دیپلمات ـ ناندیتا پالریچا و مونیش تورنگبم
افغانستان نمونهی اصلی برنامههای کمکی و همکاری هند بوده است. کمک هند به تلاشهای بازسازی ملکی افغانستان به عنوان یکی از عوامل اصلی حسننیت افغانها نسبت به هند دانسته میشود. اولویتهای افغانستان امنیت و توسعه است. با اینحال، این پرسش که آیا کمکهای هند تاثیر ملموسی در رابطه به اولویتهای افغانستان داشته است یا خیر، به صورت انتقادی و جدی مورد ارزیابی قرار نگرفته است. افغانستان پس از 17 سال حضور امنیتی خارجی، تلاشهای چندملیتی برای سرپاکردن دوبارهی این کشورِ جنگزده و فضای سیاسی در حال تحول آن که نیازمند گفتوگو با طالبان و در عینحال مبارزه با این گروه است، در دو راهی قرار دارد. در میانهی چنین پیوستگیها و تغییرات پویا، نیاز است که ماهیت کمک و همکاریهای هند نهتنها از این لحاظ که هند چه میتواند فراهم کند، بلکه از لحاظ اینکه افغانستان به چه چیزی نیاز دارد، مورد ارزیابی قرار گیرد.
از سال 2001 به اینسو، تلاشهای توسعهیی هند در افغانستان به چهار دسته، دستهبندی شده است: کمکهای بشردوستانه، پروژههای زیربنایی عمده، پروژههای انکشاف محلی کوچک و توسعهی آموزش و پرورش و ظرفیتسازی.
کمکهای بشردوستانه شامل تهیهی بسکویتهای حاوی پروتئین بالا به تقریبا دو میلیون کودک، عرضه و تدارک 250 هزار تن گندم، مشاورهی رایگان پزشکی و داروی ماهانه به 30 هزار افغان، تدارک وسایل نقلیه برای اهداف حکومتداری محلی و ساخت پنج حمام و توالت عمومی در کابل میشود. ساخت شاهراه زرنج ـ دلآرام، ساخت خط مخابرهیی پلخمری، ساخت بند سلما، ترمیم زیرساختهای مخابراتی در 11 ولایت، ساخت پارلمان افغانستان و گسترش شبکهی تلویزیونی در سراسر کشور شامل تلاشهای هند در راستای توسعهی زیرساختهای افغانستان میشود. پروژههای کوچک و محلی که بر مالکیت و مدیریت محلی زراعت، آموزش، توسعهی روستایی، صحت، آموزش فنی و انرژی خورشیدی تمرکز دارد، آغاز شدهاند و توسعهی آنها در مراحل مختلف قرار دارد.
بازسازی شفاخانهی صحت طفل اندراگاندی، بازسازی مکتب حبیبیه، فراهمسازی سالانهی 500 بورس تحصیلی، فراهمسازی 500 بورس آموزشی به کارمندان دولتی افغانستان و اعزام 20 کارمند دولتی هندی برای مربیگری و آموزش، حمایت فنی از زنان و جوانان افغان و ظرفیتسازی در رسانهها و اطلاعات، هوانوردی ملکی، آموزش و تحقیق در مورد کشاورزی، خدمات صحی و علوم پزشکی، توریسم، آموزش و پرورش، استانداردسازی و حکومتداری محلی شامل تلاشها و کمکهای هند در حوزهی توسعهی آموزش و پرورش و ظرفیتسازی در افغانستان میشود. در نشست سپتامبر 2016 میان رهبران دو کشور، نارندرا مودی، نخستوزیر هند وعده کرد که 1 میلیارد دالر اضافی را برای پروژههای کوچک که در اجرای آن جوامع محلی نیز سهم میگیرند، کمک میکند.
ماهیت و تخصیص کمکهای انکشافی هند باعث ایجاد حسننیت در افغانستان شده است. این حسننیت به تخصیص کمکهای بیشتر به پروژههای توسعهیی کوچک ـ که مورد استقبال افغانها واقع شده است ـ منجر شده است که نشان میدهد هند تا حدودی در مورد موثریت برنامههای کمکی خود در رابطه به نیازهای افغانها آموخته است. همچنین کمکهای هند به عنوان «متمرکزترین و موثرترین» برنامهی کمکی در افغانستان دانسته شده است.
از نقشهبرداری جغرافیایی از تلاشهای هند این نتیجهگیری حاصل میشود که تلاشهای هند در سراسر ولایت افغانستان گسترش یافته است. اما بخش قابل توجهی از این تلاشها، به قصد تقویت دولت افغانستان و حمایت از تلاشهای دولت برای توسعه حوزهی پایتخت، در داخل و اطراف کابل متمرکز بوده است. دولتسازی از اولویتها و تاکید این تلاشها بوده است. یکی دیگر از دلایل ماهیت جغرافیایی این تلاشها، ارتباط آنها با حضور ایالات متحده میباشد که پوشش امنیتی را برای تلاشهای هند فراهم کرده است.
با اینحال، آیا کمکهای هند در هماهنگی و براساس نیازمندیهای افغانستان بوده است یا این کمکها براساس آنچه که هند میتواند به بهترین وجه ارائه دهد، تعیین شده است؟ بررسی و تعمق در مورد این سوال، با توجه به شرایط در حال تغییر حضور امنیتی ایالات متحده، امر واجبتر میشود. کاهش منافع ایالات متحده (صرفنظر از حضور امریکا در افغانستان)، میتواند روی فضا و ظرفیت برای ادامه تلاشهای هند با نتایج حداکثری، تاثیر منفی بگذارد.
نوشتههای اندکی برای توضیح میکانیسمی که از طریق آن هند کمکهایش را اختصاص میدهد، وجود دارد. با اینحال، برخی از نوشتهها نشان میدهد که تعامل هند در مورد پروژههای توسعهیی کوچک به انتخاب و نظارت فنی محدود است و بار بیشتر بر دوش مشارکت و سهم جامعهی محلی میباشد. علاوه بر این، با اینکه گفته میشود که کمکهای هند تقاضاـمحور میباشد، اما این پرسش که چه کسی تقاضا میکند، بیپاسخ مانده است. نوشتههایی در مورد این که اختصاص کمکها از سوی هند براساس «تاثیر عمومی» این کمکها است، وجود دارد، اما بازهم مشخصات و جزئیات این که چه چیزی شامل تاثیر عمومی میشود، مبهم باقی مانده است. هند در سال 2012 شاهد ایجاد مشارکت ادارهی توسعه (DPA) به عنوان نهادی برای «مدیریت پروژههای کمکی هند در مراحل هدفگذاری، آغاز، اجرا و تکمیل»، بود.
در کانتکست ظرفیت جذب کمک محدود افغانستان، سوال بعدی که مطرح میشود این است که آیا برنامههای کمکی هند به افغانستان براساس یک استراتژی درازمدت و در راستای اهداف نهایی طراحی شده است یا خیر. علاوه بر این، از لحاظ نتایج کمکهای هند، تصورات مختلفی در رابطه به تاثیر آن وجود دارد. در حالیکه بعضیها فکر میکنند که کمکهای هند به نفوذ قابلتوجهی در حوزهی سیاسی منجر نمیشود، دیگران اما به تاثیرگذاری تلاشهای هند در این زمینه باورمندند. در میانهی این استدلالهای شدید، پیشنهاد احتمالی برای کمکهای هند این است که به جهتی سمت و سو داده شود که تاثیر آن بر «کل سیستم/ نظام» باشد، که بتواند قصد خود را برای ایجاد حسننیت و بهبود تاثیرگذاری ـ برای منافع هند و نیز منافع افغانستان ـ برآورده کند. این امر به بُعد پایداری تخصیص کمکها نیز کمک میکند. در نهایت، کمکهای هند به یک میکانیسیم ارزیابی نیز نیاز دارد که بتواند تاثیر ملموس آن را اندازهگیری و به طور تجربی کمکهای بعدی به افغانستان و جاههای دیگر را افزایش دهد.
افغانستان یکی از بزرگترین گیرندگان کمکهای هند بوده است و مطلوبیت کمکهای هند در نزد مردم افغانستان، دولت و جامعه جهانی به خوبی پذیرفته شده است. با اینحال، با توجه به فضای سیاسی پیوسته در حال تغییر افغانستان و وضعیت اقتصادی و امنیتی این کشور، رویکرد کلی دهلینو نسبت به این کشور و نیز اهداف در نظر گرفتهشده برای برنامههای کمکی هند به افغانستان و نتایج واقعی آنها باید مورد ارزیابی قرار گیرند. برداشت افغانها در مورد کمک و سهم هند در تلاشها برای بازسازی افغانستان یک ویکتور دینامیک است که باید درک شود و برای برنامههای کمکی تاثیرگذارتر و بیشتر مبتنی بر نیاز، که میتواند عاملی برای تقویت همکاری استراتژیک هند و افغانستان باشد، مدنظر گرفته شود.