- کانورزیشن – عبدالقادر سینو
ایالات متحده و طالبان ممکن است در حال نزدیکشدن به توافقی برای خروج نیروهای امریکایی از افغانستان پس از 17 سال درگیری باشند.
در بدل، طالبان متعهد میشوند که اجازه ندهند سازمانهای ضد امریکایی مانند القاعده، از قلمرو این گروه استفاده کنند.
چگونه کار مان به اینجا کشید و عواقب چنین توافقی چه خواهد بود؟
به عنوان کسی که دیر زمانیست جنگها و پویاییهای منازعهی افغانستان را مطالعه میکند، پیشنهاد میکنم با کمی تاریخ شروع کنیم. منازعهی کنونی زمانی شروع شد که دولت بوش چند هفته پس از حملات یازدهم سپتامبر به افغانستان حمله کرد.
در خاک افغانستان بود که اسامه بن لادن طرح حمله به ایالات متحده را ریخت. طالبان که پس از یک جنگ داخلی خونین، به حاکمان بالفعل بخش بزرگی از افغانستان بدل شده بودند، از بن لادن و هواداران وی میزبانی میکردند.
دو ماه پس از تهاجم ایالات متحده، نهادهای دولتی و مواضع دفاعی طالبان درهم شکست و ایالات متحده دولت و نهادهای دولتی جدیدی را تشکیل داد که رهبری آن را افغانهایی به عهده داشتند که با طالبان جنگیده بودند. ایالات متحده نیروی محدودی را برای مبارزه با طالبان و القاعده و بازداشت رهبران این دو گروه در افغانستان نگهداشت اما روی اقتصاد و جامعهی افغانستان سرمایهگذاری چندانی نکرد.
برای گروه طالبان چهار سال زمان برد تا خودش را در قالب یک نیروی شورشی برای مبارزه با ایالات متحده و دولت افغانستان بازسازی کند. پس از سال 2004، طالبان هر سال قویتر شدند. همانگونه که در پژوهشام توضیح دادهام، ایالات متحده و ائتلاف 42 کشور که برای شکستدادن خیزش دوبارهی طالبان شکل گرفته بود، از لحاظ سازماندهی ضعیف بود و در تلاشهایش دچار خطا و سوءمدیریت شد.
از سال 2001 به اینسو، ائتلاف تحت رهبری امریکا 1 تریلیون دالر را در افغانستان مصرف کرده است و در اوج درگیری، 140 هزار سرباز و 100 هزار پیمانکار را وقف تلاشی ناموفق برای شکستدادن طالبان کرده بود. بیش از 5 هزار سرباز و پیمانکار امریکایی کشته شدند.
امروزه، 14 هزار سرباز امریکایی و پشتیبانی هوایی عظیم نیروی هوایی امریکا به حفظ مواضع دفاعی دولتی در افغانستان کمک میکنند که به صورت گستردهای به عنوان یکی از فاسدترین دولتهای جهان دانسته میشود.
طالبان در حال گسترش قلمرو اش است و هر ماه جان صدها سرباز دولت افغانستان را میگیرد و احساس میکند که در آستانهی پیروزی قرار دارد.
شبهنظامیان که از اقلیتهای هزاره، تاجیک و ازبیک سربازگیری میکنند، با این پیشبینی که دولت کابل سقوط خواهد کرد و این ترس که جنگ داخلی تازهای با طالبان عمدتا پشتون پیش رو است، دوباره سلاح به دست گرفتهاند. افغانستان در حال نزدیکشدن به پایان کار است.
برای طالبان چه معنایی دارد؟
توافق میان طالبان و ایالات متحده دستاورد قابلتوجهی برای طالبان خواهد بود. از منظر آنها، این توافق پاداش مبارزهی آنها با قدرتمندترین قدرت نظامی جهان و کشاندن این ابرقدرت به یک بنبست است.
این گروه از هماکنون با رسیدن به هدف و خواستهی همیشگیاش یعنی مذاکره مستقیم با ایالات متحده به جای دولت افغانستان، امتیاز گرفتهاند. طالبان دولت افغانستان را حقیر و دستنشانده میشمارند. اگر مذاکرات کنونی موفقیت آمیز باشد، طالبان دقیقا به چیزی خواهند رسید که خواستارش بودند: خروج امریکا از افغانستان.
در عوض، آنها دارند متعهد به انجام کاری میشوند که احتمالا در هر حال آن را انجام میدادند. حملهی القاعده به ایالات متحده باعث شد که طالبان کنترل افغانستان را برای سالها از دست دهد. بعید است که آنها پس از تصرف دوباره کابل ـ چه در پی یک توافق چه بدون توافق ـ بازهم بخواهند کاری را انجام دهند که یکبار آنها را از عرش به فرش کشید.
برای ایالات متحده چه معنایی دارد؟
در این برهه از زمان، امیدواری چندانی به پیروزی کامل امریکا بر طالبان وجود ندارد.
نیروی باقیمانده 14 هزار سرباز امریکایی فقط برای پشتیبانی از موضع دفاعی نیروهای افغان حضور دارند. این تعداد برای برگرداندن ورق میدان نبرد به نفع نیروهای افغان، خیلی ناچیز است. بنابراین توافق و به دنبال آن خروج نیروها از افغانستان برای کسانی که به هزینهی نظامی کمتر ارزش میدهند و روی ارتش تاکید دارند، از جمله جنرال جان نیکلسون فرمانده پیشین نیروهای امریکایی و ناتو در افغانستان، جذاب واقع خواهد شد.
با اینحال، توافق با طالبان میتواند شهرت و اعتبار ایالات متحده را کم و زیاد تضعیف کند. دولت اوباما و بعد دولت ترمپ هرگز فرمان اجرایی سال 2002 بوش را که طالبان را به فهرست تروریستهای جهانی افزود، باطل نکردند اما در عینحال، به رغم این ادعاها که واشنگتن با تروریستها مذاکره نمیکند، از طالبان درخواست مذاکره کردند.
از سوی دیگر، این توافق ضعف و ناتوانی ایالات متحده را در مبارزه با نیرویی از شورشیان متعهد نشان خواهد داد. این درس برای شبهنظامیان در جاههای دیگر، از جمله رهبران دولت اسلامی، آموزنده واقع خواهد شد. به باور من، چنین توافقی به عنوان نقطه عطفی در توانایی امریکا برای وضع موفقانه قدرت نظامیاش در سراسر جهان اسلام، به خاطر خواهد ماند.
همچنین توافق با طالبان میتواند نشانهای از این باشد که ایالات متحده یک متحد غیرقابلاعتماد است که اطرافیانش را رها میکند. ایالات متحده در منازعات بیشماری در سراسر جهان و در کشورهای متنوعی چون سوریه و سومالیا درگیر است و به لحاظ منطقی، پس از ترک افغانستان از سوی ایالات متحده، بسیاری از متحدان محلیاش در محاسبات و تعهداتشان نسبت به امریکا تجدیدنظر خواهند کرد.
چه اتفاقی برای دولت میافتد؟
همانگونه که در کتابم «سازمانها در جنگ افغانستان» شرح دادهام، دولتها در افغانستان تمایل دارند که پس از توقف حمایت مالی و نظامی خارجی، به سرعت فرو ریزند.
این دقیقا چیزی است که پس از خروج و قطع حمایت شورویها از دولت نجیب در اوایل دهه 1990 اتفاق افتاد. همانگونه که با جزئیات بیشتر در کتابم گزارش دادهام، نیروهای نظامی و شبهنظامی دولت نجیب پس از خروج و قطع حمایت شوروی، یا از هم پاشیدند و با مخالفان شان یعنی مجاهدین پیوستند و یا خود گروههای شبهنظامی مستقل تشکیل دادند.
همینگونه، دولتمردان امروز افغانستان از قبل در تمام سطوح منافع شان را با حفظ روابط با طالبان، مخالفان اسمی و شبهنظامیان اقلیت، حصاربندی کردهاند. اگر ملاک تاریخ باشد، میتوانیم انتظار داشته باشیم که وقتی امتیاز کار برای رژیم اهمیتاش را در برابر خطر مواجهه با طالبان از دست دهد، تمام نهادها و واحدها به طور جداگانه یا جمعی به یکی از چندین گروه شبهنظامی قومی تحت رهبری زورمندان خواهد پیوست. برخی از این نهادها حتی ممکن است به طالبان ملحق شوند. این رفتار در محیطهای خطرناکی چون افغانستان که در آن انتظار میرود هرکسی برای بقا استراتژی بقا داشته باشد، بعید نیست.
وقتی دولت چندپارچه شود، افغانستان احتمالا به کام جنگ داخلی خواهد رفت که با جنگی که باعث مداخله و حملهی ایالات متحده در اواخر 2001 شد، بسیار مشابه خواهد بود. سایر کشورها از جمله روسیه، ایران و هند هرکدام طرفی را برای حمایت انتخاب خواهند کرد. برآورد میکنم که طالبان همراه با حامیان پاکستانی و عربی متعهد شان، در آن منازعه پیروز خواهند شد. ما شاید به نقطهای برسیم که در آن اشغال 17 ساله امریکا صرفا به عنوان یک مداخله بیهوده، خونین و پرهزینه در جنگ داخلی افغانستان به نظر برسد.
من فکر میکنم که توافق ایالات متحده و طالبان چیزی بیش از تدبیری برای ختم آبرومندانه یک مداخله نظامی ناکام و پرهزینه امریکا نخواهد بود. اگر درس مفیدی باشد که از این وضعیت ناگوار باید آموخت، این است که حتی رهبران قدرتمندترین قدرت نظامی جهان باید شایستگی سیاست خارجی را که چهرهی نظامی به خود گرفته، در جهان اسلام مورد تجدید نظر قرار دهند. مداخلات نظامی امریکا باعث خشم و شورشهای فراملی دائمی در سراسر کشورهای مسلمان میشود. اگر این مسیر تغییر نکند، ایالات متحده ممکن است دچار شکستهای بیشتری مانند شکست در افغانستان شود و در این راه حتی به کشورهای دیگر نیز آسیب برساند.