جنگ و صلح افغانستان؛ طالبان دچار خطای محاسباتی شده است – بخش دوم و پایانی

جنگ و صلح افغانستان؛ طالبان دچار خطای محاسباتی شده است – بخش اول

فارن افرز مایکل سمپل


زلمی خلیل‌زاد نماینده‌ی ایالات متحده برای مصالحه‌ی افغانستان، تلاش‌ها برای انجام گفت‌وگوهای صلح میان دولت افغانستان و طالبان را از سر گرفته است. خلیل‌زاد که تا حال با نمایندگان طالبان در قطر ملاقات کرده است و با رهبران افغانستان و پاکستان لابی، اکنون می‌گوید که او درباره‌ی رسیدن به توافق صلح تا آپریل سال آینده «محتاطانه خوش‌بین است.»

با این‌حال، تا جایی که به رهبران طالبان مربوط می‌شود، این گروه دلیل زیادی برای متعهدشدن به روند صلح ندارد؛ زیرا در حال حاضر این گروه طالبان است که در مسیر بُرد قرار دارد. طالبان کنترل بزرگ‌راه‌های افغانستان را در دست دارند و ترور‌های هدف‌مند را در سراسر کشور سازمان‌دهی می‌کنند. آن‌ها در راستای گسترش قلمرو‌شان دستاوردهای مهم داشته‌اند و در حال حاضر حدود 250 ولسوالی از حدود 400 ولسوالی افغانستان را به صورت کامل یا جزئی در کنترل دارند.

این دستاوردها برای ایجاد تهدید وجودی برای دولت افغانستان که از پشتیبانی امریکا برخوردار است، کافی نمی‌باشد، اما طالبان را برای ادامه‌ی مبارزه به امید از بین‌بردن عزم ایالات متحده، تشویق کرده است، حتی اگر خلیل‌زاد موفق شود که طالبان را به میز مذاکره بیاورد، انتظار نداشته باشید که تلاش‌های او به این زودی‌ها منجر به یک صلح پایدار شود.

پیروزی پشت پیروزی

به نظر می‌رسد که توازن قدرت در افغانستان دارد به نفع طالبان تغییر می‌کند، به ویژه از آنجایی که عملیات بهاری طالبان در ماه آپریل آغاز شد. شورشیان این عملیات نظامی را ـ که نام آن را به تقلید از نبرد تاریخی حضرت محمد «الخندق» گذاشته‌اند ـ کارزاری برای «شکست‌دادن، کشتن و به اسارت‌گرفتن نیروهای متجاوز ایالات متحده و متحدان آن» خوانده‌ و گفته‌اند که از آسیب‌رساندن به غیرنظامیان جلوگیری می‌کنند. آن‌ها دولت افغانستان را به عنوان دولت فاسد و دست‌نشانده‌ی ایالات متحده رد کرده‌اند و در پیچ‌وتاب عجیب و غریبی ادعا کرده‌اند که مناطق تحت کنترل دشمن میزبان «مراکز مخفی برای وقاحت» هستند. با این‌همه، طالبان بر «سیاست مذاکرات صلح‌آمیز» خود با این تذکر که ایالات متحده با نگهداشتن نیروهایش در افغانستان عمدا «تمام فرصت‌های صلح را نابود می‌کند» تاکید کرده است.

تا جایی که به رهبران طالبان بر می‌گردد، کارزار نظامی الخندق موفقیت فوق‌العاده‌یی بوده است. نهادهای امنیتی افغانستان وعده داده بودند که در سال 2018 حملات تهاجمی خود را افزایش می‌دهند اما شورشیان احساس می‌کنند که آن‌ها نیروهای دولتی را در تمام طول سال در حالت دفاعی نگهداشته‌اند. نیروهای طالبان در سراسر کشور مناطق روستایی را تحت فشار گرفته‌اند. آن‌ها در سال 2018 پیشرفت‌هایی در ولایات مرکزی و شمالی افغانستان که زمانی کاملا تحت کنترل دولت بود، داشته‌اند. در ماه‌ نوامبر، آن‌ها حتی ولسوالی‌های هزاره‌نشین غزنی را مورد تاخت و تاز قرار دادند که باعث وحشت و اعتراضات در پایتخت شد. ولسوالی‌های هزاره‌نشین ولایت غزنی مناطق ضد طالبان است.

طالبان در تضاد با آنچه که قبلا از سوی این گروه در ماه آپریل اعلام شده بود، حمله به نیروهای ایالات متحده را در اولویت خود قرار نداده‌اند. در عوض، آن‌ها شبه‌نظامیان محلی به اصطلاح اربکی را که برای محافظت از مناطق روستایی طرفدار دولت مامور شده‌اند، هدف قرار داده‌اند. طالبان پیشرفت خود را در ولایات شمالی افغانستان با صدها شبه‌نظامی اربکی که از سوی جنگ‌جویان طالبان کشته شده‌اند، تسلیم شده‌اند یا به شهرهای بزرگ‌تر رانده‌ شده‌اند، اندازه‌گیری می‌کند.

شورشیان خودشان را از مناطق شهری دور نگه می‌دارند. تصرف شهرها پرهزینه و موفقیت در آن اغلب کوتاه‌مدت است. طالبان به جای تصرف شهرها، نیروی خود را روی بزرگ‌راه‌هایی که شهرها را به هم وصل می‌کند، متمرکز می‌کنند. به عنوان مثال، طالبان در امتداد جاده‌‌ی حلقه‌یی که کابل را به کندهار در جنوب و هرات در غرب وصل می‌کند، ایست‌های بازررسی دارند، هویت مسافران را بررسی و هرکسی را که شریک دولت بدانند، دست‌گیر یا اعدام می‌کنند.

طالبان روی تاکتیک‌های تهاجمی خود برای تصرف پاسگاه‌های امنیتی دورافتاده دولت کار کرده‌اند و از این واقعیت که بسیاری از پاسگاه‌ها در هر حال [از سوی نیروهای دولتی] رها شده‌اند، خوشحالی می‌کنند. در همین‌حال، جوخه‌های ترور این گروه مشغول سربه‌نیست‌کردن مقامات دولتی، روحانیون طرف‌دار دولت و چهره‌های سیاسی و قبیله‌یی هستند. در ماه اکتبر، این گروه مسوولیت ترور جنرال عبدالرازق، فرمانده عالی‌رتبه پولیس ولایت کندهار را به عهده گرفت. در تمام این موارد، طالبان موفقیت‌های خود را مدیون سلاح‌های پیشرفته، از جمله تجهیزات دید در شب، و کاربلدی روزافزون نیروهای خود، مانند تک‌تیراندازهای تازه‌آموزش‌دیده، می‌باشد.

چرخ ماشین تبلیغاتی این گروه 24 ساعت در گردش است تا این دستاوردها را عمدتا در میان فعالان و هواداران این گروه جار بزند. فرماندهان طالبان عاشق پیام‌رسان‌های آنلاین شده‌اند که به جریان روزانه محتوای تبلیغاتی چندرسانه‌یی در مورد پیروزی‌های این گروه کمک می‌کند. استفاده از این پیام‌رسان‌ها خطر قابل‌توجهی دارد، زیرا گوشی‌های هوشمند می‌توانند موقعیت هدف را به هواپیماهای بدون سرنشین ایالات متحده مخابره کنند. با آن‌هم، به نظر می‌رسد که از دید طالبان هر سرباز دشمن که به دست این گروه اسیر و یا کشته می‌شود، باید فیلم‌برداری و ویدیوی آن منتشر شود تا روحیه جنگ‌جویان صفوف طالبان را تقویت کند.

برنامه‌ریزی برای صلح

طالبان در ظاهر از سوی شیخ هیبت‌الله رهبر این گروه رهبری می‌شوند. اما رهبر در خفا است و فقط جلساتی را سازمان‌دهی و برگزار می‌کند؛ از این رو او بیشتر از این که یک فرمانده فعال باشد، یک رهبر پوشالی است. در عمل، قدرت ازآن دو معاون هیبت‌الله است؛ مولوی یعقوب و خلیفه حقانی که یک کمیته‌ی غیررسمی متشکل از حدود 10 عضو ارشد طالبان ـ که در افغانستان و پاکستان پراکنده‌اند ـ را رهبری می‌کنند. تصمیم‌گیری‌ها جمعی و بیشتر بر اساس منافع جناح نظامی این گروه می‌باشد، که در ساختار طالبان از بیشترین قدرت برخوردار است. طالبان یک کمیسیون سیاسی نیز دارند که اغلب در سرخط اخبار قرار دارد، زیرا این کمیسیون در قطر مستقر است و به عنوان نماینده‌ی این گروه در سطوح بین‌المللی عمل می‌کند. اما اعضای کمیسیون سیاسی این گروه دیپلمات‌هایی هستند که از رهبری طالبان دستور می‌گیرند.

تصمیم رهبری این گروه بر این است که قدرت طالبان در میدان جنگ، آجندای سیاسی بلندپروازانه‌ی آن‌ها را که تمام و کمال روی یک هدف واحد متمرکز است، تضمین می‌کند: خروج ایالات متحده. رهبران طالبان بدون خروج ایالات متحده، حاضر نمی‌شوند با دولت افغانستان مذاکره کنند. آن‌ها دولت کابل را دست‌نشانده ایالات متحده می‌دانند که در رابطه به مسائل مورد اختلاف اختیار و صلاحیتی ندارد.

برای رسیدن به این هدف، این گروه تلاش می‌کند از طریق برقراری تماس و رابطه با جهادی‌های قدرت‌مند دوران شوروی مانند اسماعیل خان و عطا نور و دعوت از آن‌ها به توافق با طالبان، وعده‌ی محافظت و دادن جایگاه به آن‌ها در امارت اسلامی آینده، پشتوانه‌ی دولت افغانستان را از بین ببرند.  در همین‌حال، جناح دیپلماتیک طالبان در قطر تلاش می‌کند از طریق نشان دادن این گروه به عنوان حاکم برحق ـ و اجتناب‌ناپذیر افغانستان ـ  مشروعیت بین‌المللی این جنبش را بازگرداند. از دید نمایندگان طالبان در قطر، عامل اصل درگیری در افغانستان حضور دوام‌دار نیروهای ایالات متحده است. آن‌ها می‌گویند پس از خروج این نیروها از افغانستان، طالبان آماده و پذیرای مصالحه خواهند بود. این در اصل پیامی بود که هیأت طالبان در کنفرانس صلحی که به میزبانی مسکو در ماه نوامبر برگزار شد، به مخاطبان شان انتقال دادند.

از سوی دیگر، ایالات متحده با تعیین خلیل‌زاد به عنوان نماینده‌‌ی ویژه، آمادگی‌اش را به توافق از راه مذاکره نشان داده است. به طور رسمی، سیاست ایالات متحده تشویق طالبان به مذاکره با دولت افغانستان است. اما دیده شده است که خلیل‌زاد نسبت به نماینده‌های پیشین ایالات متحده، بیشتر مایل است که به طور مستقیم با نمایندگان طالبان وارد تعامل شود. او به صورت فعالانه با چهره‌های سیاسی افغانستان و قدرت‌های منطقه‌یی مشورت کرده است. حکومت کابل به مذاکرات صلح متعهد باقی مانده اما ناراحتی‌اش را در مورد سطح دخالت ایالات متحده نشان داده است و می‌ترسد که کنترل (یا مودبانه‌تر، «مالکیت») روند صلح را از دست دهد.

با این‌حال، این تصور که طالبان برای آمدن به میز مذاکره حی و حاضر می‌باشد، توهمی بیش نیست. این گروه به سازش سیاسی همچنان بی‌علاقه و بر موضع عمومی‌اش مبنی بر رد گفت‌وگوها با دولت افغانستان ثابت‌قدم مانده است. طالبان در از دست‌دادن فرصت‌ها و زیاده‌روی در مورد قدرت و امکانات شان، سابقه‌دار اند. آن‌ها به جای تعهد به مذاکرات صلح جدی، ممکن است تلاش کنند بدون توافق قدرت را به دست بیاورند. به نظر می‌رسد که رهبران طالبان مطمیین اند که می‌توانند به تدریج رهبران ایالات متحده را خسته کنند تا اینکه امریکایی‌ها حمایت نظامی خود را از دولت کابل قطع کنند. به جنگ‌جویان طالبان گفته شده است که ایالات متحده شکست خورده است، تا سال 2020 نیروهایش را از افغانستان خارج می‌کند و راه باز می‌شود تا این گروه افغانستان را پس بگیرد.