بخش دوم و پایانی
لایهی سوم: برچیدن «فتوای دینی» طالبان
این یک لایهی مهم استراتژی اشرف غنی است، چون دین به جنگ مداوم طالبان انگیزه میدهد. این دین و دعوت به جهاد است که به استخدام تازهی سربازها برای طالبان کمک میکند و برای جمعآوری کمک ارزشمند است. حکومت افغانستان دعوت دینی طالبان به جنگ علیه «اشغال خارجی» را رد میکند، اما اهمیت و قدرت چنین فتواهای دینی را برای ادامهی جنگ درک میکند. بنابراین، با شروع در دوران ریاستجمهوری کرزی، کابل تلاش کرده است تا یک کنفرانس بینالمللیِ دانشمندان اسلامی را سازماندهی کند که روی جنگ فعلی در افغانستان تمرکز کند. امیدواری این است که دانشمندان مشهور اسلامی این جنگ مداوم را، بهویژه در حضور سربازان امریکایی در افغانستان رد کرده و محکوم کنند. با اینحال، این تلاشها اکنون موفق شدهاند. چند ماه قبل، برنامهریزی شده بود که سازمان کشورهای اسلامی خواستار [برگزاری] یک کنفرانس صلح در این مورد در جده، عربستان سعودی، خواهد شد؛ اما پس از عکسالعمل قوی طالبان این کنفرانس به تعویق افتاد. علاوه برآن، حکومت افغانستان امیدوار است که توافق صلح آن با حزب اسلامی میتواند بر توجیه دینی تداوم جنگ توسط طالبان اثر بگذارد. با این وجود، توافق صلح با حزب اسلامی تاکنون بر طالبان تاثیر زیادی نداشته است.
پاسخ طالبان به چالش اشرف غنی
طالبان در برابر غنی آرام ننشستند. در مقابل، این گروه به تلاشهای دیپلماتیک و نظامی خودش سرعت بخشید. پاسخ طالبان به امضای موافقتنامهی دوجانبهی امنیتی با ایالات متحده و ناتو مرگبار و خونین بود. در دوازده روزِ پس از امضای این موافقتنامه، بیش از 9 بمبگذاری انتحاری و انفجار بمبها کابل را لرزاند (هرچند طالبان مسئولیت همهی این حملات را برعهده نگرفتند. بهدنبال آن، طالبان فرقی بین حملات بهاری و زمستانی نگذاشتند. این تغییر در تاکتیکها بهعلت افزایش بیپیشینهی تلفات نیروهای امنیتی افغانستان و غیرنظامیان، تصرف ولسوالیهای جدید بهدست طالبان و افزایش عمومی رویدادهای امنیتی تبدیل شد. در جبههی دیپلماتیک، نمایندگان طالبان به هدف کاهش نفوذ ابتکارعملهای غنی از چین، ایران و همچنین برخی از کشورهای آسیای میانه دیدار کردند، جایی که آنها با مقامهای روسی ملاقات کردند. طالبان همچنین تلاش کردند از پاکستان فرار کنند تا از دستگیریها و فشار از سوی پاکستان جلوگیری کرده باشند. بهطور مثال، دیدار طیب آغا (رییس پیشین دفتر سیاسی طالبان در قطر) به ایران عمدتا به این دلیل بود. در همین حال، پس از ظهور داعش و رقابت آن با طالبان، طالبان بیانیههای مکرر صادر کردند که ایدیولوژی آنها صرف به افغانستان مربوط است. طالبان که بهدنبال اطمینان دادنِ دوباره به همسایههای عصبانی بودند، تاکید کردند که آنها کاملا به سرحدات جغرافیایی و حاکمیت احترام دارند و وعده دادند که افغانستان به محل راهاندازی حملات بر کشورهای منطقه تبدیل نخواهد شد. مهمتر از همه، به گفتهی برخی از منابع، وقتی طالبان با برخی از کشورهای منطقه مانند روسیه، ایران و چین دیدار میکنند، رهبران آن اشاره میکنند که حضور نظامی امریکا علیه منافع آنها نیز است؛ بنابراین، کشورهای منطقه باید به طالبان کمک کنند. این بحثها در جلب حمایت روسها، ایرانیها و حتا چینیها مقناطیسی عمل کردهاند. وقتی پای حضور سربازان امریکایی در منطقه و برخی از گروههای بنیادگرایِ شورشی که برنامههای آنها از مرزهای افغانستان فراتر میرود (و طالبان را در افغانستان نیز به چالش میکشند)، این کشورها با طالبان منافع مشترک دارند. با اینحال، این کشورها تاکنون خودشان را به تماسها با طالبان محدود کردهاند؛ آنها هنوز به طالبان کمک نظامی، مالی یا دیپلماتیکی نکردهاند. اما وقتی پای هدف غنی در برگزاری یک کنفرانس صلح و صدور فتوای دینی در مورد جنگ دوامدار در افغانستان در میان میآید، طالبان واکنش قوی نشان دادهاند. طالبان بیانیهیی صادر کردند و نگرانیهایشان را به سازمان کشورهای اسلامی در مورد چنین کنفرانس صلحی بیان کردند. علاوه بر آن، طالبان قبل از کنفرانسهای وارسا و بروکسل بیانیههایی صادر کردهاند که کشورها غربی نباید به حکومت افغانستان کمک نظامی و اقتصادی کنند.
عرضاندامِ دیپلماتیکی فعالتر طالبان
طالبان، از طریق کمیسیون سیاسیاش و بعدا از طریق دفتر سیاسیاش در قطر، تماسها و روابط گستردهیی با کشورهای منطقهیی و فرامنطقهیی ماند آلمان (که راه را برای افتتاح دفتر قطر هموار کرد)، فرانسه، ناروی (از طرف نمایندهی ویژهی سازمان ملل متحد به افغانستان کای آیده)، ایالات متحدهی امریکا، چین، روسیه، ایران (ملا اختر محمد منصور، رهبر پیشین طالبان، چند بار از ایران دیدار کرد و طیب آغا، رییس دفتر قطر نیز توسط ایران به یک کنفرانس دعوت شده بود)، روسیه، ترکمنستان، ترکیه و عربستان سعودی برقرار کرد. بسیاری از این کشورها به داشتن ارتباط قوی با کابل و طالبان شناخته شدهاند.
عربستان سعودی
جالب توجه است که روابط حکومت افغانستان با عربستان سعودی بسیار بهتر از روابط عربستان سعودی با طالبان است. اول، به گفتهی یک منبع طالبان، در سال 2009، طیب آغا که در آن زمان ریس کمیسیون سیاسی طالبان بود از عربستان سعودی دیدار کرد و خواستار آن شد که ریاض باید از دفتر سیاسی طالبان میزبانی کند. با اینحال، ریاض دو شرط گذاشت: که طالبان روابطشان را با القاعده قطع کنند و اعمال آنها را محکوم کنند و همچنین قانون اساسی افغانستان را بپذیرند و در انتخابات افغانستان شرکت کنند. طالبان هردو شرط را رد کردند و از اینرو از آن زمان تاکنون روابط سعودی-طالبان هرگز گرم نبوده است. روابط گرمشوندهی طالبان با ایران، رقیب اصلی عربستان سعودی، نیز بر روابط تاثیر میگذارد. از سوی دیگر، غنی سه بار از عربستان سعودی دیدار کرده است، بیانیهیی در حمایت از سعودی در جنگاش در یمن صادر کرد و بخشی از اتحادِ ضدتروریسم عربستان سعودی است. بنابراین، وقتی پای عربستان سعودی بهمیان میآید، حکومت افغانستان بر طالبان برتری دارد. با اینحال، تهدید داعش و نفوذ فزایندهی ایران در افغانستان میتواند یک بار دیگر، بسته به جیوپولیتیک آینده، روابط طالبان – سعودی را بهبود ببخشد.
روسیه
جیوپولتیک میتواند شگفتیآفرین باشد، موردِ نادر و عجیب روابط روسیه با طالبان یک نمونهی اصلی است. ملا عمر، بنیانگذار گروه طالبان، چشمش را در جنگ علیه روسها از دست داد. طالبان همچنین با مخالف مسلحِ اتحاد شمال مواجه شدند که عمدتا توسط مسکو حمایت میکند که به نوبت خود طالبان را وادار کرد تا چچن را به رسمیت بشناسد و به آنها اجازه داد تنها سفارتخانهیشان را در افغانستان افتتاح کنند. با اینحال، اکنون، پس از 14 سال حضور امریکا در افغانستان، روسها و طالبان بیش از هر زمان دیگری به هم نزدیک میشوند. یک عامل که احتمالا اعتماد روسیه به کابل را کاهش داده است، جنگ حکومت افغانستان علیه داعش است. یک عضور پارلمان افغانستان (و در برخی از موارد حتا امریکایی) حنیف اتمر، مشاور امنیت ملی را متهم کردند که به داعش در افغانستان که تهدید بالقوه برای روسیه است، در افغانستان اجازهی رشد میدهد. در عین زمان، جنگ سرد امریکا با مسکو در سوریه و اوکراین نیز بر روابط مسکو با حکومتِ تحت حمایت امریکا در افغانستان سایه افگنده است، چیزی که به بهبود روابط طالبان-روسیه منجر شده است.
ایران
غنی، پس از تمایل به طرف عربستان سعودی، در ماه اپریل 2015 از تهران دیدار کرد تا دوباره بین تهران-ریاض توازن ایجاد کند. بعدا عبدالله عبدالله، رییس اجرائیهی افغانستان، نیز از ایران دیدار کرد. پس از توافق گروه 5بهعلاوهیک در مورد برنامهی هستهیی ایران، افغانستان از بازبودن دروازهی ایران به روی جهانیان استقبال کرد و تلاشها بهمنظور امضای موافقتنامهی چابهار با ایران و هند را شدت بخشید. با اینحال، باوجود همهی این پیشرفتها، تهران بهخاطر تهدید ضدشیعه و فزایندهی داعش که قبلا منافع ایران در سوریه و عراق را تهدید کرده است، با طالبان ارتباط برقرار میکند.
ترکمنستان
ترکمنستان، از زمان جنگ داخلی افغانستان، وقتی پای افغانستان در میان میآید، یک سیاست بیطرف داشته است؛ چیزی که طالبان از آن قدردانی میکنند. با اینحال، حکومت وحدت ملی با ترکمنستان روابط دوجانبه و نزدیکی را با ترکمنستان دنبال کرده است. هردو طرف بهدنبال آناند تا یکپارچگی اقتصادی بیشتری داشته باشند و در مورد موافقتنامهی خط لولهی تاپی، پیشنویس توافقنامهی راه لاجورد، را امضا کردهاند و یک خط راهآهن را بنیاد نهادند. به گفتهی منابع متعدد طالبان، وقتی ترکمنستان، افغانستان، پاکستان و هند در اواخر سال 2015 موافقتنامهی پروژهی تاپی را امضا کردند، شیر محمد عباس استانکزی، رییس فعلی دفتر سیاسی طالبان، در ترکمنستان بود. طالبان توسط طرف ترکمن بهخاطر حصول اطمینان برده شده بودند، چون بخش بزرگ این خط لوله را تامین مالی میکند و توافق طالبان برای محافظت از این پروژهی چند میلیاردی بسیار ضروری بود. در عوض، طالبان بعدا بیانیهیی صادر کردند و قول دادند از پروژههای بزرگ ملی و فراملی محافظت خواهند کرد. با ترکمنستان، هم طالبان و هم حکومت افغانستان دلایلی برای خوشحال بودن دارند.
چین
پکن، مانند ترکمنستان، در قبال افغانستان یک سیاست بیطرف دارد، اما بیشتر به طرف حکومت افغانستان تمایل دارد. روابط چین-افغانستان در زمان حکومت وحدت ملی دارد آرامتر، باثباتتر و گستردهتر میشود. چین، در دورهی غنی، برای نخستینبار با کمک نظامی به افغانستان موافقت کرد، هرچند این کمک بیشتر غیرکشنده بود. از سوی دیگر، نمایندگان طالبان افغانستان چندین بار از چین دیدار کردهاند و در آنجا پروتوکل دیپلماتیک دریافت کردهاند. چین دارد از خودش در برابر خسارات در افغانستان محافظت میکند، همانطور که اغلب در درگیریهای داخلی دیگر کشورها میکند.
ترکیه
رجب طیب اردوغان، رییسجمهور ترکیه، اندکی بعد از شکلگیری حکومت وحدت ملی از افغانستان دیدار کرد و اولین رهبر خارجی بود که این کار را کرد. غنی و عبدالرشید دوستم، معاون رییسجمهور، نیز بارها از ترکیه دیدار کردهاند. ترکیه شریک راهرو ترانزیتی لاجورد در افغانستان است و پیشنویس این موافقتنامه را نیز امضا کرده است. در عین زمان، ترکیه خانهی برخی از رهبران طالبان نیز است. هرچند ترکیه در افغانستان حضور نظامی دارد، این کشور بهصورت عموم علیه طالبان نمیجنگد. ترکیه هم با طالبان و هم با حکومت افغانستان روابط دارد.
نتیجهگیری
این تنها حکومت وحدت ملی در افغانستان نبود که بر طالبان تاثیر گذاشت تا روابطش را با کشورهای منطقه توسعه بدهد. طالبان از زمان تشکیل دفتر سیاسیشان در قطر این هدف را داشتهاند. با اینحال، در دورهی ریاستجمهوری غنی، روابط طالبان با کشورهای منطقه در حال رشد است و آنها تلاشهای دیپلماتیکشان را تشدید کردهاند. دلیل اصلی آن مقابله با ارتباطات منطقهیی غنی است؛ با اینحال، عوامل دیگری نیز وجود دارد. بهطور مثال، طالبان به کمک و کمککنندگان تکیه میکنند، بهویژه از شرق میانه که احتمالا بهطور فزایندهیی از جنگ دوامدار خستهاند. از اینرو، وقتی پای اسلحه، تامین مالی و حمایت دیپلماتیکی در میان میآید، طالبان بهدنبال حمایت کشورهای منطقه است (بهطور مثال بهدنبال شریکانی در شورای امنیت سازمان ملل متحد است تا قطعنامهی علیه طالبان را وتو کنند).
طالبان از وضعیت جیوپولیتیکی بهرهبرداری کردهاند و اکنون با ایران، روسیه، چین و کشورهای دیگر روابط نسبتا خوبی دارند. حکومت افغانستان، در مقایسه با طالبان، روابط دوجانبهی بسیار بیشتر دارد، اما این گروه در تخریب تلاشهای غنی در زمینهی جلب حمایت نظامی و امنیتی برای نیروهای امنیتی افغانستان از کشورهای همسایه تا حدودی موفق بودهاند. هند که کمکهایش را تشدید کرده است، در این مورد یک استثنای کلان است.