- محمدظهیر شعبان
شورای امینت ملل متحد یکی از ارکان سازمان ملل متحد است که وظیفهی پاسداری و حفاظت از امنیت و صلح بینالمللی را به عهده دارد. بر اساس منشور سازمان ملل متحد، حیطهی قدرت شورای امنیت شامل اعزام نیروهای پاسدار صلح، تصویب تحریمهای بینالمللی و اعطای اجازهی استفاده از نیروهای نظامی علیه کشورهای متخاصم میباشد. تصمیمهای این شورا به صورت قطعنامهی شورای امنیت اعلام میشود.
شورای امنیت سازمان ملل متحد چند هفته پس از حادثهی تروریستی 11 سپتامبر قطعنامهی 1373 خویش را صادر کرد. بر مبنای این قطعنامه سازمان ملل متحد به ایالات متحده امریکا مجوز داد تا به پایگاهها و سازمانهای تروریستی در افغانستان حمله کند. این قطعنامه مجوز مبارزه با تروریزم در قلمرو افغانستان را به ایالات متحده امریکا داد. این قطعنامه زیربنای حقوقی برای براندازی طالبان و روی کار آمدن نظم سیاسی جدید را در افغانستان فراهم کرد. علاوه بر این شورای امنیت سازمان ملل متحد رژیم تعزیرات خاص خود را نیز دارد.
این
رژیم تعزیرات پس از 11 سپتامبر 2001 دربارهی گروه طالبان و سازمان
القاعده به اجرا گذاشته شد. رژیم تعزیرات از اعضای سازمان ملل متحد میخواهد که به
گروههای یاد شده و اعضای آن پناه ندهند، منابع مالی آنان را ببندند و فعالیتهای
سازمان مذکور را در خاک خود متوقف سازند.
اما برخی
از اعضای سازمان ملل متحد به احکام رژیم تعزیرات شورای امنیت سازمان ملل متحد در
مورد طالبان عمل نکردند. پاکستان به هیچ یک از مفاد رژیم تعزیرات شورای امنیت
سازمان ملل متحد عمل نکرده است. پاکستان نه تنها که به طالبان و شبکهی حقانی پناه
داده است، بلکه ارتش آن کشور به اعتراف جنرالهای پاکستانی به عنوان متحد طالبان
عمل میکند. طالبان در پاکستان پناهگاههای نظامی، مرکزهای جمعآوری کمک، هستههای
جلب و جذب، اردوگاههای آموزشی و محل زندگی دارند. روشن است که این همه، بیکمک
ارتش پاکستان که اختیاردار کل آن کشور است، ممکن نیست.
اما تا این
دم، شورای امنیت سازمان ملل متحد، پاکستان را به دلیل تخلف از قطعنامهی 1373 و نقض رژیم تعزیرات این
شورا مجازات نکرده است. هر چند که سازمان ملل متحد وظیفهی تامین صلح و امنیت را
در جهان دارد و بر اساس مادهی یک منشور سازمان ملل متحد یکی از اهداف سازمان ملل
متحد: «حفظ صلح و امنيت بينالمللى و به اين منظور به عمل آوردن اقدامات دستهجمعى
موثر براى جلوگيرى و برطرف کردن تهديدات عليه صلح و متوقف ساختن هرگونه عمل تجاوز
يا ساير کارهاى ناقض صلح و فراهم آوردن موجبات تعديل و حل و فصل اختلافات بينالمللى
يا وضعيتهايى که ممکن است منجر به نقض صلح گردد با شيوههاى مسالمتآميز و بر طبق
اصول عدالت و حقوق بينالمل» میباشد.
در کنار سازمان ملل متحد ایالات متحده امریکا نیز مسئولیت مبارزه با تروریزم و نابودی لانههای آن را که در هر کجا باشد دارد. چون قطعنامهی 1373 بر اساس خواست ایالات متحده امریکا صادر شد تا حملهی آن کشور را در افغانستان بعد از 11 سپتمبر مشروعیت بینالمللی بدهد. بعد از آن که شورای امنیت سازمان ملل متحد به ایالات متحده امریکا مجوز حمله در افغانستان را داد. امریکا با هدف مبارزه با ترویزم و تهدید امنیت ملی امریکا و جهان از افغانستان وارد این کشور گردید و با بمباردمانهای پی در پی بر مراکز طالبان و گروههای تروریستی فعال در افغانستان آنها را از این کشور فرار داد و اقدام به تأسیس نظام نوین در افغانستان بر مبنای دموکراسی کرد. بعد از آن در صدد آن شد تا این حضور خود را از نظر حقوقی نیز مشروعیت ببخشد، زیرا حضور ایالات متحده امریکا در کشورهای مختلف زمانی میتواند تامینکنندهی منافع امریکا باشد که ملتها و مردمان آن جغرافیا و حاکمیت سیاسی، این حضور را مشروع تلقی کند. چیزی که قبل از امضای موافقتنامهی استراتیژیک بین افغانستان و ایالات متحده امریکا وجود نداشت و امریکا تلاش کرد بعد از امضای این موافقتنامه حضور خود را به نوعی مشروعیت حقوقی ببخشد.
هدف اصلی از امضای موافقتنامهی استراتیژیک میان افغانستان و ایالات متحده امریکا نیز مبارزه مشترک با تروریزم و حمایت و تجهیز از نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان میباشد.
براساس این پیمان استراتیژیک که در سال 1393 میان افغانستان و ایالات متحده امریکا به امضا رسیده طرفین متعهد شدند تا همکاریهای دراز مدت استراتیژیک در حدود اختیارات مورد نظرشان به انضمام تحکیم صلح، امنیت و ثبات، تقویت نهادهای دولتی، حمایت از توسعهی درازمدت اقتصادی و اجتماعی افغانستان و تشویق همکاریهای منطقهای را تقویت کند. همچنان با تأکید بر مفاد موافقتنامه همکاریهای استراتیژیک مبنی بر اینکه طرفها به همکاری و تعهدشان جهت تحقق آیندهای مبتنی بر عدالت، صلح، امنیت و ایجاد فرصتهای لازم برای مردم افغانستان اطمینان ادامه داده و یکبار دیگر بر تعهد نیرومندشان به حاکمیت ملی، استقلال، تمامیت ارضی و وحدت ملی افغانستان تأکید میکنند. مادهی دوم این پیمان یکی از اهداف این همکاریها را این گونه بیان میدارد: «طرفین برای تقویت امنیت و ثبات در افغانستان، مبارزه با تروریسم، سهمگیری در صلح و ثبات منطقهای و بینالمللی و ارتقای توانمندی افغانستان برای دفع تهدیدات داخلی و خارجی علیه حاکمیت، امنیت، تمامیت ارضی، وحدت ملی و نظام مبتنی بر قانون اساسی این کشور، به تقویت همکاریهای نزدیک با یکدیگر ادامه میدهند...»
پس بر اساس منشور سازمان ملل متحد و پیمان استراتیژیک که میان افغانستان و امریکا به امضا رسیده است، میتوان گفت هم سازمان ملل متحد و هم ایالات متحده امریکا در امر مبارزه با تروریزم در افغانستان مسئولیت دارند و باید در کنار افغانستان ایستاده شوند و به تعهدات خود جامعه عمل بپوشانند. و افغانستان را در چنین یک شرایط حساس تنها نگذاشته و حمایت همهجانبه کنند.
در این اواخر موضوع خروج نیروهای خارجی از افغانستان زیاد به گوش میرسد. سوالات که مطرح میشود این است؛ آیا قوتهای خارجی به هدفی که آمده بودند (یعنی مبارزه با تروریزم و تامین صلح و ثبات در افغانستان) به آن هدف رسیدهاند؟ آیا واقعا هنوز هم منطقه مرکز تولید و رشد تروریزم نیست؟ آیا تروریزم در این منطقه از بین رفته است؟ باید خاطر نشان نمود در این اواخر بحث مبارزه با تروریزم یک بحث شعاری شده است. همه میدانند که هنوز تروریزم در منطقه فعال است و در بیثباتی و ناامنی منطقه دست دارد. نمونهی واضح آن حملات گروههای تروریستی در هندوستان و ایران میباشد، اما این که امریکا میخواهد از افغانستان بیرون شود به نظر میرسد که عامل اصلی آن، شکست امریکا در افغانستان و تغییر معادلات در سیاست خارجی دولت ترامپ باشد تا ختم تروریزم از منطقه و افغانستان. در حال حاضر امریکا میخواهد با یک توافق نسبی با طالبان بهانهای برای خروج خود داشته باشد و پای خود را از افغانستان بکشد.
سوال دیگری که مطرح میشود این است؛ بر فرضی که امریکا با گروه طالبان بتواند به یک توافق برسد باز هم خطر ترویزم در منطقه احساس میشود یاخیر؟ به نظر میرسد بر فرضی که ایالات متحده امریکا بتواند با گروه طالبان به یک توافقی برسد باز هم تا فشاری علیه پاکستان از سوی سازمان ملل متحد و امریکا وارد نشود و لانههای افراطیت نابود نگردند، پدیدهی تروریزم از منطقه نابود نخواهد شد بلکه تروریزم به نامهای دیگر ظهور خواهند کرد و کما فیالسابق تهدیدی برای منطقه و جهان محسوب میشوند.
داکتر حمتالله محب، مشاور امنیت ملی افغانستان شب گذشته نیز در نشست شورای امنیت سازمان ملل متحد بیان داشت: «صلح با طالبان در افغانستان به این معنی نیست که تهدید تروریزم جهانی به پایان رسیده است. نیروهای افغان با تروریزم ستیزهجوی خواهد ماند، ولی این مسئولیت فقط و تنها از افغانها نیست، زیرا این یک تهدید درازمدت جهانی است که نیازمند پاسخ پایدار جهان میباشد. کلید موفقیت عبارت است از همکاری واقعی و مخلصانه همهی دولتها با یک رویکرد عدم تحمل، انفاذ جدی تحریمات شورای امنیت که در قطعنامههای ۱۹۸۸ و ۱۲۶۷ آن جابهجا شده است. نباید بعد از این با آنها مدارا کرد. هرگونه ناکامی در این امر به معنی ناکامی شورای امنیت در واکنش به مبارزهی مؤثر علیه گروههای تروریستی و افراطی بوده و به این گروهها امکان تداوم فعالیتهای مخربانه را میدهد.»
پس میتوان این گونه نتیجه گرفت، تا لانههای تروریزم از ریشه خشکانیده نشود، تروریزم از منطقه محو نمیگردد بنا اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد و کشور ایالات متحده امریکا نسبت به برقراری صلح و امنیت در منطقه و جهان مسئول هستند و برای برقراری صلح بینالملل باید پاکستان را به عنوان ناقض رژیم تعزیرات و قطعنامهی ۱۳۷۳ سازمان ملل متحد نام ببرند و از پاکستان بخواهند دست از تمویل و تجهیز گروههای تروریستی بردارد تا این که صلح در منطقه و جهان برقرار گردد.