لسآنجلس تایمز ـ دیوید کلود
تصمیم ناگهانی رییسجمهور ترمپ مبنی بر خروج تمام نیروهای ایالات متحده از سوریه و نیمی از 14 هزار نیروی امریکایی مستقر در افغانستان، واشنگتن را شوکه کرد، اما احتمالا نباید میکرد.
ترمپ به شیوهی پرهرجومرج خودش، کاری را انجام داد که مدتها پیش عهد کرده بود انجام میدهد: پایاندادن یا حداقل به شدت محدودکردن جنگهای بیپایان امریکا در عصر پسا یازدهم سپتامبر و آوردن نیروهای امریکایی به خانه.
قانونگذاران و رهبران خارجی این تدابیر را عجولانه و اشتباه خواندند و هشدار دادند که عقبنشینی گستردهی ایالات متحده میتواند بیثباتی تازهیی را در این دنیای بیثبات ایجاد کند و باعث شک و تردید در مورد تعهدات نظامی ایالات متحده شود.
جیمز متیس، وزیر دفاع ایالات متحده از تصمیم ترمپ در مورد سوریه و افغانستان چنان خشمگین بود که در اعتراض به آن استعفا داد و به رییسجمهور گفت که او به وزیر دفاعی نیاز دارد که «دیدگاههایش» با دیدگاههای «شما همسوتر باشد.»
ترمپ پس از دو سال حرفشنوی از متیس و سایر مشاوران که او را به ماندن در جنگهای پراکنده و دوردست تشویق میکردند، براساس غرایز خودش عمل کرد تا دسترسی نظامی ایالات متحده را محدود کند و اجازه دهد که نیروهای محلی ـ یا حداقل نیرهای غیرامریکایی ـ خودشان جنگ را پیش ببرند.
در واقع، علاوه بر خارجکردن همهی دو هزار سرباز امریکایی از سوریه، ترمپ به مشاورانش گفته است که میخواهد جنگ هوایی ایالات متحده علیه اهداف دولت اسلامی را خاتمه دهد؛ کارزار حملات هوایی که از سال 2014 به اینسو شدت یافته است.
اگر او گفتههایش را عملی کند، میتواند تغییر اساسی در وضعیت امنیتی ایالات متحده و یک دستاورد بزرگ اما پرمخاطره برای ترمپ باشد؛ دستاوردی که رییسجمهور اوباما از دستیافتن به آن باز ماند. بخشی از دلیل پیروزی اوباما در دور انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده، این بود که او وعده داده بود دخالت ایالات متحده در عراق و افغانستان را محدود میکند.
ایوو دلدر، رییس شورای امور جهانی شیکاگو و یکی از مقامات پیشین دولت اوباما میگوید که تصمیم ترمپ برای خروج نیروها «متناسب با یک الگو است و نباید تعجبآور باشد. ترمپ از روزی که وارد کارزار ریاستجمهوری شد، گفت که این کار را انجام میدهد.»
حالا که ترمپ از مشاوران خود رهایی یافته، ممکن است هوس کند که از این هم جلوتر برود. احتمال دارد که ترمپ حمایت از ناتو را، که قبلازقبل مورد انتقاد او قرار گرفته، قطع کند و یا 28 هزار سرباز امریکایی را از کوریای جنوبی خارج کند. با اینحال، کنگره تقریبا به طور قطع تلاش خواهد کرد که این اقدامات را متوقف کند.
در ویدیویی که از سوی کاخ سفید منتشر شده، ترمپ میگوید که میتواند تمام نیروهای ایالات متحده را از سوریه خارج کند زیرا ایالات متحده و متحدانش دولت اسلامی را شکست دادهاند. شکست دولت اسلامی هدفی بود که [امریکا و متحدانش] برای اولین بار پس از ظهور شبهنظامیان دولت اسلامی و مورد تاخت و تاز قرارگرفتن مناطق وسیعی از خاک عراق در سال 2014 از سوی این گروه، برای خود تعیین کردند.
اما اعلام پیروزی از سوی ترمپ میتواند مثل «ماموریت انجام شد» رییسجمهور جورج دبلیو بوش، زود گذر باشد. بوش در حالی پایان ماموریت را اعلام کرد که اندکی بعد، شورش عراق را فراگرفت و این کشور را غرق در آشوب و خشونتی کرد که تا امروز پایان نیافته است.
به گفتهی کارشناسان امریکایی، با اینکه دولت اسلامی قلمروش را از دست داده است، اما هزاران جنگجو و هوادار این گروه در شرق سوریه باقی ماندهاند. فرماندهان نظامی هشدار میدهند که این گروه میتواند پس از خروج نیروهای امریکایی، دوباره خودش را بازسازی کند، عراق را زیر تهدید قرار دهد و حملات تروریستی را در اروپا و فراتر از آن سازماندهی کند.
فراتر از این خطر، خروج نیروهای ایالات متحده خلا قدرتی را در شمال سوریه به وجود خواهد آورد که از سوی سایر کشورها به صورت اجتنابناپذیری پر خواهد شد. راه پیشروی نیروهای بشار اسد رییسجمهور سوریه که از حمایت روسیه و ایران برخوردارند به احتمال زیاد هموار خواهد شد و قدرت و نفوذ مسکو و تهران را در منطقه افزایش خواهد داد.
از سوی دیگر، خروج نیروهای ایالات متحده از سوریه، زمینه را برای حملات نیروهای ترکیه علیه جنگجویان کُرد فراهم میکند. نیروهای کُرد دیرزمانیست در برابر دولت اسلامی به عنوان نیروهای نیابتی پنتاگون عمل کردهاند. ترکیه مبارزان کُرد را به عنوان متحدان گروه شورشی مستقر در خاک ترکیه میداند.
ترمپ هیچ نشانهیی از خود بروز نداده است که نشان دهد او در مورد این خطرات و یا آن خطرات نگران میباشد. اما ممکن است حتی او نتواند به سرعت نقش نظامی امریکا را در جنگهایی که در برابر خروج آسان پایداری کردهاند، کاهش دهد.
اندرو بسویچ، افسر بازنشستهی ارتش و استاد دانشگاه بوستون که مدتهاست منتقد دخالت نظامی ایالات متحده بوده است، میگوید که ترمپ «اظهارات جسورانهیی را ایراد میکند، اما بعدا تحت فشار عقبنشینی میکند.»
او میگوید: «مخالفت دستگاه دولت با خروج نیروهای نظامی از سوریه و افغانستان از هماکنون شدید است. هنوز مشخص نیست که آیا در این مورد ترمپ [بر تصمیمش] قاطع خواهد ماند و آن را عملی خواهد کرد یا خیر.»
تصمیم ترمپ اعضای کنگره را ـ هم جمهوریخواهان و هم دموکراتها ـ غافلگیر کرده است. نه رهبران کُرد در سوریه و نه مقامات ارشد حکومت در افغانستان، اطلاع قبلی در مورد این تصمیم نداشتند.
متحدان اصلی ایالات متحده در اروپا نیز در مورد خروج برنامهریزیشده هشدار داده نشده بودند. این در حالی است که بسیاری از این کشورها، نیروهایی مستقر در میدان دارند که با نیروهای ایالات متحده در سوریه و افغانستان همکاری میکنند.
هیکو ماس، وزیر خارجهی آلمان در توییترش نوشته است که «تصمیم ناگهانی ایالات متحده مبنی بر خروج نیروهایش از سوریه، برای ما تنها تعجبآور نیست. دولت اسلامی عقب رانده شده است اما تهدید هنوز موجود است. خطر این وجود دارد که این تصمیم به مبارزه آسیب خواهد رساند … و موفقیتهایی را که تاکنون به دست آمده، در معرض خطر قرار خواهد داد.»
در اسرائیل، تیتر اخبار روز جمعه بر لغو دیدار برنامهریزیشدهی متیس از اسرائیل در هفتهی آینده، که قرار بود محور آن سوریه و ایران باشد، متمرکز بود. تحلیلگران استدلال کردند که خروج از سوریه، اسرائیل را بیشتر در معرض حملات گروههای تحت حمایت ایران قرار میدهد.
چیمی شالف، یکی از تحلیلگران اسرائیلی در روزنامهب «هاآرتص» نوشت که مقامات دولتی «تلاش کردهاند آسیب [ناشی از خروج امریکا از سوریه] را نسبت به امنیت ملی اسرائیل، کم اهمیت جلوه دهند، اما دستگاه دفاعی [اسرائیل] شدیدا عصبانی است.»
ترمپ برخلاف غرایز خودش، اندکی پس از ورود به کاخ سفید، دخالت نظامی ایالات متحده را در خاورمیانه، در سال 2017 با فرستادن نیروهای امریکایی به سوریه برای مبارزه با دولت اسلامی _ که در آنزمان از عراق به سوریه عقبنشینی کرده بود _ عمیقتر کرد.
همچنین نیروهای ایالات متحده حملات هوایی و کمکهای نظامی امریکا را در سومالیا، لیبیا، یمن و چندین کشور دیگر در افریقا در برابر گروهکهای وابسته به القاعده، دولت اسلامی و سایر گروههای شبهنظامی وابسته، افزایش دادند.
از سوی دیگر ترمپ با اصرار متیس، توصیهی پنتاگون را مبنی بر اعزام دوبارهی بیش از 9 هزار پرسنل نظامی به افغانستان پذیرفت، زیرا دولت افغانستان در برابر بازخیزش طالبان در جنگی که 17 سال پیش آغاز شد، دستوپا میزد.
تحلیلگران میگویند که اکنون کاهش قابلملاحظه نیروهای ایالات متحده در افغانستان، ممکن است نشاندهندهی این باشد که ترمپ در آستانهی خروج کامل است. این امر به باور تحلیلگران میتواند طالبان را به ادامهی جنگ تشویق کند و امیدواریها را برای کشاندن این گروه به میز مذاکره به هدف دستیابی به راهحل مسالمتآمیز، نابود کند.
جنرال بازنشستهی ارتش، وزلی کلارک یکی از فرماندهان پیشین ایالات متحده در ناتو میگوید: «خارجشدن از افغانستان چیز خوبی است. اما خارجشدن به این شیوه خطرناک و نشاندهندهی عدم قدردانی رییسجمهور از متحدان ایالات متحده است.»
اما ترمپ هرگز به نظر نمیرسید که در مسیری که متیس و سایر اعضای تیم امنیت ملی وی برایش ترسیم کرده بودند، راحت باشد. گاهی اوقات به نظر میرسید که او با مشاوران خودش در جنگ است.
در ماه سپتامبر، جان بولتون مشاور امنیت ملی ترمپ به اندیشکدهیی در واشنگتن گفت که نیروهای ایالات متحده تا زمانی در سوریه باقی خواهند ماند که ایران نیروهایش را از این کشور خارج کند. ترمپ هرگز نشانهیی از خود بروز نداده است که نشان دهد او طرفدار چنین ماموریت گسترشیافتهیی میباشد.
حتی قانونگذارانی که تلاش به پایاندادن به جنگهای بیپایان امریکا را به ترمپ نسبت دادند، خوشبین نیستند که او بتواند بدون آسیبرساندن به اعتبار ایالات متحده، آسیبرساندن و یا رهاکردن متحدان امریکا _ متحدانی که نیروهای امریکایی سالها را صرف دفاع از آنها کردهاند _ این کار را به انجام برساند.
رو خنا، نمایندهی مردم در کنگرهی امریکا میگوید: «غرایز ترمپ در مورد عدم مداخله و فرونرفتن در باتلاق خاورمیانه، در حقیقت بهتر از بسیاری از مشاوران وی است. ترس من این است که او این کار را به نحوی انجام خواهد داد که زندگی کسانی را که در آن کشورها زندگی میکنند و نیز متحدان ما را، به خطر میاندازد.»
بسیاری از طرفداران ترمپ در دیدگاههای انزواطلبانهی او در برابر دخالت نظامی در خارج از مرزهای امریکا، شریک هستند. اما یک نظرسنجی اخیر نشان داد که چنین دیدگاههایی به صورت روشن در اقلیت قرار دارد.
یافتههای مرکز مستقل تحقیقاتی Pew در نظرسنجی ماه گذشته نشان میدهد که تنها 30 درصد از بزرگسالان امریکا _ از جمله 26 درصد که خود را جمهوریخواه و 34 درصد دیگر که خود را دموکرات خواندهاند _ میگویند که «کاهش تعهدات نظامی در خارج از کشور» باید یکی از اولویتهای مهم سیاست خارجی باشد. در مقابل، 66 درصد از بزرگسالان گفتهاند که «بهبود روابط با متحدان» باید یک اولویت باشد.