نیویورکر ـ دیوید رود
از جریان تماس تلفنی رییسجمهور ترکیه با رییسجمهور امریکا در جمعهی گذشته، به نظر میرسد که رجب طیب اردوغان یک دورهی کارشناسی ارشد را در مورد نحوهی تعامل با رییسجمهور دونالد ترمپ گذرانده است. در این تماس تلفنی، اردوغان گفت که او نمیتواند درک کند که چرا دو هزار سرباز امریکایی هنوز در سوریه حضور دارند و نیروهای کُرد را که با دولت اسلامی (داعش) در حال مبارزه اند، مسلح میکنند و مشوره میدهند. اردوغان از طریق بازی با ورق خود ترمپ، به این اشاره کرد که ترمپ خودش قبلا اعلام کرده بود که نیروهای امریکایی داعش را شکست دادهاند. او با دست گذاشتن روی خواستهی ترمپ از متحدان ناتو برای انجام کار بیشتر، پیشنهاد کرد که ارتش قدرتمند ترکیه جنگجویان باقیماندهی دولت اسلامی (داعش) را از بین ببرد.
قرار گزارشها، ترمپ در جریان تماس تلفنی با اردوغان در خصوص سوریه گفته است که «میدانی چیست؟ [بگیرید، سوریه] مال شماست. من ترک میکنم.»
روز چهارشنبه، ترمپ با پشت پا زدن به مشورهی مشاوران نظامی و غیرنظامیاش، در توییتی اعلام کرد که همهی دو هزار نیروهای امریکایی از سوریه خارج میشوند. حالا اردوغان به هدفی دست یافته بود که سالها برای آن تلاش کرده بود: توقف حمایت امریکا از جنگجویان و مبارزان کُرد. ترکیه مبارزان کُرد را به عنوان تهدیدی برای امنیت خودش میداند. تماس تلفنی روز جمعه با ترمپ، یک پیروزی برای اردوغان بود؛ کسی که به عنوان یک قهرمان در کشورش مورد ستایش قرار گرفت: رهبری که در مواجهه با یک ابرقدرت، راه خودش را رفت.
در واکنش به آن، روز بعدش جیمز متیس از سمتش به عنوان وزیر دفاع ایالات متحده استعفا داد. استعفای وی ترس از تصامیم ظاهرا لحظهیی [عجولانه و بدون پیشاندیشی] از سوی رییسجمهور ترمپ در مورد مسائل مرتبط با امنیت ملی برانگیخت. چند ساعت بعد از استعفای متیس، کاخ سفید اعلام کرد که به زودی نیمی از 14 هزار نیروی امریکایی مستقر در افغانستان را از این کشور خارج میکند. پوشش اعلامیهی ترمپ به درستی بر نحوهی تصمیمگیریهای رییسجمهور تمرکز داشته است. تصمیم ترمپ مبنی بر خروج از سوریه و کاهش نیرو در افغانستان، با بیباکی و بیملاحظهگی هرچه تمام، نظر مقامات اطلاعاتی و نظامی امریکا را مبنی بر این که هر دو کشور هنوزهم تهدید ترویستی به ایالات متحده هستند، نادیده گرفته است. یکی از مقامات اطلاعاتی ارشد سابق به من گفت که رییسجمهور به اطلاعاتی که با باورهای خودش تناقض و مغایرت داشته باشد، مانند شواهدی مبنی بر اینکه کوریای شمالی ساخت تسلیحات هستهیی را ادامه داده و یا این که ولیعهد عربستان سعودی دستور قتل روزنامهنگار، جمال خاشقچی را صادر کرده، بیعلاقه و بیتوجه میباشد. این مقام که میخواهد ناشناس باقی بماند، با اشاره به کل کارمندان سازمانهای اطلاعاتی ایالات متحده گفت: «بیش از صد هزار نفر ـ افراد باهوش و با استعداد ـ تلاش میکنند واقعیت را به بهترین نحوی که امکان دارد، شرح دهند. آنها در بهترین سطح تلاش میکنند تا به رییسجمهور ایالات متحده کمک کنند تصامیم بهتری بگیرد. آنوقت او علاقهمند نیست.»
همچنین تصامیم دوگانهی رییسجمهور به این معنی است که ترمپ خطر سیاسی را به جان میگیرد که پس از یازدهم سپتامبر، جورج دبلیو بوش و باراک اوباما با احتیاط از آن اجتناب کردند: اینکه در برابر تروریسم ضعیف دیده شوی. در هفده سال گذشته، یک حملهی تروریستی بزرگ به خاک امریکا، به عنوان تهدید سیاسی مرگبار برای یک رییسجمهور امریکا دیده شده است. مایکل کرولی، از سردبیران پولیتیکو و نویسندهی باسابقه در زمینه امور خارجی، هفتهی گذشته توییت کرد که « ترمپ، اگر چند ماه بعد حملهیی از سوی دولت اسلامی در داخل [ایالات متحده] صورت بگیرد، دارد خودش را در معرض اتهامات بیرحمانهیی قرار میدهد.» خلاصه، شرطبندی و قمار ترمپ بر سر این است که جنگ با تروریسم به پیروزی رسیده است.
بسیاری از امریکاییها جنگ با تروریسم را همچنان از طریق منشور تهاجم زمینی افغانستان و عراق میبینند. نیروهای زمینی امریکا در سالهای 2001 و 2003 نخست به افغانستان و بعد به عراق حمله کردند و بعد تلاش کردند صلح را در این دو کشور حفظ کنند. امروزه، ماهیت دخالت نظامی امریکا در سوریه و افغانستان متفاوت است. نیروهای امریکایی، عمدتا نیروهای عملیات ویژه، نیروهای محلی را تسلیحات و مشوره میدهند. اکثر قریب به اتفاق درگیریها و مبارزات توسط همین نیروهای محلی به پیش برده میشوند و آنها اند که تلفات میدان جنگ را متحمل میشوند. چهار امریکایی طی چهار سال گذشته در سوریه جان خود را از دست دادهاند. گزارش شده است که نیروهای دموکراتیک سوریه، شبهنظامیان کُرد مورد حمایت ایالات متحده، تنها در سال 2017 حدود 968 تن از نیروهای خود را از دست داده است.
همین الگو در افغانستان نیز پدیدار گشته است. اما میزان تلفات در این کشور بسیار بالاتر از تلفات نیروهای محلی در سوریه میباشد. از سال 2015 به اینسو، نیروهای افغان مسوولیت اصلی تامین امنیت در کشور را به عهده گرفتهاند. در طول این مدت، پنجاه و هشت سرباز امریکایی جان دادهاند، در حالیکه تلفات نیروهای افغان در همین مدت، به حدود 28 هزار و 529 کشته رسیده است؛ تقریبا 500 افغان در ازای هر امریکایی. تصمیم ترمپ زنگ خطری بهخصوصی را در افغانستان به صدا درآورده است، زیرا این تصمیم احتمال دارد که گفتوگوهای صلح را که اخیرا بین دیپلماتهای امریکایی و طالبان آغاز شده بود، از خط خارج کند. مقامات ادارهی ترمپ استدلال کرده بودند که افزایش فشار نظامی امریکا باعث میشود، طالبان به توافق صلح موافقت کنند. حالا انتظار میرود که خروج امریکا از افغانستان، باعث قوت قلب و تشجیع گروه طالبان شود. هارون میر، تحلیلگر افغان در کابل به واشنگتن پست گفته است که طالبان صبر میکنند تا امریکاییها به طور کامل از افغانستان خارج شوند و آنوقت کنترل کشور را در دست میگیرند؛ درست مانند جنگجویان [نیروهای مجاهدین] تحت حمایت امریکا که پس از خروج نیروهای شوروی در سال 1989 از افغانستان، این کشور را تصرف کردند. او گفته است که «کاهش حضور نظامی ایالات متحده، موقعیت طالبان را در مذاکرات صلح تقویت و هرجومرج سیاسی را در کابل افزایش خواهد داد. در نهایت، تاریخ خودش را تکرار خواهد کرد.»
یک افسر نظامی امریکایی که دو دور ماموریت را در افغانستان پشت سر گذاشته، هشدار میدهد که تصمیم غیرمنتظرهی ترمپ، میتواند باعث شود که سایر کشورها مشاوران نظامی خود را از افغانستان خارج کنند. این افسر که میخواهد ناشناس باقی بماند، پیشبینی میکند که اگر ایالات متحده تمویل نیروهای امنیتی افغانستان را متوقف کند، پولیس و سرباز، دیگر معاشی دریافت نخواهند کرد و فرار از وظیفهی دستهجمعی را در صفوف نیروهای افغان شاهد خواهیم بود. این افسر میگوید: «نیروهای [افغان] از هم خواهد پاشید. آنها ترک خدمت میکنند.»
با اینحال، بسیاری از امریکاییها با ترمپ موافقند که ایالات متحده در جنگ با ترویسم جانهای بسیاری را از دست داده و پول بسیار زیادی را مصرف کرده است. تا به امروز، 4500 امریکایی در عراق جان خود را از دست دادهاند. در افغانستان اما، 2400 نفر کشته شدهاند. ارقام به صورت گستردهیی متفاوت است، اما گزارش جدید موسسهی واتسون در دانشگاه براون برآورد میکند که جنگهای پسایازدهم سپتامبر در افغانستان، عراق و پاکستان جمعا نزدیک به 6 تریلیون دالر هزینه روی دست امریکا گذاشته است.
پیام ترمپ مبنی بر اینکه جنگ علیه تروریسم اساسا به پیروزی رسیده است، اطمینانبخش به نظر میرسد. آخرین وعدهی نامزد [انتخابات آینده امریکا] و رییسجمهوری که میگوید ما میتوانیم همه چیز را داشته باشیم این است: امریکا میتواند بدون فداکاری و یا متحدانش از امنیت برخوردار باشد.
شتابزدگی ترمپ، میانهی نهچندان مناسب او با واقعیت و اختلافات سیاسی فزاینده امریکا ـ که خود برخواسته از ترمپ و سیاستهای وی است ـ جای بحث باقی نمیگذارد. پرسشی که او در مورد جنگ با تروریسم مطرح میکند، یک سوال مشروع است، اما علاقهی شدید او به تحریف واقعیتها و طرح ادعاهای اغراقآمیز، باعث سردرگمی بیشتر میشود. سوالات سخت پرسیده و یا پاسخ داده نمیشود. تهدید ترویستی از سوریه و افغانستان چقدر جدی و بزرگ است؟ آیا جمعیت کمتر از یک درصد از امریکاییها که در ارتش داوطلب خدمت میکنند، باید هفده سال جنگی را تحمل کنند که از جانب بقیهی کشور تا حد زیادی نادیده گرفته میشود؟ آیا اخلاق اجازه میدهد که سربازان محلی بسیار بیشتر از سربازان امریکایی بمیرند و کشته شوند و بعد امریکا آنها را ترک کند؟
قمار ترمپ، در حال حاضر هواداران او را مفتون و مجذوب خود میسازد. در ماه مارچ، در گردهمایی (Make America Great Again) در اوهایو، ترمپ به مخاطبان مشتاقش وعده داد که او نیروهای امریکایی را از سوریه به خانه بر میگرداند. او در میان شور و هلهلهی هوادارانش گفت: «ما داریم داعش را شکست میدهیم. ما خیلی زود از سوریه خارج خواهیم شد. اجازه بدهید حالا دیگران مراقب آن [سوریه] باشند.» ترمپ خواهد دید که آیا آنها [دیگران، این کار را] میتوانند یا خیر و با عواقب آن روبهرو خواهد شد.