پیوند عاشقانه‌ی خدا و گدا

  • نیویورک تایمز- محمد حنیف
  • مترجم: اجمل نیمروزی


وقتی خواهرم خبر شد که من و همسرم تصمیم گرفته‌ایم تا نام نوزاد خود را چنگیز بگذاریم، خیلی عصبانی شد. او می‌گفت چنگیز باعث و بانی قتل عام تعداد زیادی از مردم شده است. اما برای ما صرف نامِ چنگیز جالب به نظر می‌رسید. تا آن لحظه به این مسئله فكر نكرده بوديم و به همه در مورد انتخاب خود گفته بودیم. از خواهرم پرسیدم که کدام نامی را در نظر دارد؟ او به ما نام یکی از شخصیت‌های دینی را پیشنهاد داد به او گفتم این فرد هم شاید چند نفری را به خاطر عقایدش کشته باشد. همه رهبران در طول تاریخ چند نفری را کشته‌اند ولی مردم هنوز به نام‌شان افتخار می‌کنند و برای‌شان جشن می‌گیرند.


سفر روز یکشنبه بین سلمان،جانشین پادشاه عربستان، به پاکستان حال و هوای جشن و شادمانی را با خود آورد. هلهله‌ای که مرگ جمال خاشقجی را تقریبا از یاد همه برد. چند خبرنگار پاکستانی كه عكس‌های خاشقچی را به عنوان عکس پروفایل خود استفاده کرده بودند هم از رؤسای خود پیام دریافت کردند که عکس‌ها را باید حذف کنند. همه به استثای چند نفر از این دستور پیروی کردند. در غیر این صورت صفحه تلویزیون‌های‌مان پر بود از لول خوردن فرش‌های قرمز در زیر پای شاهزاده و خاص بودن این سفر به صورت مداووم به مخاطبان گوشزد می‌شد. جمال خاشقچی روزنامه‌نگارمعترض سعودی در قونسولی کشورش در استانبول در ماه اکتوبر سال 2018 به قتل رسید.

اما در پاکستان کش و فش‌های شاهانه همه جا را فرا گرفته بود. همین دولتی که چند روز قبل بیش‌تر از صد موتر لوکس خود را برای پر کردن چال و چوله‌های مالی خود به حراج گذاشته بود ، حالا 300 پرادو لندکروزر را برای جابه‌جایی مهمانان ویژه به کرایه گرفته است. مقامات ذی‌صلاح مؤظف شده‌بودند که 3500 کبوترسفید را پیدا کنند تا در لحظه‌ی ورود شاهزاده به صورت نمادین آزاد شوند. سرک‌ها شاهد رقص و پای‌کوبی بودند و جت‌های جنگنده‌ی ارتش پاکستان از لحظه‌ی ورود هواپیمای شاهزاده به فضای پاکستان تا لحظه‌ی نشست، آن‌ها را اسکورت می‌کردند. بلی این را می‌گویند خوش‌آمدگویی به سبک شاهانه.

چند روز پیش از سفر شاهزاده، خبرنگاران در تلویزیون به صورت بی ‌شایبه در مورد این سفر و نتایج آن نفس‌درازی کرده‌بودند. قرار بود بار و بستره‌ی 70 کانتینری شاهزاده پیش از تشریف فرمایی‌شان به پاکستان برسد و خانه‌ی نخست وزیر عمران خان هم به باشگاه ویژه‌ی پرورش اندام جناب ایشان تبدیل شده‌بود. دو کودک هم با دسته‌های گلی بزرگ‌تر از قامت‌شان از شاهزاده در خانه‌ی نخست وزیر استقبال کردند. شاهزاده هم در مقابل آن‌ها را نوازش کرد و به سرشان بوسه زد. چقدر دلم برای‌شان سوخت.

در پاکستان همیشه به ما گوشزد شده که چون زمامداران عربستان سعودی متولیان دو شهر مقدس مسلمانان هستند، بدون شک که رهبر امت اسلامی نیز هستند. پاکستان اتمی خود را نگهبان این متولیان می‌پندارد. به ما گفته می‌شود که همه‌ی ما مسلمان‌ها برادران دینی هستیم اما راست‌اش این است که همه‌ی این بریز و بپاش‌ها به خاطر پولی است که قرار است شاهزاده بپردازد تا پاکستان خود را از یک افتضاح اقتصادی دیگر نجات دهد. این را می‌گویند یک پیوند عاشقانه بین گدا و خدا. دو روز پیش شهزاده محمد یک بسته‌ی 20 میلیارد دلاری برای سرمایه‌گذاری در پاکستان را اعلان کرد. شاید پیش خود فکر کنید پول پدرش‌اش است و اختیارش را دارد ولی پاکستانی‌ها فکر می‌کنند که آن‌ها فقط سهم غریبانه‌ی خود از نعمات بی‌شماری که خداوند به عربستان اعطا کرده است را می‌گیرند.

وعده‌های 20 میلیاردی خاصیتی دارند که باعث می‌شود یاد شما برود که این متولیان دو شهر مقدس اسلام بیش‌تر از خیلی کشورهای دنیا موجب تیره‌بختی امت مسلمان شده‌اند. در کنار این‌که عربستان به بمباردمان یکی از فقیرترین کشورهای اسلامی ادامه می‌دهد، این کشور حتا حاضر نیست تا مزد کارگران پاکستانی و دیگر کارگران را به صورت کامل بپردازد و چه بسا حتا آن‌ها را بدون هیچ‌گونه کمک حقوقی به زندان می‌اندازد. شاهزاده محمد -به اصرار عمران خان- با آزاد کردن بیش از 2000 زندانی پاکستانی از زندان‌های عربستان، دل خیل زیادی از پاکستانی‌ها را به دست آورد. ولی هیچ‌کس نپرسید این چگونه سیستم غذایی است که یک شهزاده فقط به خاطر این‌که کیف‌اش کوک است، می‌تواند بیش از 2 هزار نفر را به یک‌باره از زندان آزاد کند؟ فقط خدا می‌داند که وقتی پشم ایشان تلخ باشد چند نفر را می‌تواند به زندان بیندازد.

خبر این‌که شاید شخص بن سلمان دستور قتل خاشقچی را داده باشد، غربی‌ها را که تا آن لحظه او را به عنوان مدرن‌گرای کبیر و متفکر جهانی علم کرده بودند، شوکه کرد. در عین حال صفحه‌های اختصاصی و پوشش‌های سنگین خبری، پیش از قتل خاشقچی و هم بعد از قتل او، بن سلمان را تبدیل به یک برند کرده است. سفر شاهانه ولیعهد عربستان سعودی در حالی صورت می‌گیرد که هفته‌ی پیش یک حمله‌کننده‌ی انتحاری در کشمیر تحت تسلط هند 40 سرباز ارتش را کشته بود و حالا هند، پاکستان را به انتقام تهدید می‌کند. اگرچه دوباره طبل جنگ بین پاکستان و هند به صدا در آمده است اما کسی انتظار ندارد که شاهزاده پا در میانی کند. او مثل همه «شازده»های دیگر ضرورتی ندارد که طرفداری کسی را بکند و یا این‌که انتخابی را انجام دهد. انتظار می‌رود که او در سفر چند روز بعد خود قراردادهای بزرگ‌تری را با هند ببندد و حالا هر دو کشور هند و پاکستان این سفرها را تاریخی می‌خوانند. فقط کسانی با فقدان درک تاریخی، این رسم و گذشت‌ها و گادی سواری‌ها را تاریخی می‌خوانند. مانند کودکی که حالا هم‌بازی‌های دلخواه غربی‌اش را از دست داده باشد، شاهزاده عجالتا با دو اندیوال شرقی‌اش مصروف است.

این سفر یاد گذشته‌ها را تازه کرده است. بعد از انقلاب ایران و حمله‌ی جماهیر شوروی به افغانستان سعودی پول زیادی را به پاکستان داد تا با کمونیزم مبارزه کند. برای بعضی‌ها این پول‌ها ثروت به بار آورد و برای دیگران اختلافات وحشیانه‌ی مذهبی که تا حالا دامن‌گیر امت است، ایجاد کرد. در دوره‌ی جهاد افغانستان، عربستان پا به پای امریکا پول مصرف کرد و این دو کشور با هم نطفه‌ی یک ساز و برگ پیچیده‌ی جهادی چندملیتی را ساختند که هم‌چنان روح جهانیان را قبضه کرده است.

چند وقت پیش‌تر از سفر شاهزاده محمد بعضی از گروه‌های کوچک در پاکستان در “کوزه جار می‌زدند” که جنگ او در یمن وحشیانه است و هشتگی را هم بر علیه او راه انداخته بودند. به دنبال آن وزارت داخله‌ی پاکستان طی اعلامیه‌ای این برخوردها را به عناصر معترص در جامعه‌ی شیعه‌ی آن کشور ارتباط داد و گفت آن‌ها می‌خواهند شاهزاده را بدنام کنند. از جایی‌که این اعلامیه رنگ و بوی فرقه‌بازی‌های تاریخ گذشته را می‌داد، آن وزارت را به حاشاگری وادار کرد و اظهار کردند که آن‌ها در مورد چگونگی نشر اعلامیه‌ی اولی تحقیق خواهند کرد. جالب این‌جاست که خود عمران خان وزیر داخله نیز است.

عمران خان چنان در تب و تاب عشق شاهزاده می‌سوزد که اصرار دارد رانندگی جناب والاشأن ایشان را خودش به عهده بگیرد و برای مثال‌زدن محبوبیت شاهزاده گفت «اگر او با من در انتخابات شرکت کند شاید او از من بیش‌تر رأی ببرد». مشکل کار این‌جاست که اگرچه شاهزاده شاید به دشمنی‌های قدیمی خوانودگی‌اش علاقمند باشد اما تمایلی به رقابت در انتخابات پاکستان و جای دیگری را ندارد.

در عین حالی که پاکستان بالاترین نشان ملکی خود را نثار شاهزاده می‌کرد، وزیر خارجه‌ی عربستان در طی یک کنفرانس مطبوعاتی مشترک با همتای پاکستانی خود، با زخم زبان به جان ایران افتاد و آن را حامی تروریزم جهانی خواند. شبکه‌های تلویزیونی پاکستان، سریعا صدای این کنفرانس را قطع کردند و وزیر خارجه‌ی پاکستان ترجیح داد لال بماند. همه‌ی این اتفاقات در حالی رخ می‌دهد که ایران نیز پاکستان را برای حمله‌ی انتحاری هفته‌ی پیش در ایران که باعث کشته شدن 27 عضو سپاه پاسداران شد، متهم می‌کند.

اگرچه پاکستان هدایای خاندان پادشاهی را با گشاده‌رویی قبول می‌کند ولی باید به این هم فکر کند که در ازای این همه ول‌خرجی، آن‌ها چه چیزهایی را مطالبه خواهند کرد.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *