شاه حسین مرتضوی، معاون سخنگوی ریاست جمهوری دیروز در واکنشی به سخنان جواد ظریف، وزیر خارجهی ایران او را متهم به سخنگویی برای طالبان کرد. جواد ظریف در کنفرانسی در هند با یک رسانهی هندی گفته بود: “ناممکن است که طالبان در آیندهی افغانستان نقشی نداشته باشد اما این نقش نباید تعین کننده باشد.” شاه حسین مرتضوی در واکنش به سخنان ظریف گفت: “مقامات وزارت خارجهی ایران این روزها در نقش سخنگویان طالبان عمل میکنند.” ادریس زمان، معین سیاسی وزارت خارجه نیز ساعاتی پس از مرتضوی، اظهارات ظریف را مداخلهی آشکار در امور داخلی افغانستان عنوان کرد و این واکنش را در تویترش منتشر کرد. ساعات بعد، شاه حسین مرتضوی یادداشتش را از شبکههای اجتماعی حذف کرد. اظهارات جواد ظریف واکنشهای شماری از مقامات رسمی دولت را نیز در پی داشت.
جواد ظریف در حالی بر نقش طالبان در آیندهی افغانستان تأکید کرد که تمامی کشورهای دخیل در افغانستان بر پایان خشونت و جنگ از طریق یک راه حل سیاسی توافق دارند و پیروزی نظامی یکی از طرفهای درگیر برای قطع خشونت را همه به شمول طالبان و دولت افغانستان ناممکن میدانند. اظهارات ظریف پس از تأیید رسمی دیدار و گفتوگوی ایرانیها با طالبان، اظهارات تازه نیست اما صریح و روشن است.
اینکه وزارت امور خارجه حق داشت در برابر اظهارات جواد ظریف واکنش نشان دهد، شکی نیست. اما سوال این است: اگر غیر از ایران در قدم اول و در قدم دوم غیر از پاکستان و روسیه کشور دیگری چنین سخنی را بیان میکرد، آیا بازهم واکنش دولت افغانستان به همین سراسیمگی و خودسری و تندی بود؟
بدون شک نه. ایرانهراسی و نکوهش دولت ایران برای سیاستمداران افغانستان و مقامات دولت به مثابهی یک فرصت و امتیاز برای امتیازگیری سیاسی و اجتماعی به حساب میآید. واکنش دیروز مرتضوی به اظهارات ظریف از طریق فیسبوک بازتابی از این عوام زدگی و گرفتاری در دام اغوای شبکههای اجتماعی بود. جایی که هر سخنی علیه ایران میتواند مخاطبان بسیاری را به بحث و جدل و فحاشی بکشاند و فهرست طولانی از دیدگاهها و رقم درشتی از پسندهای اجتماعی و سیاسی را فراهم آورد. در کنارش، واکنشهای ضد ایرانی میتواند در نگاه ایرانستیزی که رایج شده، معنی شود. اگر چنین محاسبهای بر واکنش حداقل سخنگوی دولت حاکم نیست، چرا باید یکی از مقامات حساس در یک بحث متداوم و شدیداً سیاسی گرفتار فیسبوکبازی شود. آیا این مسوولیت ریاست جمهوری بود که در برابر اظهارات ظریف واکنش نشان دهد؟ و اگر آری، فیسبوک مرتضوی که نمیتواند فضای انتشار چنین موضعی باشد. اگر مرتضوی به نیت موضعگیری رسمی ریاست جمهوری چنین واکنشی را منتشر کرد، چرا پس از چند ساعتی این واکنش حذف شد.
همهی آنچه دیروز اتفاق افتاد، بیانگر این است که سخنگویان دولت در بیسری مطلق به سر میبرند. مرتضوی معاون سخنگوی ریاست جمهوری افغانستان است. نه خبرنگار فیسبوک و نه رانندهی احساسات در شبکههای اجتماعی. دست یابی به میز مذاکره با طالبان و تحقق صلح، یک دهه است که اولویت افغانستان است و زمان نهایی برای رسیدن به این توافق نیز روشن نیست. اما نیاز افغانستان به یک اجماع داخلی و رفع تضاد و تعارض منافع کشورهای منطقه بر سر مسایل افغانستان و از جمله صلح، نیاز اساسی برای برقراری ثبات دایمی است. تلاشهای سیاسی جاری برای متقاعد کردن طرفهای درگیر و کشورهای دخیل برای مذاکرهی سیاسی در راستای صلح، در مراحل حساسی قرار دارد. مرتضوی و هر مقام دیگر باید بداند که خودسری و احساسات فردی نباید بر پالیسی و موضع رسمی دولت افغانستان در وضعیت جاری، اولویت داده شود.
وزارت امور خارجه نهاد مسوول برای ارزیابی واکنشهای جواد ظریف و اعلام واکنش در برابر آن است. اما ابراز موضع و واکنش به اقدامات و گفتههای دولتهای دیگر بایستی تابع یک سری اصول و سنجشهای عقلانی و سیاسی باشد. معین سیاسی کشور و شماری از مقامات دخیل در دستگاه دیپلماسی نمیتوانند با ترمپسازی دیپلماسی، عجولانه بحثهای اساسی سیاست خارجی و ملی ما را در واکنشهای فردی در تویتر و شبکههای اجتماعی به بحث و مناظرهی درونی تبدیل کنند. پیروی از ترمپ و بازی که او با شبکههای اجتماعی پیش میبرد، افزون بر اینکه مقامات مسوول دولت را در دام اغوای شبکههای اجتماعی میاندازد، میتواند جایگاه نهادهای رسمی و اقتدار سیاستهای اعلامی و مکانیزم و آدرس ابراز واکنشها و مواضع ما را متأثر و بیاعتبار کند.
تجربهی دیروز نشان داد که سخنگویان نباید خودسری کنند و دیپلماسی و نهادهای ما باید بیشتر از این منطقی و وزارت خارجهی ما بیشتر سیاسی و عقلانی باشد.