آیا ایران و ایالات متحده محکوم به دشمنی همیشگی اند؟

آیا ایران و ایالات متحده محکوم به دشمنی همیشگی اند؟

  • نیویورک تایمز ـ کارول جیاکومو

جان لیمبرت متعلق به یک جمع ویژه است؛ یکی از 52 دیپلمات امریکایی که برای 444 روز از سوی ایران در جریان انقلاب اسلامی به گروگان گرفته شده بودند. از آن بحران، که 40 سال پیش در ماه فبروری آغاز شد، تا کنون این دو کشور وارد دشمنی‌ِ‌ شده‌اند که در دوران ریاست‌جمهوری ترمپ، فقط بدتر شده است.

لفاظی‌های خصمانه‌ی اوایل ماه جاری زمانی دوباره به سطح آمد که مایک پمپئو، وزیر امور خارجه ایالات متحده از جهان خواست تا ایران را منزوی کند و قول داد که «تک تک [موزه‌پوشان/ سربازان] ایرانی» را از سوریه اخراج کند. خصومت ایالات متحده و ایران در حدی است که حس کنج‌کاوی می‌پرسد آیا این دو کشور برای همیشه دشمن خواهند ماند یا خیر.

آقای لیمبرت می‌گوید: «در مورد آن بسیار فکر کرده‌ام.» او در 75 سالگی، همچنان به ایران علاقه‌مند است و به کمک به امریکایی‌ها در درک این کشور، متعهد می‌باشد، اما او تنش‌ها میان دو کشور را خطرناک‌تر از هر زمان دیگری یافته است. او می‌گوید: «فکر می‌کنم بهترین چیزی که می‌توانیم آرزو کنیم این است که وارد جنگ نشویم.»

به لحاظ نظری، ایران به دلیل موقعیت، ثروت و پیشرفت و فرهنگ مردمش، نسبت به هر کشور اسلامی دیگری در موقعیت بهتری برای ایفای نقش اصلی در خاورمیانه قرار دارد. اما این توانایی به خاطر مداخله‌ی مداوم ایران در سوریه، یمن، عراق و لبنان و حس نفرت و ناسازگاری نسبت به ایالات متحده ـ امری که میان دو کشور متقابل، وسواسی و عقده‌مندانه است ـ از رشد و کمال بازمانده است.

با رهبران تندرو که در تلاش برای راضی نگهداشتن طرف‌داران‌شان و حفظ قدرت، از هیچ تندی و زشتی علیه یک‌دیگر کوتاه نمی‌آیند، هر دو طرف مقصرند. انتقاد از «شیطان بزرگ» در دفاع ایران از انقلاب اسلامی و شالوده‌های دینی‌‌ـ ‌مذهبی‌اش، نقش مرکزی دارد و از سوی دیگر، دولت امریکا به عنوان اصل مرکزی سیاست خارجی خود فشارهای شدیدی را بر ایران وارد کرده است.

آقای پمپئو و جان بولتون مشاور امنیت ملی ایالات متحده که قبل از پیوستن به دولت ترمپ خواستار تغییر رژیم ایران و حمله‌ی نظامی علیه این کشور بود، این رویکرد تندروانه را به پیش می‌برند.

در ماه سپتامبر، پس از آنکه شبه‌نظامیان تحت حمایت ایران با شلیک سه موشک محوطه‌ی خالی سفارت ایالات متحده را در بغداد هدف قرار دادند، آقای بولتون خواستار به کار گیری گزینه‌های نظامی شد. اقدامی در این مورد صورت نگرفته است.

آقای پمپئو پس از سخنرانی‌اش در قاهره ـ که شدیدا مورد انتقاد قرار گرفت و باعث تخریب ابتکار عمل باراک اوباما نسبت به ایران و جهان اسلام شد ـ رویکرد خصمانه‌اش را نسبت به ایران، با میزبانی نشستی در ماه آینده در پولند دو برابر می‌کند. هدف این نشست متحدکردن کشورها در چارچوب یک ائتلاف ضد ایران برای «مقابله با آیت‌الله‌ها، نه نوازش‌ آن‌ها» می‌باشد.

دشمنی ایالات متحده و ایران چنان طولانی شده است که به یاد آوردن این که دو کشور پس از رسیدن محمد‌رضا پهلوی به قدرت در سال 1941، دوستان نزدیکی بودند، دشوار است. در جریان جنگ جهانی دوم، ایران درگاه و مسیر تدارکاتی کمک‌های (Lend-Lease) به اتحادیه جماهیر شوروی بود. در سال 1957، رییس‌جمهور دوایت آیزنهاور تکنالوژی راه‌اندازی برنامه انرژی هسته‌ای صلح‌آمیز را برای ایران فراهم کرد. در دوران رییس‌جمهور ریچارد نیکسون، ایران نگهبان منافع امریکا در خلیج فارس بود.

اما نقطه‌ی آغازین خشم ایران نسبت به ایالات متحده، سال 1953 و زمانی بود که ایالات متحده و بریتانیا نخست‌وزیر ایران را که به صورت دموکراتیک انتخاب شده بود، از قدرت به زیر کردند تا زمینه‌ی بازگشت شاه به قدرت فراهم شود. با انقلاب سال 1979، ایرانی‌ها شاه را برای همیشه از قدرت کنار زدند و یک دولت دینی ـ‌ مذهبی شدیدا محافظه‌کار شیعه را ایجاد کردند.

دیدگاه امریکا نسبت به ایران، نه‌تنها با بحران گروگان‌گیری دیپلمات‌های امریکایی، بلکه با اظهارات خصمانه‌ی ایران و حمایت این کشور از گروه‌های شبه‌نظامی و حملات تروریستی ـ از جمله بمباران برج‌های خُبر در سال 1996 در عربستان سعودی که باعث کشته‌شدن 19 سرباز نیروی هوایی ایالات متحده شد ـ مسموم شد.

اخیرا، خصومت ایران با اسرائیل، حملات ایران بالای نیروهای امریکایی در عراق، حمایت ایران از حزب‌الله در لبنان، دولت اسد در سوریه و حوثی‌ها در یمن، برنامه‌ی موشکی در حال رشد ایران و گمانه‌زنی‌ها مبنی بر اینکه ایران ممکن است از برنامه هسته‌ای خود برای تولید تسلیحات هسته‌ای استفاده کند، به نگرانی‌ها افزوده است.

ایران نیز شکایاتی دارد: حمایت رییس‌جمهور رونالد ریگان از عراق در جنگ با ایران بین سال‌های 1980 تا 1988، سقوط تصادفی یک هواپیمای غیرنظامی ایران در خلیج فارس توسط رزم‌ناو نیروی دریایی امریکا در سال 1988 که باعث کشته‌شدن 290 نفر شد و دهه‌ها تحریم که به قصد آوردن تغییر در رفتار ایران اعمال می‌شود.

نظرسنجی‌ها در امریکا، کشوری که تعداد اندکی از شهروندانش به ایران سفر کرده‌اند یا در مورد این کشور مطالعه کرده‌اند، نشان می‌دهد که ایالات متحده به لحاظ سیاسی، از دنبال‌کردن یک رویکرد تعاونی‌تر در قبال ایران، چیز چندانی به دست نمی‌آورد. کمتیه‌ی امور عمومی اسرائیل در امریکا، گروه اپوزیسیون مجاهدین خلق و عربستان سعودی، که همه از سابقه‌ی طولانی در داشتن آجندای ضد ایران برخوردارند، لابی خود را برای تنبیه ایران به جای تعامل با این کشور، شدت بخشیده‌اند.

چنین فشارها یک‌جا با کینه‌ی آقای ترمپ نسبت به رییس‌جمهور پیشین ایالات متحده (باراک اوباما)، سال گذشته باعث خروج ایالات متحده از توافق سال 2015 با ایران شد و یک فرصت بی‌نظیر را بر باد داد. توافق با ایران [برجام] نه‌تنها برنامه هسته‌ای ایران را تحت کنترل درآورد، بلکه فضای بالقوه‌ای را برای ایران و غرب ایجاد کرد تا به تدریج دشمنی خود را کاهش و همکاری خود را گسترش دهند.

ایران هنوز از این معامله پیروی می‌کند، اما این کشور تعرض و دست‌درازی‌های خود را در منطقه متوقف نکرده است. این امر بهانه و دلیل به دست آقای ترمپ داده است تا ایران را به عنوان یک دشمن آشتی‌ناپذیر که باید سرکوب و با وضع تحریم تنبیه شود، تصویر کند.

شکی نیست که یک دولت دموکراتیک‌تر در ایران مورد نظر و مطلوب است. اما هرگونه تغییر باید از سوی خود ایرانی‌ها رقم بخورد نه یک قدرت خارجی مانند ایالات متحده.

در عین‌حال، سیاست‌های ضدامریکایی‌ ایران نباید مانع تعامل دوجانبه شود. امریکا با وجود اینکه بیش از یک دهه در ویتنام جنگید، امروزه روابط در حال رشدی با هانوی دارد. حتی در اوج جنگ سرد، ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی راه‌هایی را برای همکاری، از جمله همکاری در مورد کنترل تسلیحات و حقوق بشر، پیدا کردند.

اگر آقای ترمپ نگران ثبات خاورمیانه می‌باشد، همان‌طور که او اخیرا در تابستان سال گذشته پیشنهاد کرد، باید با ایران وارد تعامل شود. اما فضای بین دو کشور همچنان پر تب و تاب است و حتی آقای لیمبرت، که دوست دارد با فرزندان و نوادگان خود به ایران سفر کند، در اینکه او اصلا مجاز به بازگشت به ایران خواهد شد، شک دارد. او می‌گوید: «من یادآور چیزی در گذشته‌ی آن‌ها [ایرانی‌ها] هستم که آن‌ها ترجیح می‌دهند در موردش فکر نکنند.»

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *