صمیم هوشمند، متخصص محیط زیست
مطالعات علمی و عملی پیرامون تخریب لایهی اوزون در سال 1974 میلادی جامعه جهانی را به خاطر ایجاد یک میکانیزم همکاری برای محافظت از لایهی اوزن، تشویق کرد. این میکانیزم همکاری توسط یک معاهده که به نام کنوانسیون ویانا برای محافظت از لایهی اوزون، در تاریخ 22 ماه مارچ سال 1985 میلادی در ویانا به تصویب رسید، به گونهی رسمی به منصهی اجرا درآمد.
علاوه بر این، جامعهی بینالمللی در ماه سپتمبر سال 1987 میلادی اقدامات بیشتر را در این زمینه روی دست گرفت و پیشنویس معاهده مونتریال را روی موادی مخرب لایهی اوزون انکشاف داد. این معاهده در تاریخ اول ماه جنوری سال 1989 میلادی امضا شده و به اجرا درآمد. این معاهده بیان میدارد که امضاکنندگان پروتوکول مونتریال متعهده شدهاند که انتشار جهانی مواد مخرب لایهی اوزون (ODSs) را به صورت جدی کاهش دهند؛ در غیر آن صورت تخریب لایهی اوزون صورت گرفته و باعث تأثیرات نامطلوب بر صحت انسان و محیط زیست میشود.
در سال 2001 میلادی، بعد از روی کار آمدن دولت جدید، افغانستان به سرعت به خاطر بازسازی روابطاش با جامعه جهانی به گونهی جدی برای شمولیت در معاهدات بینالمللی اقدام کرد. دولت افغانستان کنوانسیون ویانا و پروتوکول مونتریال را همراه با چهار تعدیل آن در سال 2004 میلادی تصویب کرد.
همچنان دولت افغانستان در سال 2007 میلادی اولین قانون محیط زیستاش را معرفی کرد که در میان سایر موارد به صورت غیرمستقیم به موضوع مواد تخریبکنندهی لایهی اوزون اشاره کرده است. قانون محیط زیست به گونهی مفصل به تطبیق موافقتنامههای بینالمللی در بخش محیط زیست پرداخته است. بر علاوه، ادارهی ملی حفاظت محیط زیست در همکاری نزدیک با برنامهی محیط زیست ملل متحد و سازمان همکاریهای بینالمللی جرمنی، پلان مدیریتی حذف تدریجی گازات را به خاطر تقویت بیشتر تعهدات دولت افغانستان برای حفاظت از لایهی اوزون و عمل به تعهداتش به عنوان امضاکنندهی پروتوکول مونتریال، انکشاف داده است.
افغانستان تا کنون قادر نگردیده تا گازات مخرب لایهی اوزون و یا بدیلهایشان را در داخل کشور تولید کند و نیز این گازات را به کشورهای دیگر صادر نمیکند. این مسأله بیانگر این واقعیت است که مصرف سالانهی گازات مخرب لایهی اوزون مساوی به مجموع واردات این مواد به کشور میباشد. افغانستان به عنوان یک کشور عضو، بر اساس مادهی 5 پروتوکول مونتریال، متعهد است که تا سال 2020 میلادی، 35% از سطح تثبیت و تا 2025، 67.5% از سطح تثبیت، مصارف گازات هایدروکلوروفلوروکاربنها (HCFC) را کاهش دهد.
اهمیت لایهی اوزون
لایهی اوزون عبارت از لایهیی است در جو کره زمین و در بخش ستراتوسفیر، که از مالیکولهای اکسیجن تشکیل شده، دور تا دور این سیاره را مانند یک حباب در بر گرفته و نقش یک فیلتر را در برابر پرتو مضر ماورای بنفش آفتاب، با نام UV-B ایفا میکند. این پرتو نور، بسیار قوی بوده که از آفتاب میتابد و پیامدهای بسیار جدی روی سلامتی انسان و محیط زیست دارد.
لایهی ستراتوسفیر پس از لایهی تروپوسفیر، در فضای زمین قرار دارد و از ارتفاع ۱۰ تا ۲۰ کیلومتری زمین آغاز و تا ارتفاع ۴۰ تا ۵۰ کیلومتری ادامه پیدا میکند.
از اثرات منفی ناشی از نازکشدن لایهی اوزون میتوان به موارد زیر اشاره کرد؛ آفتابسوختگی، التهاب، ایجاد خشکی در پوست و در نوع شدید آن ایجاد سرطان پوست و همچنان اختلال در مسیر سیر پرندگان، عقیمشدن در انواع زیاد پرندگان، تغییر در نظم اکوسیستمهای خاکی و آبی، ایجاد تغییرات در سیستم دفاعی بدن انسانها و حیوانات، ایجاد عفونتهای چشمی مانند آب مروارید در انسانها و برخی از حیوانات و در نهایت گرمشدن کره زمین و متعاقب آن ایجاد خشکسالی، شیوع بیماری، جاریشدن سیلابها و در کل تغییر اقلیم را نام برد.
استفاده از گازات هایدروفلوروکلوروکاربنها (HCFC) در کشور
هایدروفلوروکلوروکاربنها (HCFC) مواد کیمیاوییی میباشند که از پتانسیل کافی برای عکسالعمل با مالیکولهای اوزون در ستراتوسفیر بر خوردارند. این مواد از هایدروکاربنهای کلوردار، فلوردار یا برومایددار تشکیل شدهاند، که اکثرا در صنایع سردکننده مانند یخچال، ایرکاندیشن، صنایع فوم یا اسفنجسازی، مواد ضد حریق، اسپریها، در صنایع زراعتی و غیره موارد، استفاده میشود.
مبنای حقوقی منع وسایل مبتنی هایدروفلوروکلوروکاربنها (HCFC) در کشور:
کنوانسیون ویانا برای حفاظت از لایهی اوزون؛ بر اساس این کنوانسیون، «طرفهای امضاکننده باید اقدامات مناسب را در مطابقت با مقررات کنوانسیون و پروتوکولهای در حال اجرای که شامل آن هستند، روی دست گرفته تا صحت انسانی و محیط زیست را در مقابل تاثیرات مخرب فعالیتهای انسانی که لایهی اوزون را تخریب میکند، مصئون نگه دارند.»
علاوه بر این، کنوانسیون ویانا تمام طرفها را در مطابقت با منابع قابل دسترس و ظرفیتهایشان توصیه مینماید که «قوانین و اقدامات اداری مناسب را اتخاذ کرده و در تطبیق پالیسیهای هماهنگ و مناسب به خاطر کنترول، محدودنمودن، کاهش و منع فعالیتهای انسانی براساس صلاحیتهای حقوقی مشارکت نمایند.»
تصمیم XIX/6 طرفها در بارهی پروتوکول مونتریال؛ در ماه سپتمر سال 2007 میلادی، در نوزدهمین نشست، در شهر مونتریال، طرفهای پروتوکول موافقت نمودند که کاهش تدریجی تولید و استفاده از HCFCs را سرعت بخشند. این تصمیم باعث بازنگری تقسیم اوقات کاهش تدریجی HCFCs شامل مادهی 5 شد که طبق این تقسیم اوقات دولت افغانستان مکلف به حذف کامل گازات هایدروفلوروکلورو کاربنها تا سال 2014 هست.
افغانستان به عنوان امضاکنندهی پروتوکول مونتریال
بعد از روی کار آمدن دولت جدید در سال 2001 میلادی که توسط جامعه بینالمللی حمایت میشد، افغانستان در سال 2004، به یکی از امضاکنندگان پروتوکول مونتریال و تمام نسخههای تعدیلشده آن به جز از نسخهی تعدیلات کیگالی تبدیل شد. قانون محیط زیست افغانستان که در ابتدا در سال 2005 میلادی اجرایی شده و بعداً در سال 2007 میلادی تعدیل گردید، «حق حاکمیت» را «در تمام بخشهای منابع بیولوژیکی یا سایر منابع؛ در محدود صلاحیت ملی» به دولت افغانستان داده است. (فقره 1؛ ماده 6). این فقره این صلاحیت را به دولت افغانستان میدهد که به خاطر حفاظت از محیط زیست به شمول لایهی اوزون، مقررات مناسب را تنظیم نموده و اقدامات حفاظتی را عملی نماید.
ادارهی ملی حفاظت محیط زیست افغانستان مسوول اصلی برای تطبیق قانون محیط زیست افغانستان است. بنابراین، این اداره صلاحیت ایجاد و تطبیق پیلانها، استراتیژیها، مقرارات، روندها و رهنمودها را به خاطر حفاظت از محیط زیست دارد. ماده 32 قانون محیط زیست افغانستان اشاره میکند که «ادارهی ملی حفاظت محیط زیست به خاطر بهبود، کنترل و جلوگیری از تمام انواع آلودگیها، میتواند قوانین، رهنمودها و روندها را بسازد.
مصوبهی شماره 4، مورخ 2 جوزای 1397 کابینهی جمهوری اسلامی افغانستان:
کابینهی جمهوری اسلامی افغانستان بر اساس فقرهی 7 مصوبهی شماره 4، مورخ 2 جوزای 1397، هدایت داد که: «گزارش ادارهی ملی حفاظت محیط زیست دربارهی تطبیق پروتوکول مونتریال و درخواست ادارهی ملی حفاظت محیط زیست (NEPA) در بارهی منبع واردات، تجهیزات و وسایل مبتنی بر گازات HCFC در شش ماه آینده، تأیید است.»
منع وسایل مبتنی هایدروفلوروکلوروکاربنها (HCFC) در کشور از یک سوء باعث تطبیق تعهدات دولت افغانستان به کنوانسیون ویانا و پروتوکل مومتریبال برای حفاطت لایهی اوزون و گاهش اثرات گل خانهیی میشود و از سوی دیگر باعث ترویج استفاده از تجهیزات و تکنالوژی جایگزین و غیرمخرب لایهی اوزون مطابق با مفاد کنوانسیون ویانا و پروتوکول مونتریال میشود.
استفاده از وسایل فعلی که متکی به گازات HCFC هستند و منع تأسیسات جدید مبتنی بر گازات HCFC در سکتور صنعت ممکن در کوتا مدت باعث خلل اقتصادی برای واردکنندهگان این وسایل شوند اما در درازمدت، باعث فواید بیشمار اقتصادی و اجتماعی میگردد، چون از یک طرف مصرف برق وسایل مبتنی بر هایدروفلوروکلوروکاربنها (HCFC) نسبت به تکنالوژی جدید که عملا در بازار موجود است زیاد است و از طرف دیگر هم اکنون وسایل مبتنی بر گازات هایدروفلوروکلوروکاربنها (HCFC) در اکثریت ممالک یا ممنوع است یا در حالت کنترل میباشد.
همچنان به اساس پروتوکول مونتریال تمام ممالک مکلف هستد که تا سال ۲۰۳۵ مصارف گازات هایدروفلوروکلوروکاربنها (HCFC) را تقریبآ به صفر برسانند و در آیندهی نزدیک به علت قلت گاز هایدروفلوروکلوروکاربنها (HCFC) در بازار ممکن این وسایل ترمیم نگردند و یا هم به قیمت بسیار گزاف ترمیم گردند که این خود بالای اقتصاد جامعه تاثیر منفی را به جا میگذارد.
در اخیر موافقتنامههای محیط زیستی برای پایداری طبیعت و بقای حیات در روی کرده زمین به میان آمده تطبیق چنین تعهدات تحت موافقتنامههای محیط یستی افغانستان را به سوی توسعهی پایدار سوق داده و پایداری را تضمین میکند.