنگ این نیروها علیه طالبان، جنجالها و بگومگوهای مبنی به نقض حقوق بشر و جنگ قومی به بار آورد. تاجایی که حکومت اقدام به بازداشت شماری از فرماندهان این نیروها کرد. جنگ ارزگان خاص نیز به دلیل حضور حکیم شجاعی از فرماندهان خیزش مردمی در این ولسوالی، نخست جنگ قومی میان هزارهها و پشتونها عنوان شد. همچنان حکومت اقدام به بازداشت فرمانده علیپور فرمانده دیگر خیزش مردمی در بهسود میدانوردک کرد.
اکنون سوال مطرح میشود که حکومت برای تأمین امنیت این مناطق و همچنان جلوگیری از قومی شدن جنگ باید چه تدابیری روی دست گیرد و راه حل چیست؟ آیا جابهجایی اردوی منطقهیی که شکل تغییر یافتهی پولیس محلی است، راه گشاست؟
پس از پاکسازی جاغوری و مالستان حکومت اعلام کرد که پاسگاههای مجهز امنیتی برای تأمین امنیت در ساحات آسیبپذیر جاغوری و مالستان، ایجاد میشود. این نیروها در قالب اردوی منطقهیی در این پاسگاهها جابهجا خواهند شد. راه حل حکومت برای تأمین امنیت این مناطق، ایجاد اردوی منطقهیی و ایجاد پاسگاهها در نقاط آسیبپذیر است.
دفتر رسانههای ولایت غزنی اعلام کرد که ۳۰ پایگاه امنیتی در نقاط آسیبپذیر مرزی ولسوالیهای جاغوری و مالستان با ولسوالیهای ارزگان خاص ولایت ارزگان، خاک افغان ولایت زابل و گیلان ولایت غزنی ایجاد میشود. در خبرنامهی دفتر والی غزنی آمده است که ۲۰ پاسگاه در مربوطات ولسوالی جاغوری و ۱۰ پاسگاه در مربوطات مالستان ایجاد خواهد شد.
شاه حسین مرتضوی با انتقاد از حکومت حامد کرزی میگوید که در گذشته در مناطق مرکزی هیچ چتر امنیتییی در نظر گرفته نشده بود و اکنون رییسجمهور غنی برای اولین بار ایجاد چتر امنیتی را برای مناطق مرکزی در نظر گرفته است: «یک کندک ارودی منطقهیی برای دایکندی، یک کندک ارودی منطقهیی برای بامیان یک قطعه امنیت ملی به کیمیت ۴۴۳ نفر برای بامیان و همچنان ۲ تولی برای جاغوری و مالستان همراه با نیروی خیزش مردمی در نظر گرفته شده است. این چتر سبب میگردد تا دشمن به آسانی نتوانند ولایتها و مناطق یاد شده را در معرض تهدید و تهاجم قرار دهند.»
اما رحمتالله نبیل، رییس پیشین امنیت ملی جابهجایی نیروها در قالب اردوی منطقهیی را برای تأمین امنیت هزارهجات نه تنها راه حل نمیداند، بلکه میگوید که جابهجایی این نیروها باعث میشود که جنگ شکل قومی و مذهبی به خود بگیرد.
به باور آقای نبیل، استقرار اردوی منطقهیی در هزارهجات مردم محل را با طالبان درگیر میکند و طالبان و طرفداران آنان به جنگ، شکل قومی و مذهبی میهند و نیز زمینه برای سربازگیری از میان قوم پشتون از سوی طالبان فراهم میشود.
آقای نبیل ایجاد اردوی منطقهیی در هزارهجات را ادامهی نیروی خیزش مردمی و جنگ حکیم شجاعی و قومندان علیپور در هزارهجات و جنگ قیصاری و حتا جنرال دوستم علیه طالبان در شمال کشور میداند: «اردوی محلی پسلرزههای خود را دارد. کسانی مانند شجاعی و قیصاری همانند اردوی محلی بود. از آنها خواسته شد از مردم دفاع کنند، اما بعداً جنگ آنان را قومی و مذهبی خواندند. وقتی جنرال دوستم به [شمال] رفت و مناطق را تصفیه میکرد، در کابل هیاهو کردند که حله این [جنرال دوستم] نسلکشی میکند. عین قصه تکرار میشود. طالبان میآید و از منطقهی زابل حمله میکند و پس میروند [به جنگ] رنگ قومی میدهند.»
پس از شدت حملات طالبان بر ولسوالیهای جاغوری و مالستان و تلفات سنگین نیروهای خیزش مردمی و کماندوهای ارتش، معترضان در کابل ضمن چند خواست فوری برای پس زدن حملات طالبان، برای تأمین امنیت دایمی این دو ولسوالی، خواستار اعزام، تجهیز و مستقر شدن دایمی کندکهای ارتش ملی در این ولسوالیها شدند.
رییس پیشین امنیت ملی تأکید دارد که برای این که طالبان نتواند جنگ در هزارهجات را قومی و مذهبی جلوه دهد، باید حکومت هر چه عاجل نیروهای امنیتی کافی را در این مناطق جابهجا کند. او میگوید که ایجاد اردوی منطقهیی در دیگر نقاط افغانستان مفید است، اما در هزارهجات نیروهای ملی باید مستقر شوند تا جنگ شکل مذهبی و قومی به خود نگیرد.