نیروی نظامی نامرئی؛ پیمان‌کاران خصوصی جنگ

نیروی نظامی نامرئی؛ پیمان‌کاران خصوصی جنگ

  • کانورزیشن ـ اوری سوید و توماس کروزبی

بحث خصوصی‌سازی جنگ در افغانستان با تلاش قانون‌گذاران دموکرات برای پایان‌دادن به جنگِ به اصطلاح «همیشگی» دوباره داغ شده است. مردم آهسته‌آهسته به هزینه‌های پنهان جنگ و مقیاس جهانی آن پی می‌برند.

در سال 2016، از هر 4 فرد مسلح ایالات متحده در عراق و افغانستان، یک تن آن‌ها پیمان‌کار خصوصی بود. این بدان معنی است که جنگ همین‌حالا هم «برون‌سپاری» می‌شود، ولی محققان، رسانه‌ها و عموم مردم تقریبا چیزی درباره‌ی آن نمی‌دانند.

از آن‌جایی که پیمان‌کاران سِری و بدون نظارت عمومی موثر فعالیت می‌کنند، به سیاست‌گذاران نیز اجازه می‌دهند تا با کوبیدن بر طبل خروج و همزمان نگه‌داشتن نیروهای نیابتی در میدان نبرد، سهمی از کیک آن‌ها ببرند. پیمان‌کارانی که در واقع سیاست امریکا را اجرا می‌کنند، چه کسانی هستند؟ آیا آن‌ها مجهز شده‌اند تا در این کار مهم موفق شوند؟ ایالات متحده از آن‌ها می‌خواهد چه خطراتی را بپذیرند؟

حقیقت ساده این است که داده‌های قابل‌اعتماد اندکی درباره‌ی این صنعت وجود دارد. بدون اطلاعات کامل، محققان حتا نمی‌توانند ساده‌ترین سوال‌ها را، این‌که آیا استفاده از پیمان‌کار موثرتر از نیروهای نظامی جای‌گزین و نیروهای محلی واقع می‌شود و یا این‌که اصلا [خصوصی‌سازی جنگ] موثر است یا خیر، مطرح کنند.

ما پژوهش‌گرانی هستیم که درباره‌ی خصوصی‌سازی امنیت و پیامدهای آن مطالعه می‌کنیم. در پژوهش ما که در 5 دسامبر در نشریه Armed Forces & Society منتشر شده است، ما برای اولین‌بار برخی از جنبه‌های این نیروی کار غالبا نامرئی را آشکار می‌کنیم.

شکاف در داده‌ها

به دلیل اسرار تجاری صنعت خصوصی‌سازی جنگ، به دست‌آوردن اطلاعات درباره‌ی پیمان‌کاران نظامی خصوصی دشوار است. با وجود این واقعیت که این شرکت‌ها به عنوان عناصر نیابتی دولت عمل می‌کنند، آن‌ها از نظر قانونی به ارائه‌ی اطلاعات درباره‌ی اعمال، سازمان‌دهی و یا نیروی کار‌شان به مردم مجبور نیستند.

با توجه به این‌که شرکت‌های نظامی خصوصی اخیرا در مرکز بحث‌های سیاست خارجی ایالات متحده قرار گرفته‌ است، امریکایی‌ها‌ شاید فرض را بر این بگذارند که سیاست‌گذاران‌شان بر مبنای یک درک دقیق از نیروی کار این پیمان‌کاران، کار می‌کنند. آخر، نکته‌ی سنجیدن شایستگی پیمان‌کاران در برابر شایستگی نیروهای نظامی یونیفورم‌پوش [اعضای ارتش] است که در مورد آن‌ها مردم اطلاعاتی عالی دارند.

اما به نظر نمی‌رسد که قضیه این باشد. گزارش‌ دقیقی از عادت‌ها، نیروی کار، سوءرفتار و یا قراردادهای صنعت نظامی خصوصی وجود ندارد. در سال‌ 2008، کنگره پس از ملاحظه‌‌ی این شکاف به وزارت دفاع دستور داد تا به جمع‌آوری داده در مورد افراد امنیتی خصوصی شروع کند.

