- الجزیره ـ مادلین روچ
عبدالله انس درحالی که راست نشسته، لبخند میزند و صریح سخن میگوید. او در این حال، قصهی تصمیم سالها قبلش را برای پیوستن به «اعراب افغان» در جریان اشغال افغانستان به دست شوروی (بین سالهای 1979 تا 1989) بازگو میکند.
او میگوید: «حتا نمیدانستم که افغانستان روی نقشه وجود دارد. من نوجوان سادهای از الجزایر بودم و همهی آنچه را که میدانستم این بود که میخواستم به مسلمانان کمک کنم.»
برای 10 سال، انس از جملهی اعرابی بود که در کنار نمادهای جنگ جهانی القاعده، از جمله مرحوم عبدالله عزام، پدر زن انس و اسامه بن لادن، رهبر القاعده، علیه اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان جنگیدند.
انس بعدها از القاعده دور شد و با تفاسیر سیاسی و برنامههای آنها برای آنچه که از نظر شان «جهاد جهانی» بود، مخالفت کرد. او در حال حاضر به عنوان پناهندهی سیاسی در لندن زندگی میکند.
انس در کتاب خاطراتش « To the Mountains: My life in Jihad from Algeria to Afghanistan » که با همکاری تام حسین روزنامهنگار تحقیقی نوشته شده است، ظهور به اصطلاح «جهاد جهانی» را دنبال میکند؛ حرکتی که آغاز آن با شبکههایی که در جریان جنگ شوروی-افغانستان شکل گرفته بود، رقم خورد.
انس و حسین با الجزیره در مورد رشد این مبارزه و نقش آن در دنیای مدرن صحبت کردهاند.
الجزیره: چرا تصمیم گرفتید این کتاب را بنویسید؟
عبدالله انس: من میخواهم افسانهها و تصورات غلط در مورد جهاد افغانستان را به چالش بکشم.
با تجربهای که من دارم، احساس میکنم که این مسئولیت من است که به هرکسی، از عوام گرفته تا امامها، روزنامهنگاران، دانشگاهیان و سیاستمداران کمک کنم تا تاریخ جهاد افغانستان را درک کنند. زیرا جهاد افغانستان در تمام سطوح در سراسر جهان به اشتباه درک شده است. بسیاری از مردم، به ویژه نسل جوان، معتقدند که جهاد در 11 سپتامبر با طالبان و القاعده آغاز شده است. این درست نیست.
من نوشتم تا با روایات دروغین که بعد از 11 سپتامبر بیرون آمدند، مقابله کنم؛ روایاتی که افغانستان را به عنوان میدان آموزش افراطگرایان معرفی کردند. پس از 2001، کارشناسان خودخوانده ادعاهایی را مطرح کردند مبنی براین که هزاران افراطگرای خارجی در اردوگاههایی در افغانستان آموزش میبینند و بعد برای انجام اعمال تروریستی به خانه باز میگردند. در واقع، تعداد عربها در افغانستان در هر برههای بیشتر از 100 نفر نبوده است.
الجزیره: چه چیزی را شما «جهاد» میدانید؟
انس: جهاد اساسا به معنی «جنگی است که از لحاظ اخلاقی درست» باشد. جهاد سنت رزمی اسلام و دارای چارچوب اخلاقی و معنوی است.
مهم است که بین جهادگرایی ـ مفهوم مدرنی که پس از 11 سپتامبر روی کار آمد ـ و مفهوم جهاد واقعی/ اصلی تمایز قائل شویم.
یگانه جهاد مشروع، جهاد در زمان اشغال افغانستان به دست شوروی بود، زمانی که مردم علیه استعمار مبارزه کردند و شجاعت اخلاقی عظیمی را از خود به نمایش گذاشتند. همهی آن چیزی که پس از جهاد علیه شوروی آمد… به شمول یازده سپتامبر، جهاد نبود.
القاعده، دولت اسلامی، بوکوحرام و سایر سازمانهای افراطی که دست شان به خون آلوده است، مفهوم اصیل جهاد را با ارتکاب جنایات وحشتناک بیشمار و جهاد خواندن آن، نابود کردند.
مسلمانان از این گروهها که یکی از مقدسترین مفاهیم اسلام را تحریف کردهاند، خشمگین اند و از اینکه سطح درک عموم از جهاد این قدرت پایین است، ناراحت هستند. بنابراین، بسیاری از مردم به صورت قابلدرکی وحشتزدهاند و رسانهها هم کمک چندانی نمیکنند.
الجزیره: اسامه بن لادن یکی از اولین افرادی بود که شما در افغانستان ملاقات کردید. او را چگونه یافتید؟
انس: نخستین بار اسامه را در اسلامآباد در سال 1983 ملاقات کردم. او 26 ساله بود و از جده به اسلامآباد سفر کرده بود تا با شیخ عبدالله [عزام] ملاقات کند و کمکهای مالی را تسلیم دهد.
