روسیه از جنگ شوروی در افغانستان با افتخار یاد می‌کند

روسیه از جنگ شوروی در افغانستان با افتخار یاد می‌کند

  • اسوشیتد پرس ـ ولادیمیر اسچنکوف

سی سال پیش هنگامی که آخرین تانک‌های شوروی با عبور از پلی در مرز با افغانستان به خانه برگشتند، از خروج ارتش سرخ به عنوان پایان بسیار مورد انتظار به باتلاقی خونین استقبال شد.

از آن زمان به بعد، دیدگاه مسکو در مورد جنگ شوروی-افغانستان به طور اساسی تغییر کرده است.

در‌حالی‌که روسیه برای سال‌گرد خروج شوروی آماده می‌شود، بسیاری‌ها به جنگ 10 ساله‌ی شوروی به عنوان یک تلاش ضروری و تا حد زیادی موفق، نگاه می‌کنند. درست مانند کارزار جاری روسیه در سوریه، جنگ افغانستان به صورت گسترده‌ای به عنوان یک اقدام مشروع علیه شبه‌نظامیان تحت حمایت ایالات متحده دیده می‌شود.

و در پیچ و تاب تاریخ، روسیه به عنوان یک کارگزار قدرت‌مندِ قدرت در افغانستان نیز ظاهر شده است و در‌حالی‌که میدان رقابتش با واشنگتن برای نفوذ در این کشور ـ که در آن ائتلاف تحت رهبری امریکا بیش از 17 سال است که می‌جنگد ـ گرم است، میان جناح‌های متخاصم این کشور میان‌جی‌گری می‌کند.

عطامحمد نور، جنگ‌سالار سابق که در دوران جنگ شوروی با سربازان ارتش سرخ جنگید و از سال 2004 تا 2018 به عنوان فرمان‌دار ولایت بلخ در شمال افغانستان خدمت کرد، هفته‌ی گذشته در نشستی در مسکو، که در آن مقامات سابق دولت افغانستان، چهره‌های اپوزیسیون و طالبان گرد آمده بودند، شرکت کرد.

نور در مصاحبه‌ای با اسوشیتد پرس گفت: «فکر نمی‌کنم که روسیه بخواهد آن‌چه را که در گذشته انجام داده تکرار کند. روسیه‌ی امروز کاملا متفاوت است. از طرف دیگر، 40 سال می‌شود که کشور ما درگیر جنگ است و مردم افغانستان همه از جنگ خسته شده‌اند. مردم از هر کشوری که برای آوردن صلح پیش‌قدم شود، حمایت می‌کنند.»

این اظهارات با توجه به این که از زبان مردی می‌آید که نقش اصلی را در شکست شوروی بازی کرد، در آن جنگ به شدت زخمی شد و امروز با افتخار یاد می‌کند که چگونه مجاهدین تحت امرش تانک‌های بی‌شمار و ده‌ها هواپیمای جنگی ارتش سرخ را نابود کردند، وزن به‌خصوصی را حمل می‌کند.

افغان‌ها پس از مداخله‌ی طولانی ایالات متحده، به شدت از نیروهای ائتلاف انتقاد می‌کنند. حتا آن‌هایی که در دهه‌ی 1980 با شوروی جنگیده‌اند، با اکراه از مسکو به خاطر به جا گذاشتن میراثی در افغانستان که میراث واشنگتن را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد، ستایش می‌کنند. آن‌ها خاطر نشان می‌کنند که روس‌ها پس از ترک افغانستان یک ارتش قدرت‌مند و منظم و یک شفاخانه نظامی 400 بستر که هنوز از جمله‌ی بهترین امکانات بهداشتی این کشور است، به جا گذاشت. برخی‌ها به این اشاره می‌کنند با این‌که دولت نجیب‌الله رییس‌جمهور کمونیست افغانستان بی‌رحم و ظالم بود، اما گرفتار فساد گسترده‌ای که دولت کنونی افغانستان ـ تحت حمایت ایالات متحده ـ را در خورد غرق کرده است، نبود.

اتحاد جماهیر شوروی به خاطر نگرانی از این‌که ایالات متحده پس از از دست‌دادن ایران در انقلاب اسلامی، تلاش می‌کند جای‌پایی برای خودش در کنار جمهوری‌های شوروی در آسیای مرکزی ایجاد کند، در دسامبر 1979 به افغانستان حمله کرد. طرح اولیه‌ی مسکو که عملیات سریع [برای جمع‌کردن گلیم امریکا از افغانستان] بود، با مقاومت شدید شورشیان از کار افتاد و در سال‌های جنگ پس از آن، اتحاد جماهیر شوروی براساس اطلاعات رسمی بیش از 15 هزار سربازش را از دست داد. برآورد تلفات غیرنظامیان در آن دوره ـ بین 500 هزار تا 1 میلیون ـ بسیار متغیر است.

مداخله‌ی شوروی در افغانستان محکومیت‌ بین‌المللی قوی در پی داشت و بار سنگینی روی دوش اقتصاد درهم‌شکسته‌ی شوروی تحمیل کرد. میخائیل گورباچف، رهبر اتحاد جماهیر شوروی در میانه‌ی تلاش‌هایش برای آوردن اصلاحات لیبرال و پایان‌دادن به مقابله با غرب، دستور خروج را صادر کرد. پس از خروج شوروی، دولت کمونیست افغانستان سه سال دیگر دوام آورد و اندکی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در دسامبر 1991، سقوط کرد.

نیکیتا مندکویچ، کارشناس افغانستان مستقر در مسکو می‌گوید که بحران اقتصادی روسیه پس از سال 1992، منجر به قطع ناگهانی عرضه‌ی سوخت به افغانستان شد و سقوط نجیب‌الله را کلید زد.

او می‌گوید: «تراژدی افغانستان یکی از چندین تراژدی ناشی از فروپاشی شوروی بود.»

تاکید مندکویچ بر برداشت عمومی در حال تغییر از جنگ شوروی-افغانستان است. او می‌گوید که در حال حاضر این جنگ به صورت گسترده‌ای به عنوان جنگ «دردناک اما ضروری و حتا اجتناب‌ناپذیر» دیده می‌شود.

بسیاری از مقامات و قانون‌گذاران روسیه معتقدند که عمل‌کرد ایالات متحده در افغانستان به مراتب کمتر از عمل‌کرد اتحاد جماهیر شوروی در این کشور موفق بوده است.

ضمیر کابلوف فرستاده‌ی رییس‌جمهور ولادیمیر پوتین در افغانستان می‌گوید: «ارتشی که توسط اتحاد جماهیر شوروی آموزش دیده بود، به تنهایی توانست سه سال دوام بیاورد. در مورد ارتش کنونی این کشور که توسط امریکایی‌ها آموزش دیده است، از افغان‌ها بشنوید. آن‌ها حتا مطمئن نیستند که یک ماه دوام بیاورد.»

او اذعان می‌کند که اتحاد جماهیر شوروی اشتباهات زیادی در افغانستان مرتکب شد که عامل آن عقاید کمونیستی و نادیده‌گرفتن شرایط محلی بوده است.

او می‌گوید: «رهبری شوروی از سوی تصامیم خودش به گروگان گرفته شد. آن‌ها می‌خواستند که به افغانستان به عنوان یک دولت سوسیالیست جدید نگاه کنند. این یک اشتباه بود.»

یکی از نمونه‌هایی که کابلوف به یاد می‌آورد، تلاش لجوجانه‌ی مشاوران شوروی برای انجام اصلاحات ارضی در افغانستان به شیوه‌ی سوسیالیستی است. آن‌ها زمین‌های متعلق به رهبران قبیله‌ای را به کشاورزان توزیع کردند اما کشاورزان دوباره زمین‌ها را به صاحبان اصلی آن برگرداندند.

کابلوف می‌گوید که ایالات متحده از اشتباهات شوروی درس نگرفت و با تلاش برای ایجاد دموکراسی غربی در افغانستان، اشتباهی را تکرار کرد که قبلا شوروی مرتکب شده بود.

کابلوف با لبخند کنایه‌آمیز می‌گوید: «مایه‌ی تاسف است که همکاران امریکایی ما از تاریخ نمی‌آموزند؛ آن‌ها ترجیح می‌دهند که تاریخ بسازند.»

او خاطرنشان می‌کند که حمایت ایالات متحده از مجاهدین نقش کلیدی را در جنگ شوروی ایفا کرد و می‌افزاید که ایالات متحده بعدا تاوان حمایت از شورشیانی چون اسامه بن لادن ـ که از جمله کسانی بود که با شوروی‌ها در افغانستان می‌جنگید ـ را پرداخت.

کابلوف می‌گوید: «فکر و ذکر آن‌ها (امریکایی‌ها) این بود که افغانستان را برای شوروی‌ها ویتنام بسازند. آن‌ها معتقد بودند که انجام هر کاری برای درهم کوفتن روس‌ها خوب است، و حالا تاوانش را می‌پردازند.»

سرگئی ژدکوف، کهنه‌سرباز جنگ افغانستان به خاطر دارد که در مراحل اولیه‌ی جنگ شوروی، درگیری‌ها نادر بود و جاده‌ها نسبتا امن، اما شورشیان به سرعت قدرت‌مند شدند و کمین یک امر معمول شد.

او به اسوشیتد پرس می‌‌گوید: «ما موترهای حامل سوخت را برای محافظت آن‌ها از حملات، اسکورت می‌کردیم. دردناک‌ترین چیز از دست‌دادن رفیق و هم‌سنگر بود. این‌طوری بود که ما نشسته و داشتیم صحبت می‌کردیم که بنگ… و یکی از ما مرده بود.»

عطا‌محمد نور، که هنگام پیوستن به مجاهدین 19 ساله بود و بعدا به یک جنگ‌سالار ارشد با 20 هزار نیرو تحت فرمانش تبدیل شد، به یاد می‌آورد که جنگنده‌های شوروی مانند «دسته‌ای از پرندگان» روی سر شان می‌چرخید. او یکی از حملات هوایی شوروی را به خاطر دارد که روستایی با 500 خانواده را نابود کرد و جان بیشتر ساکنان آن را گرفت.

نور می‌گوید که رسیدن موشک‌های امریکایی استینگر به دست مجاهدین نقش مهمی را ایفا کرد و مجاهدین را قادر ساخت تا جت‌های شوروی را هدف قرار بدهند. او خاطرنشان می‌کند که جنگ‌جویان تحت امرش بیش از 20 جنگنده‌ی شوروی را ـ از جمله سه هواپیمای ترابری نظامی بزرگ آنتونوف ـ سقوط دادند.

او می‌گوید که در جریان رهبری جنگ‌جویانش برای شکستن کمربندهای امنیتی سربازان شوروی، به شدت مجروح شده است.

او می‌گوید: «فقط یک راه خروج وجود داشت، اما تانک‌ها داشتند آن را مسدود می‌کردند.» او به یاد می‌آورد که چگونه درست وقتی به تانک شوروی شلیک کرد، موقعیت خودش هدف قرار گرفت.

نور با لبخندی کنج لبش می‌گوید: «می‌خواستم ببینم که تانک چگونه وقتی من به آن شلیک می‌کنم، آتش می‌گیرد. همان موقع بود که تانک دیگری به من شلیک کرد. بدنم 32 ترکش خورده بود و جای آن 32 زخم هنوز روی بدنم باقی است.»

نور خروج شوروی را به عنوان مایه‌ی افتخار و غرور افغان‌ها توصیف می‌کند.

او می‌گوید: «خروج اتحاد جماهیر شوروی روز تاریخیِ بود. ما، یک ملت فقیر با مشکلات زیاد، ابر قدرتی را شکست داده بودیم.»

در روسیه، بسیاری از کهنه‌سربازان شوروی گورباچف را به خاطر خروج عجولانه‌ای که دستاوردهای به سختی به دست‌آمده را برباد داد، سرزنش می‌کنند و بوریس یلتسین اولین رییس‌جمهور روسیه را مسئول سقوط و مرگ نجیب‌الله می‌دانند.

فرانتز کلینتسویچ کهنه‌سربازی که اکنون به عنوان قانون‌گذار در مجلس روسیه خدمت می‌کند، می‌گوید: «ما می‌توانستیم بسیاری کارها را به صورت متفاوتی انجام دهیم. ما می‌توانستیم برای به حداقل رساندن تلفات مادی و جانی بهتر عمل کنیم. ولی در آخر ما از همه‌چیز دست کشیدیم و اتحاد جماهیر شوروی را نیز به فنا دادیم.»

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *