اشاره
با جدی شدن گفتوگوهای مقدماتی برای آغاز مذاکرات صلح، اطلاعات روز سلسلهیی از گفتوگوها را با نخبگان سیاسی و اجتماعی و صاحبنظران انجام داده است. متناسب به گروههای اجتماعی و سیاسی که در گفتوگوهای صلح نقش دارند یا میتوانند و میباید سهم داشته باشند، مصاحبهشوندگانمان را برگزیدهایم. اگرچه دشوار است که دیدگاه تمام طرفهای سهیم یا مرتبط با گفتوگوهای صلح را به صورت جامع و کامل بازتاب داد اما سعی کردهایم که در حد امکان، گستردگی و تنوع مصاحبهشوندگان را صورت داده باشیم. ما معتقدیم که به ویژه از آدرس رسانهها، پهنهها و ابعاد مختلف گفتوگوهای صلح باید به صورت جدی مورد نظارت قرار گرفته و در مورد آن اطلاعرسانی شود. مضاف بر آن، باور داریم که فارغ از مجامع سیاسی که فیالواقع مرکز ثقل گفتوگوهای صلح را تشکیل داده است، در حواشی آن، گروهها و حوزههای جدی سیاسی و اجتماعی وجود دارد که نمایندهی ارزشها، دیدگاهها و نگرانیهای جدی در خصوص مذاکرات صلح هستند. حوزهها و گروههایی که میتوانند نقش غیرقابل اغماضی در پروسهی صلح داشته و از سوی دیگر با توجه به بیمهری گردانندگان اصلی مذاکرات صلح با گروههای اجتماعی و سیاسی افغانستان و بیم نادیده گرفته شدن برخی گروهها و ارزشهای اجتماعی و سیاسی، آنها میبایست در مذاکرات صلح سهیم شوند و دست کم دیدگاهها، توصیهها، هشدارها و نگرانیهایشان بازتاب داده شود.
دومین گفتوگو با احمد ادریس رحمانی، پژوهشگر سیاسی و اقتصادی مقیم امریکا است که محتوای تحصیلات ماستری و دکترایش را علم سیاستگذاری تشکیل میدهد. او تحصیلات عالی خود را در دانشگاههای استانفورد و پاردی راند امریکا به اتمام رسانده است و بیش از هشت سال به همراه مرکز تحقیقاتی راند مصروف تحقیق در بازرسی سیاستهای نظامی و سیاسی افغانستان و منطقه بوده است.
اطلاعات روز: روند کنونی گفتوگوهای صلح را چگونه ارزیابی میکنید و از نظر شما چه چیزی به عنوان عناصر مناقشهبرانگیز میان دولت افغانستان و طالبان به شمار میرود؟
رحمانی: برای تمام طرفهای درگیر در مجموع فرصت بسیار زیاد مناسب است و هر طرف به قدر کافی یک دلیل خوب دارد که بتواند مذاکره را به نتیجه برساند. اصل بسیار جالب در رابطه به صلح فعلا این است که طرفهای درگیر همه تا حد امکان از مصارف جنگ به ستوه آمدهاند. اما مشکل بسیار جدی این است که دولت در رقابت با طالبان قرار گرفته است. به نظر من تصور این است (حداقل در سطح دولت) که اگر قرار باشد انتخابات به تعویق بیفتد و بعد از این که روند صلح نتیجه داد انتخابات برگزار شود؛ با در نظر داشت این که نفوذ سیاسی طالبان در مناطق پشتوننشین افغانستان بینهایت زیاد است، شانس برای طالبان زیاد است که در انتخابات بعدی یک کاندید بسیار مستحکم از طرف آنان انتخابات را ببرد. این نگرانی بسیار جدی را برای تیمی که در قدرت است، خلق کرده و در عین زمان یک نگرانی جدی برای کاندیدان بسیار مطرح است که میخواهند این انتخابات را ببرند. از همین خاطر اکثر کسانی که با روند صلح کمی سرخوش نشان نمیدهند، کسانی اند که نگران باختن انتخابات بعدی اند اما کسانی که از جنگ به ستوه آمده، بسیار علاقمند به نتیجه رسیدن روند صلح اند.
نوعیت نظام و چگونگی دولت و حکومت بعد از روند صلح از عناصر بسیار کلیدی مورد مذاکره است. تا زمانیکه مذاکرات به نتیجه نرسد، زود است که بگوییم ما با امارت [اسلامی طالبان] روبهرو خواهیم بود یا جمهوریت. تصور میکنم یکی از خواستههای بسیار جدی از طرف امریکا و مردم افغانستان این است که روند صلح برگشت به دوران زمامداری طالبان و دههی اخیر قرن بیست نباشد. طالبان هم چندین بار چراغ سبز نشان دادند که اگر بار دیگر در افغانستان به قدرت برسند، شیوهی حکومتداری آنان فرق میکند.
اما چالش عمده به باور من تقسیم قدرت است. تمام طرفهای درگیر علاقمند هستند که به قدرت برسند. متأسفانه هیچکس در مقابل توقف جنگ و به وجود آمدن صلح حاضر نیستند از منافع شخصی و حزبیشان کوتاه بیایند. این معضل باعث میشود که روند صلح با مشکل روبهرو شود. اگر تمام طرفهای درگیر از بلوغ سیاسی استفاده کنند، شانس زیاد داریم که در این مقطع زمانی به صلح پایدار دست پیدا کنیم.
اطلاعات روز: ما در افغانستان چه نوع صلح میخواهیم یا میخواهیم برآیند صلح چه چیزی برای افغانستان باشد؟ چه چیزی را بهدست بیاوریم و چه چیزی را از دست بدهیم؟
رحمانی: این سوال ابعاد وسیع دارد. برای طبقات مختلف جامعه جوابهای مختلف وجود دارد. من به شکل بسیار کلی میتوانم بعضی چیزها را تاحدی از تفکر خود بگویم ولی مطمین هستم که طبقات مختلف جامعه این سوال را به اشکال مختلف جواب خواهد داد. از هرکسی که در افغانستان سوال کنید، از اینکه هر روز یک عضو فامیلش در جنگ کشته شود، هر گزینهی دیگر را که بهتر از آن باشد، میپذیرد زیرا انسان در مقابل اینکه حیاتش را از دست بدهد، هر چیز دیگر را میپذیرد ولو گزینههایی مثل زندان باشد. اما بعضیها اینطور نیستند. آنان میگویند اگر ارزشهای خود را بهدست نیاورند، بهتر است که بجنگند.
در کل از بعد فکری خودم، حداقل سه نکتهی بسیار زیاد کلیدی است. اگر این سه نکته بهوجود بیاید و در پهلوی آن بتوانیم طالبان را از خطوط جنگ بیرون بکشیم، موفقیت بزرگی را بهدست آوردهایم.
نکتهی اول و بسیار اساسی این است که ما دوباره در انزوای بینالمللی نرویم. دلیل بسیار مهم این است که در نهایت 30 یا 35 میلیون انسان در افغانستان به کار، نان و زندگی ضرورت دارند. افغانستان یک کشور بینهایت غریب است و به محض این که غرب دوباره حمله کند و مردم با فقر دست و گریبان شوند، احتمالاً جدالهایی در درون افغانستان آغاز شود. این بحث بسیار زیاد تهداب منطقی و علمی دارد که اساساً امکان ندارد، بگوییم جنگ نمیشود، چون فقر همیشه جنگ را به بار میآورد. برای طالبان بسیار مهم است که این مسأله را در نظر بگیرند؛ حداقل تا زمانی که اقتصاد افغانستان دوباره ایجاد میشود، کشور دوباره به فقر بر نگردد. اگر در این مذاکرات طالبان بتوانند با امریکا و جامعهی بینالمللی به شکلی کنار بیایند که حضور و روابط وسیع با جامعهی جهانی را در نهایت نفی نکنند، ما به یک نکتهی مهم دست یافتهایم.
نکتهی دوم که از نظر من بسیار مهم است تا در جریان صلح قربانی نشود، حقوق زنان در افغانستان است. پنجاه فیصد جامعهی افغانستان زنان اند و اگر آزادیهای زنان را از دست بدهیم، افغانستان در کوتاه مدت صلح بهدست میآورد ولی در درازمدت در تاریکیهای بسیار عظیمی قرار میگیرد که یک بحث بسیار مفصل از نظر جامعه شناسی، اقتصاد و سیاست است و در این جا نمیشود به جزئیات آن پرداخت. ولی در اینجا میتوان گفت که این است که تضمین حقوق زنان بینهایت مهم است و آنچه را که زنان امروز بهدست دارند، در آینده هم داشته باشند.
اگر زنان در افغانستان اجازهی درس خواندن نداشته باشند، کدام تاثیری جدی بالای روند جنگ و صلح نمیکند ولی در درازمدت اولاد آیندهی کشور میتواند به سادگی دوباره به جنگ برگردانده شود و کشورهای دیگر بتوانند آنان را دوباره به جنگ استخدام کنند.
نکتهی سوم آزادیهای سیاسی و مدنی است. این آزادیها وقتی سلب شود، زمینه را برای بیثباتی سیاسی بزرگ خلق میکند. ما در دوران سیستم شاهی صلح نسبتاً پایدار داشتیم ولی به دلیل نبودن آزادیهای سیاسی این صلح پیوسته شکننده شد و آهستهآهسته از بین رفت.
از نظر من این سه مسأله بسیار جدی است که تا حد امکان نباید آن را از دست بدهیم ولی روی سایر موارد میشود چانهزنی کرد.
اطلاعات روز: افغانستان در هفده سال اخیر یک تغییر چشمگیر داشته است. مشخصههای این تغییر میتواند آزادیهای مدنی باشد، حقوق بشر، روندهای دموکراتیک باشد. در معاملهی صلح افغانستان این ارزشهای نو در کجا باید قرار بگیرد؟ آیا شما نگران از دست رفتن این دستاوردها نیستید؟
رحمانی: برای ختم جنگ، ناچار هستیم که از بعضی چیزها بگذریم. اما اگر برگردم به سوال گذشته، به جز همین سه مسألهیی که بسیار زود ما را به خشونت و جنگ بر میگرداند، اکثر چیزهای دیگر را میشود تا حدی کنار آمد. بهطور مثال اگر نکاتی را در قانون اساسی در نظر بگیریم، برای طالبان بسیار مهم است که حرفشان به کرسی بنشیند و یک کمی انعطاف نشان بدهیم، مثلاً انتخابات. اینها بر میگردد به آزادیهای سیاسی و مردم. بهتر است اینها را از بین نبریم. چون اگر از بین ببریم، چیزی که بهدست میآوریم حکومتی است که پیوسته میخواهد در قدرت بماند و مشروعیت خود را از اکثریت آرا نه بلکه از یک بعد دیگر بهدست میآورد. بنأ برای تعداد زیادی از مردم افغانستان فرصت این پیدا میشود که دوباره در مقابل نظام بجنگند. از نظر سیاسی این بسیار زیاد وضعیت ما را شکننده نگه میدارد.
اطلاعات روز: حکومت افغانستان مدعی است که در مورد صلح در داخل افغانستان یک اجماع وجود دارد. در سوی دیگر، حکومت وحدت ملی در چهار سال گذشته با بیشترین انتقاد سیاسی مواجه بوده است. در قسمت صلح، آیا شما با حکومت افغانستان هم نظر هستید؟ اگر اجماع وجود ندارد، پیامد آن برای افغانستان چه میتواند باشد؟
رحمانی: اجماع بسیار کلی و جدی این است که در کل مردم، دولت، مخالفین، جامعهی بینالمللی در عین زمان متوجه شدهاند تا یک شانس بدهند که ببینند از راه گفتوگو مشکل افغانستان حل میشود یا نه. فراتر از این، کدام اجماع بسیار جدی در میان مردم افغانستان وجود ندارد. من مطمیینم که احزاب مختلف موقفهای مختلف در قبال آمدن صلح دارند. یک تعداد حساس اند و علاقمند صلح نیستند. آنان فکر میکنند که اگر جنگ موجب حفظ عزت و آبرویشان میشود، بهتر است نسبت به صلحی که با وقارشان بر بخورد. این مشکل پیوسته وجود دارد.
من فکر میکنم اجماعی که به خاطر صلح لازم است، به قدر کافی وجود دارد ولی اگر منظور از اجماع در سیستم دولت باشد، فکر میکنم دولت در صلح یکی از طرفهای درگیر حساب میشود نه تمام طرف. اگر پنج یا شش طرف درگیر در جنگ افغانستان دخیل بوده، حکومت یکی از آنان است. حداقل اگر آنها پافشاری کنند که صلح لازم نیست یا صلح براساس معیارهایی آنان باشد، قبل از همهی این کار اندکی بعید است.
احتمال دارد دولت تا این حد پافشاری نکند. ولی اگر تا این حد این پافشاری کند که صلح لازم نیست، فکر میکنم که دولت در انزوای سیاسی قرار میگیرد و طرفهای دیگر در صورتی که باهم کنار بیایند، دولت در انزوای سیاسی خواهد ماند.
اطلاعات روز: در خارج از افغانستان، چه چیزی در صلح افغانستان موثر است؟ آنچه در بیرون از مرزهای افغانستان است میتواند روی روند صلح افغانستان تاثیر بگذارد یا مانع ایجاد کند؟
رحمانی: بلی، مهمترین بُعد صلح افغانستان در قدم اول موقف و هماهنگی حلقات عمیق قدرت در پاکستان است و در عین زمان امریکاییها. در حلقهی بیرون از آن ایران و عربستان سعودی و روسیه است. در حلقهی سوم جامعه جهانی و ملل متحد میتوانند نقش بسیار مثبت یا منفی بازی کنند. اما فکر میکنم چیز بسیار عمده و کلیدی این است که پاکستانیها با امریکاییها بتوانند روی یک افغانستان باثبات بعد از طالبان کنار بیایند. در آن صورت تقریباً هشتاد درصد هماهنگی لازم بهوجود میآید.
اطلاعات روز: اگر صلح شود، به نظر شما پاکستان مشخصاً چه چیزی میخواهد یا در پی چیست؟
رحمانی: بسیار ساده و خلاصه اگر بگویم، پاکستانیها در قدم نخست خطوط بسیار جدی و سرخ شان این است که هرکسی در افغانستان به قدرت میرسد، در نهایت آنان میخواهند از حضور گستردهی اقتصادی، سیاسی و نظامی هند در این کشور جلوگیری کنند. این نکتهی بسیار کلیدی برای پاکستان است زیرا پاکستان در هراس است که هندیها اگر در افغانستان حضور داشته باشند، تلاش میکنند پاکستان را ورشکست ساخته و حتا بتوانند پاکستان را تبدیل به کشورهای کوچک کنند. این خواست بسیار جدی و مشروعشان است. مشروع به این دلیل است که افغانستان بنا بر عذرهای به خصوصی که طبقهی سیاسی افغانها دارند، پیوسته کوشش میکند در هماهنگی با هند در امنیت پاکستان خلل وارد کنند. در عین زمان این باعث میشود پاکستان بیشتر و بیشتر روی کنترل اوضاع امنیتی افغانستان تاکید کند.
نکتهی دوم، پاکستان کشوری است که اقتصاد بینالمللی آن بیشتر وابسته به دسترسی به راههای تجارتی از طریق افغانستان است، خصوصاً دسترسی به انرژی ارزان از آسیای میانه و ایران و در عین زمان دسترسی به مارکیتهای آسیای میانه. پاکستانیها بسیار علاقمند اند که به راههای تجارتی افغانستان دسترسی داشته باشند. این دو تا چیزی است که پاکستانیها به آسانی از آن نمیگذرند اما اگر شرایط را مساعد ببینند، فراتر از آن هم چیزهایی را خواهند خواست. مثلاً میخواهند در مارکیت و اقتصاد افغانستان نقش انحصاری بازی کنند و در دنیای سیاست این کشور، نقش انحصاری داشته باشند.
اطلاعات روز: جدا از پاکستان، روسیه و ایران نیز با طالبان ارتباط دارند و گفتههایی وجود دارد که این دو کشور از طالبان حمایت نظامی میکنند. همزمان با این ادعاها، یک تلاش در مسکو زیرنام صلح افغانستان راه افتاده و یک تلاش هم از سوی امریکا و توسط خلیلزاد. با توجه به نقش کشورها و تضاد منافع آنان در افغانستان، اگر توافق صلحی در افغانستان شکل بگیرد، چگونه توافقی خواهد بود؟
رحمانی: تمام کسانی را که گفتید، علاقمندی بسیار به صلح افغانستان ندارند. تعدادی علاقهی برعکس دارند، مثل ایران و روسیه و تاحدی عربستان. برای دفعتاً فکتور بسیار کلیدی و فشار بسیار جدی در رابطه به صلح یک مقدار زیادش از داخل افغانستان بر میخیزد. مردم افغانستان دست به الاشه نشستهاند که چوقت صلح میآید و یک مقدارش از سیاستهای فعلی واشنگتن سرچشمه میگیرد. برای فعلاً همین دو فکتور باعث شده است که تا حد امکان پاکستان را هم اندکی قانع بسازد که به این روند فرصت دهد. طالبان هم در سطح رهبری بسیار آسیب دیده و در هراس اند که جنگ را ببازند از همین رو میخواهند صلح کنند. این فکتورهای اساسی است. من فکر نمیکنم سایر کشورها علاقمند صلح در این مطقع زمانی باشند. اگر قرار است توافق صلح بهوجود بیاید، بسیار زیاد در اطراف خواستهای همین سه کتگوری از مردم که دربارهی آنان صحبت کردیم (در چارچوکات خواستههای مردم افغانستان در داخل، امریکایی و پاکستانیها) بهوجود خواهد آمد.
اطلاعات روز: اگر تلاشهای امریکا یا مسکو یا هر تلاش دیگر منجر به این شود که مذاکره میان طالبان و دولت افغانستان شکل بگیرد و گفتوگوهای صلح عملا آغاز شود، به نظر شما این گفتوگوها در چگونه ساختاری باشد؟ آیا یک کنفرانسی شبیه بن نیاز است یا یک لوی جرگه در داخل افغانستان؟
رحمانی: نکتهی کلیدی و مهم این مسأله نیست. هر چوکاتی که دو طرف روی آن توافق کنند، میتواند در گذار از این مرحله کمک کند. بسیار مهم این است که یک تکرار از روند گذشته و راه جدید باشد. خود ساختار و نوعیت یا جای مهم نیست. مهم و اساسی این است که دو طرف روی یک ساختار سیاسی که بتواند بدون جنگ افغانستان را از وضعیت فعلی به یک وضعیت جدید عبور دهد، کنار بیایند.
همانگونه که پیشتر گفتم، کدام پیشنهاد مشخص نمیتواند ممد یا منحیث یک خلل در این روند واقع شود. به هیچ وجه طرفهای درگیر را نه کمک میکند نه تشویق کند که بهطور مثال اگر از مسیر لوی جرگه بروند زودتر به نتیجه میرسند تا از طریق یک کنفرانسی مثل بن. این چیزها مسایل حاشیوی است. امر بسیار عمده و اساسی این است که چند طرف کنار بیایند و در جایی نشسته صحبت کنند.
آنچه را در پایان میخواهم عرض کنم این است که یک مقدار زیادی از مسایل، خصوصاً جزئیات روند رسیدن به هدف نهایی صلح برای فعلاً نسبتاً به دور از انظار مانده است. بهطور مثال اینکه محتوای اصلی مذاکره چیست؟ خواستههایی را که در نهایت میتوانند روی آن کنار بیایند و قبول کنند چه است؟ اینکه طرفها کدام خواستهها را میتوانند اشتباه محاسبه کنند چه میتواند باشد؟
فکر میکنم که اگر یک میکانیزم، چه از سوی جامعه مدنی باشد و یا هم از سوی جامعه بینالمللی ایجاد شود تا جزئیات روند صلح را بهصورت متداوم نشر کنند، کار بسیار خوب میشود. ایجاد چنین میکانیزمی کمک میکند تا مردم و طرفهای درگیر مسوولیت خود را در روند صلح بهتر درک کنند. اینکه روند به چه شکل پیش میرود و کدام طرفها در مذاکره صادقانه کوتاهی میکنند و یا اینکه طفره میروند.