با این‌حال، این داده‌ها و اطلاعات محدود است، زیرا پیمان‌کاران امنیتی فقط 10 تا 20 درصد قراردادی‌های وزارت دفاع امریکا را در افغانستان و عراق تشکیل می‌دهند. بقیه‌ی قراردادی‌ها خدمات ضروری دیگر مانند مهندسی، ارتباطات، حمل و نقل و بسیاری دیگر را ارائه می‌دهند. این کارها مستلزم حضور در مناطق جنگی است و به این ترتیب پیمان‌کاران را به اندازه‌ی سربازان در معرض خطر قرار می‌دهد.

از آن‌جایی که تعیین تعداد مجموعی پیمان‌کاران امریکایی و بریتانیایی که در عراق خدمت کرده‌اند، غیرممکن است، ما به دنبال نمونه‌ای رفتیم که سوابق آن وجود دارد؛ یعنی کسانی که جان خود را از دست داده بودند و مرگ‌شان به ثبت رسیده بود.

ما داده‌های منبع باز را از وب‌سایت iCasualties که اطلاعات اولیه را در مورد تلفات سربازان و پیمان‌کاران گردآوری می‌کند، جمع‌آوری کردیم. با استفاده از این داده‌ها، ما اطلاعات دموگرافیک را از آگهی‌های مرگ و مقالات خبری در مورد 238 پیمان‌کار که در بین سال‌های 2006 تا 2016 در عراق جان باخته بودند، جمع‌آوری کردیم.

ما متوجه شدیم که پیمان‌کاران نمونه‌ی ما عمدتا سفیدپوست و در سنین چهل سالگی خود قرار دارند و کسانی هستند که تصمیم گرفتند پیمان‌کاری جنگ را به عنوان شغل دوم برگزینند. اکثر آن‌ها کهنه‌سربازان جنگ با تجربه‌ی نظامی قابل‌ملاحظه هستند.

در میان‌ پیمان‌کارانی که قبلا به عنوان اعضای ارتش ماموریت اجرا کرده بودند، اکثرا افسران سابق هستند و حدود نیمی از آن‌ها کهنه سربازان نیروهای ویژه هستند. احتمال این‌که آن‌ها مدرک کالج داشته باشند نسبت به همتایان‌شان در ارتش بیشتر و نسبت به سایر کهنه‌سربازان که پیمان‌کار نشده‌اند، کمتر است.

آن‌ها از بخش‌هایی از ایالات متحده و یا انگلستان می‌آیند که در آن نرخ بی‌کاری بالا و فرصت‌های شغلی کمتر است، نه از مناطقی که خدمت نظامی و سربازی در آن شایع و دیرینه است.

پیمان‌کاران و چگونگی مرگ آن‌ها

پیمان‌کار بودن در عراق چگونه است؟ در نمونه‌هایی که ما از تلفات شرکت‌های جنگی گرفته‌ایم، بیشتر ماموریت پیمان‌کاران کوتاه مدت و بین یک هفته تا یک ماه بوده است. بسیاری از پیمان‌کاران به آن به عنوان کار موقت و چند دور رفتن به ماموریت نگاه می‌کردند.

در نمونه‌برداری ما، اکثر پیمان‌کاران در بخش امنیتی، که یک کار با خطر بالا است، کار کرده‌اند. در واقع، احتمال این‌که این پیمان‌کاران توسط اقدامات دشمن کشته شوند، نسبت به اعضای ارتش امریکا که در کنار آن‌ها کار می‌کردند، بیشتر بوده است.

پیمان‌کاران نسبت به اعضای ارتش، در جاه‌های مختلفی با خطر مرگ‌بار روبه‌رو بوده‌اند. بسیاری از آن‌ها در جاده‌های بغداد جان خود را از دست دادند تا در محل کار و پایگاه‌های نظامی.

