- دیلی بیست ـ دیوید سدنی
پانزدهم فبروری سال 1989 بود و من در اتاق عملیات (اتاق وضعیت) کاخ سفید سر کار بودم که جنرال شوروی با عبور از پُلی از افغانستان خارج شد و به مداخلهی شوروی در این کشور پایان داد. با آنکه همکاران و مقامات در اتاق عملیات 30 سال پیش به هم تبریکی دادند و «پیروزی» کارزارشان را که یک دهه طول کشیده بود جشن گرفتند، اما اصلا فکرش را هم نمیکردند که موافقتنامههای ناقص و ضعیفی که به جنگ در افغانستان «پایان» داده بود، نیروهایی را به حرکت در میآورد که نتیجهی آن جز فجایع بیشتر و تهدیدی که تا به امروز گریبانگیر ماست، چیز دیگری نخواهد بود.
خروج نیروهای شوروی در فبروری 1989، آخرین مرحله از یک سری مذاکرات صلح در اواخر دههی 1980 میان شوروی، ایالات متحده، پاکستان، مجاهدین افغان و بازیگران دیگر بود. اما حکومت وقت افغانستان و نمایندگان اکثریت قریب به اتفاق افغانها هرگز در آن گفتوگوها که نتیجهی پافشاری مجاهدین و پاکستان بود، شامل نشدند. همچنین مسائل کلیدی برای صلح واقعی مانند ایجاد یک نظام سیاسی پایدار، ایجاد یک اقتصاد کارا و اطمینان از عدالت اجتماعی و پاسخگویی، در آجندای این گفتوگوها گنجانده نشد.
صلح ساختگی اواخر دههی 1980 همانگونه که امروز متاسفانه شاهد هستیم نتوانست به خشونت در افغانستان نقطهی پایان بگذارد. بلکه منجر به جنگ داخلی تباهکننده، ظهور رژیم ظالم طالبان، ظلم گسترده بالای زنان، صدها هزار تلفات، میلیونها مهاجر و افغانستانی شد که تا به امروز از خشونت رنج میبرد. نتیجهی آن برای باقی جهان، ظهور القاعده و شاخههای آن چون داعش و بوکوحرام بود که از نیویورک تا اندونزی را در کام ویرانی و وحشت فروبردهاند.
در 25 فبروری 2019، هیئت امریکایی به رهبری زلمی خلیلزاد آخرین دور سری گفتوگوها با طالبان را به هدف پایاندادن به جنگ در افغانستان و یا حداقل پایاندادن نقش مستقیم ایالات متحده در منازعهی این کشور، در قطر برگزار کرد. در نتیجهی اصرار طالبان، دولت افغانستان و نمایندگان بیش از 90 درصد افغانهایی که مخالف طالبان اند و از این گروه در هراس هستند، در این گفتوگوها حضور ندارند. این غیبت، گفتوگوهای صلح امروز را به صورت ترسناکی مشابه به گفتوگوهایی میسازد که 30 سال پیش [در رسیدن به هدفش] ناکام شد.
خلیلزاد که در گفتوگوهای دههی 1980 مشاور دیپلماتیک کلیدی تیم ایالات متحده بود، پس از یک دور گفتوگوهای صلح با طالبان در اوایل سال جاری اعلام کرد که ایالات متحده و طالبان در مورد چارچوب خروج نیروهای ایالات متحده و تعهد طالبان مبنی بر اینکه دیگر از گروههای تروریستی حمایت نمیکند، به توافق رسیدهاند.
خلیلزاد اظهار داشته است که شکلی از «گفتوگوهای بینالافغانی» و آتشبس نیز باید بخشی از توافق باشد و «تا زمانی که روی همهچیز توافق نشود، روی هیچچیزی توافق نمیشود.» اما این خاطرجمعیها نتوانسته شک بسیاری از افغانها را که به یاد دارند چطور ایالات متحده پس از شکست شورویها افغانستان را به حال خود رها کرد و چطور در سال 2001 پیش از اینکه به سراغ هدف اصلیاش یعنی عراق برود، در پی یک «پیروزی» سریع در افغانستان برآمد و جنگسالاران ظالم را بر بخش بزرگی از افغانستان حاکم کرد، برطرف کند.
خروج شوروی در سال 1989 منجر به صلح نشد و نه هم ترک افغانستان از سوی ایالات متحده در دهه 1990 ایالات متحده را امنتر کرد. به همین ترتیب، امروز نیز یک صلح بد احتمالا نتیجهای جز فاجعهی بیشتر نخواهد داشت. جوانان و اقلیتهای قومی و مذهبی از همین اکنون در افغانستان دست به تشکیل گروههای مسلح و به دستآوردن اسلحه میزنند تا اگر طالبان در پوشش صلح برگردد، از خودشان دفاع کنند.
بدون حضور حکومت افغانستان و بدون حضور صدای اکثریت قریب به اتفاق افغانها در گفتوگوهای کنونی صلح، نتیجهی چیزی جز یک توافق «صلح» غیرمنصفانه و نامتوازن که به سرعت نابود خواهد شد و بار دیگر باعث غرقشدن افغانستان در کام هرجومرج خواهد شد، نخواهد بود. نگرانکنندهتر اینکه محیط اطراف افغانستان نسبت به دهه 1980 بیثباتتر و خطرناکتر است. در آنصورت، اگر نه داعش یا القاعده، احتمالا نیروی جدید دیگری با توانایی بیشتر برای آسیبزدن به ایالات متحده ظهور خواهد کرد.
برای جلوگیری از این سناریو، مهم است که ایالات متحده بیش از این به طالبان اجازه ندهد که شرایط مذاکرات را تعیین کند. دولت افغانستان باید در مذاکرات حاضر باشد و از سوی نمایندگان قدرتمند زنان و جوانان افغان همراهی شود.
اما عزم ایالات متحده تا کنون بر این بوده است که به یک بازیگر نامشروع و غیردولتی که فعالیت خود را از طریق قاچاق مواد مخدر و سایر کارهای غیرقانونی تامین میکند و اکثر افغانها از آن ترس دارد، اعتماد کند.
براساس نظرسنجی اخیر بنیاد آسیا 82 درصد افغانها هیچ همدلی با طالبان ندارند و 90 درصد آنها میگویند که از این گروه میترسند. حکومت خشن و عقبماندهی طالبان قبل از سال 2001 که تا به امروز در مناطق تحت کنترل این گروه ادامه دارد، هنوز در ذهن افغانها سنگینی میکند. حتی برخی از کسانی که از طالبان حمایت میکردند، هنگامی که متوجه شدند این گروه با بیشرمی برای سه سال تمام در مورد مرگ ملاعمر رهبر خود به آنها دروغ گفته است، اعتماد خود را از دست دادند.
اگر مذاکرهکنندگان ایالات متحده به مسیر فعلی ـ که به نظر میرسد تا حد زیادی توسط بیشاشتیاقی خطرناک برای خلاصی از مسألهی افغانستان ترسیم شده است ـ خود ادامه دهند، سرانجام آن تاوان خواهد بود. تاوان عجلهی ما برای ترک افغانستان و ادعای یک پیروزی میانخالی و فرستادن سربازان متعهد مان به خانه، در قدم اول خون افغانها و در آینده رنج بسیاریهای دیگر خواهد بود. و به احتمال زیاد دستاوردهای اجتماعی، دموکراتیک و اقتصادی قابلتوجه افغانستان در 17 سال گذشته از دست خواهد رفت.
اگر ایالات متحده در مسیری گام بردارد که شورویها آن را رفتند و بگوید که آیندهی افغانستان به دست خود افغانها است، این واقعیت را که این ایالات متحده بود که در سال 2001 زمینهی بازگشت جنگسالاران فاسد را ـ که در اوایل دهه 1990 جنگ داخلی را شعله ور کردند و باعث ظهور طالبان شدند ـ به قدرت فراهم کرد، نادیده میگیرد.
همین جنگسالاران چند هفته پیش به حامد کرزی رییسجمهور پیشین افغانستان و منتقد خشن ایالات متحده در نشستی با طالبان در مسکو ملحق شدند در حالیکه هیچ نشانهای از حضور نمایندگان دولت افغانستان و یا جوانان افغان نبود. اگر این نمونهی رهبری افغانستان در آینده است، پس ما به سوی خطر و هرجومرج روان هستیم.
همانطور که ایالات متحده از خروج شتابزده از عراق که به ظهور داعش کمک کرد، آموخت، اقدام و عمل بر مبنای یک چشمانداز کوتاهمدت میتواند ما را مجبور به بازگشت برای جبران اشتباهات مان کند. مسیر فعلی مذاکرات دوحه با طالبان خطر تشدید تهدیدات امنیتی نسبت به ایالات متحده را در پی دارد و در دراز مدت، احتمالا به مراتب پرهزینهتر از کار با مردم و دولت افغانستان برای ایجاد یک صلح پایدار خواهد بود.
ایالات متحده در 17 سال گذشته برای کمک به آموزش و توانمندسازی زنان افغان، سمتوسو دادن این کشور در مسیر دموکراسی، ساخت و حفظ رسانههای مستقل و کاشت بذر رفاه اقتصادی سرمایهگذاری هنگفتی کرده است. بیمروتی [و دورویی] خواهد بود که ایالات متحده اکنون افغانستان را که به ما به عنوان پشتیبان اصلی امنیت و ثبات نیاز دارد و به خصوص اگر شرایط خروج ما بازگشت طالبان را به قدرت تسهیل کند، ترک کند.