اسامه خجالتی، درونگرا و خیلی کمحرف بود. او فقط وقتی نیاز میدید صحبت میکرد و کلماتش را با دقت انتخاب میکرد. روشن بود او کسی است که عادت کرده تحت کنترل باشد. میتوانم بگویم او از خانوادهی محترمی میآمد. او را دوست داشتم.
ملاقات دوم ما سال بعد در پیشاور در خانهی عبدالله عزام اتفاق افتاد. عزام در آن زمان ستارهای در جهان اسلام بود.
اسامه مانند دستیار شخصی عزام بود؛ مهماندار او، رانندهی او و شاگرد او. وقتی عزام بر میخاست، اسامه نیز میایستاد و وقتی عزام مینشست، اسامه نیز مینشست. او کاملا تحت دستور عزام بود؛ منتظر کدام مشوره، درس و دستورالعمل. نه اینکه اسامه فقیر بود و به کار نیاز داشت، نه. او از یک خانوادهی ثروتمند آمده بود. او عزام را یک مربی و راهنما میدید.
اواخر سال 1988، پس از حدود چهار سال کار با ما، اسامه شروع کرد به فاصلهگرفتن از ما، چون او تحت تاثیر گروههای رادیکالتر قرار گرفته بود.
الجزیره: ریشه و سرچشمهی «جهاد جهانی» را چگونه توصیف میکنی؟
تام حسین: جهاد جهانی از فرهنگ عرب ریشه نگرفته است. این مفهوم تا حدی از ایدهی جهاد افغانستان ناشی میشود؛ ایدهای که توسط آشوبها و تشنجات سیاسی که جهان عرب در دورههای اخیر به خود دیده است، تحریف شده است.
جنگ افغانستان-شوروی نماد قابلتوجهی در جهان عرب است، زیرا این جنگ نشاندهندهی جنگ مقدسی است که علیه تجاوز خارجی موفق شده است. با اینکه جهاد در 1989 هنگامی که شوروی افغانستان را ترک کرد، پایان یافت، اما در اواخر دهه 1990 و دههی پس از آن، شبکههای تروریستی مدعی شدند که بذر آنها در افغانستان کاشته شده است. در سالهای 2000، یکی از نخستین ویدیوهایی که در میان جهادگرایان دست به دست شد، صحنهی سربریدن یک سرباز روسی در چچن بود. این ویدیو در وبسایتها و شبکههای جهادی بارگذاری شده بود. این ویدیو نمادهای جهاد افغانستان را گرفته و آنها را با چیزی تلفیق کرده بود که جهاد افغانستان ربطی به آن نداشت: جهاد جهانی.
من بارها با این تلفیق در جریان کار به عنوان خبرنگار در سوریه و پوشش حملات بزرگ تروریستی در اروپا، مواجه شدهام.
به عنوان مثال، عبدالحمید اباعود، مرد بلژیکی مراکشیالاصل که در سال 2015 حملات پاریس را سازماندهی کرد، تلاش کرد که از «اعراب افغان» تقلید کند. او معتقد بود که افغانها روسها را از افغانستان بیرون راندند و پیش از اینکه غرب و متحدانش منطقه را با دموکراسی بیثبات سازند، اسلام را برپا کردند. بنابراین، هنگامی که اباعود دید مردم سوریه نیز خواستار چنین (دموکراسی) هستند، سر آنها را روی زمین کشید و آنها را به عنوان کافر محکوم کرد.
بسیاری از کسان دیگری که به سوریه رفتهاند، فکر میکنند که آنها در جهاد الهی سهم گرفتهاند، در حالیکه در واقع آنها در یک جنگ داخلی کثیف میان گروههای اسلامگرا شریک شدهاند.
الجزیره: چه چیزی مردم را جذب میکند که به «جهادگرایی» بپیوندند؟
تام حسین: دلایل پیچیدهای دارد. بسیاری از مردم به افسانههای بنیادین القاعده که از لحاظ تاریخی نادرست هستند، باور میکنند. بعضی از مردم گذشته از توانایی تشخیص زبانبازی و سفسطه از گفتار، از لحاظ فکری نابالغ و خام هستند، از خانوادههای درهمشکسته میآیند و یا از آموزش و ابزارهای حیاتی و ضروری برخوردار نبودهاند.
این امر پیامدهای فاجعهباری داشته و دارد.
اگر اباعود درک درستی از جهاد افغانستان میداشت، شاید نسبت به آدمهای عوامفریب و ایدئولوگهایی که این افسانهها را به خورد مردم میدهند، دید متفاوتی میداشت. اما او درک درستی نداشت و بنابراین او و دوستانش تحت تاثیر متونی چون زندگینامه اسامه بن لادن و سخنرانیهای یوتیوبی که توسط عوامفریبانی از والتامستو ـ که نه صلاحیت عملی دارند و نه مذهبی ـ ایراد میشود، قرار گرفتند.