این امر با توجه به این‌که پیمان‌کاران اغلب فاقد چتر حفاظتی و پشتیبانی سایر واحدها بودند، منطقی به نظر می‌رسد. در مواجهه با تهدیدات غیرمنتظره، حمایت از پیمان‌کاران کمتر سازمان‌یافته و موثر بوده است. از سوی دیگر، آن‌ها مرتب با وظایف و ماموریت‌های جدید مانند، کار رزمی کمتر و کار تدارکاتی بیشتر و یا تعمیرات روبه‌رو می‌شدند. این نوع ماموریت‌ها، به عنوان مثال رانندگی موترهای تدارکاتی پایگاه‌ها، بیشتر در معرض تهدید قرار دارد و از مسیرهایی می‌گذرد که ممکن است توسط شورشی‌ها شناسایی شود.

غنی‌سازی بحث

برای تصمیم‌گیری آگاهانه درباره‌ی این‌که آیا تعهدات نظامی آینده خصوصی‌سازی شود یا خیر و این خصوصی‌سازی به چه نحوی صورت بگیرد، مردم حداقل به یک فهم کلی از افرادی که مامور اجرای راهبرد امریکا در خارج از مرزهای ایالات متحده می‌شوند، نیاز دارند.

تلفات شرکت‌های جنگی در منازعات آینده تقریبا به صورت قاطع شامل امریکایی‌هایی خواهد بود که قبلا به صورت محترمانه در لباس و صفوف ارتش به کشورشان خدمت کرده‌اند. جان آن‌ها به عنوان پیمان‌کار نباید بیشتر از این به عنوان کالای مصرفی مورد استفاده قرار گیرد.

سهم ما در بحث‌های جاری در مورد پیمان‌کاران مهم اما ناچیز است. در نمونه‌ی ما کمتر از یک چهارم کل جمعیت پیمان‌کاران نظامی خصوصی تحت پوشش قرار گرفته بودند. مردم هنوز تقریبا هیچ‌چیزی درباره‌ی پیمان‌کاران نظامی و یا سازمان‌های مرتبط با خصوصی‌سازی جنگ، نمی‌دانند.

تنوع پیمان‌کاران در تجربه، آموزش و توانایی‌ها وسیع است، ولی به خوبی درک نشده. اکثر پیمان‌کاران غربی نیستند بلکه از کشورهای ثالث و یا از خود عراق و افغانستان استخدام می‌شوند. بسیاری دیگر آن‌ها کهنه‌سربازان کشورهای نظیر پرو، کلمبیا، فیجی و اوگاندا هستند. و از این جهت که صنعت خصوصی‌سازی جنگ از میان نوجوانان و کودکانی که در سیر الئون به عنوان سرباز جنگیده‌اند و نیز چریک‌های سابق فارک سرباز‌گیری می‌کند، بعضی از آن‌ها تجربه‌ی سازمانی کمتری دارند.

برای برخی از پرسش‌های مهم هنوز پاسخی وجود ندارد. این‌که آیا پیمان‌کاران نسبت به اعضای ارتش در دست‌یابی به اهداف سیاسی یک کشور در خارج از مرز موثر هستند یا خیر؟ آیا ایالات متحده از آن‌ها به طور موثر استفاده می‌کند؟ آیا پیمان‌کاران خلایی را که به خاطر ضعف اعضای ارتش به وجود می‌آید، می‌توانند پر کنند؟ از نظر حقوق‌ بشر، شرایط قانونی، سوءمدیریت و پاسخ‌گویی، پیامدهای ناخواسته تکیه بر پیمان‌کاران چیست؟

شرکت‌های نظامی و امنیتی خصوصی انگیزه‌ی واقعی را برای شریک‌کردن این اطلاعات با مردم ندارند. اما مصلحت و منافع عمومی روشن است: مردم به این اطلاعات نیاز دارند.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *