به دو استاد فرهیخته، داکتر احمدی و حمزه واعظی

شاه حسین مرتضوی

هردوی‌تان برای من به حیث شخصیت‌های اثر‌گذار قابل احترام می‌باشید. موقف‌های هریک هرگز سبب نخواهد شد، تا بین ما دیوار بلند بی‌اعتمادی شکل گرفته از اهداف اساسی دور شویم.

با استفاده از این فرصت، شما و همه‌ی خوانندگان این متن را به حافظه‌ی تاریخی‌مان ارجاع می‌دهم، لازم نیست خیلی دورتر برویم همین فاصله‌های نزدیک که حد اقل برای نسل امروز به راحتی قابل درک و وضاحت است.

  1. ما تجربه‌ی حکومت تنظیم‌های جهادی را در کابل داریم، قانون اساسی‌یی که در آن‌وقت نوشته شد چه قدر مطابق به خواسته‌ها و مطالبات مردم بود؟ آن فصل، فصل سخت و دشواری برای همه هموطنان بود. غرب کابل به میدان جنگ بدل شد. شهید وحدت ملی که اکنون راه و آرمانش به حیث شاخص در مبارزات عدالت‌خواهی مردم مطرح است، دوسال و هشت ماه تمام مقاومت کرد. این مقاومت سبب شد تا مردم وارد فصل و معادلات جدید سیاسی شده از حاشیه به متن وارد شوند. این موفقیت محصول مبارزات جمعی، قربانی‌های همه‌ی شهدا و مهم‌تر از همه رهبری قدرتمند، صادق، وفادار به مردم و داشتن نقشه‌ی راه برای یک مبارزه‌ی طولانی بود. در همان زمان نیز جریان‌ها و حلقاتی بودند که در برابر مردم ایستادند، سنگر فروختند، فتوا دادند، مردم را تجزیه کردند و شکاف‌های سیاسی را عمیق‌تر ساختند. سرانجام آن مبارزه قربانی‌های بزرگی چون شهید وحدت ملی، ابوذر، اخلاصی، سید علی و دیگران بودند. مقاومت غرب کابل سر‌آغاز یک فصل مهم بود که در بامیان تداوم یافت. ما بهتر است به گذشته برگردیم، تاریخ را به دقت بخوانیم و روی رفتارهای حاکمیت‌ها قضاوت منصفانه کنیم.

2. فصل دوم، فصل طالبان بود. در این فصل همه‌ی هموطنان روزهای سخت و دشواری را سپری کردند. تمام مناطق مرکزی در تحریم قرار گرفت. کندی‌پُشت به قتل‌گاه بدل شده بود. بودا از شرم فروریخت و در یکاولنگ از انسان‌های بی‌گناه کشتارگاه ساخته بودند. جنگ‌های مزار و پیام ملا نیازی را همه به یاد دارند. در حاکمیت طالبان همه به حاشیه رفتند. همه‌ی مردم، اما هزاره‌ها روزهای بین مرگ و زندگی را سپری کردند. نفس‌ها در سینه‌ها حبس و تمام افق‌ها سیاه و تاریک بود.

3. در فصل پس از توافق بن، روزنه‌های جدید به روی همه باز شد. قانون اساسی افغانستان یکی از قوانین مدرن در منطقه است. مطالبات و جایگاه مردم در قانون تعریف و تضمین شده است. در دو دور حکومت پس از توافق بن فرصت‌های مهمی برای حضور هزاره‌ها در ساختار بلند به وجود آمد. استاد خلیلی برای دوبار معاون رییس‌جمهور و آقای مدبر در نقش صدر اعظم در اداره‌ی امور بود. اما حکومت وقت در بخش کارهای زیربنایی در غرب کابل، مناطق مرکزی و تعدیل واحدهای اداری کدام اقدامی نکرد. در همان دور جدال‌های کوچی و ده‌نشین هرسال قربانی می‌گرفت، اما حکومت وقت هرگز برای پایان بخشیدن به این معضل توجهی نکرد. دروازه‌ی ارگ ریاست جمهوری به غیر از اعضای دفترهای چند مقام سیاسی و قومی بسته بود. فرصت گفت‌وگوی مردم با حکومت به صفر رسیده بود. هر فرد که در ‌اداره مقرر می‌گردید، باید از آدرس چند رهبر قومی عبور می‌کرد. دیگر شانس برای هیچ جوان تحصیل‌یافته فراهم نبود.

4. در دوران حکومت وحدت ملی هرچند که جنگ و خشونت بر همه امور سایه افگنده است، اما کارهای مهم زیربنایی و بنیادی نیز صورت گرفت. برای نخستین بار از شهید وحدت ملی و فیض‌محمد کاتب در سلام‌خانه‌ی ارگ تجلیل شد. تنها در ولایت بامیان هم‌اکنون برای 28 پروژه بیست میلیارد افغانی بودجه است. در کمتر ولایت کشور چنین توجه صورت گرفته است. به غیر از ولایت کابل تنها برای ولایت بامیان 300 میگاوات برق در نظر گرفته شده است. بند آب و تولید انرژی در دایکندی همراه با 18 تعهد دیگر که یکی از آنان کار روی هفتاد کیلومتر سرک است، جریان دارد. روی واحدهای اداری از جمله جاغوری کار جریان دارد تا به ولایت بدل شود. پلان جامع غرب کابل ترتیب شده است، به زودی سرک فرعی عرفانی کارش آغاز و  روی سرک‌های فرعی و موازی دیگر کار خواهد شد. به زودی به بسته شدن مسیر سالنگ، دوشی ـ بامیان و پروان ـ بامیان به حیث مسیر بدیل فعال خواهد شد. حد اقل ده ولایت از این مسیر به حیث ترانزیت استفاده خواهد کرد.

برای اولین بار شفافیت در کانکور، استخدام‌ها در بخش ملکی و نظامی به وجود آمده، افراد لایق و شایسته بدون فلتر رهبران قومی تقرر پیدا می‌کنند. برای نخستین بار در امتحان استخدام برای تذکره از 33 ولایت مقرر شد. در امتحان تدارکات بالاترین حضور را هزاره‌ها داشت.

به رغم فتنه‌های که داعش و حامیان بیرونی‌شان انجام دادند. رییس‌جمهور از تمام توان برای امنیت مساجد و غرب کابل کار گرفت. باری به همه‌ی علمای اهل سنت و مقامات حکومتی صدا کرد که در مساجد اهل تشیع رفته ‌تا دشمنان بدانند که ما همه باهم هستیم و در مسجد امام زمان گفت که امروز به حیث یک شیعه حضور یافته‌ام.

رییس‌جمهور طی چهار سال، سه بار به بامیان رفته و یک بار به دایکندی و ده‌ها نشست بزرگ مردمی را با بزرگان، جوانان و تحصیل‌یافته‌های غرب کابل برگزار کرده است. اقدام حکومت در باره‌ی جاغوری و مالستان نسبت به همه‌جا سریع و متفاوت بود تا جلو فتنه گرفته شود.

جناب استاد احمدی و جناب واعظی!

انتقاد کردن در فضای مجازی حضور در میدان‌های تظاهرات بدون طرح بدیل نمی‌تواند ثمر‌بخش باشد. من همواره پست‌های فیس‌بوک یکایک‌تان را به دقت می‌خوانم، هیچ طرح بدیل در نوشته‌های‌تان وجود ندارد. در ضمن خوب است به این نکته نیز توجه کنیم، مظاهره‌های که در داخل و خارج صورت می‌گیرد، چه قدر هدفمند بوده است؟ غرب کابل را برخی دوستان به محل سخنرانی برای برخی سیاست‌مداران بی‌ریشه مانند احدی، نبیل، صالح، ضیا مسعود و احمد‌ولی بدل کرده‌اند. آنان در قریه‌های خود صد نفر جمع نمی‌توانند، اما به راحتی در تجمعات غرب کابل حضور یافته به نفرت‌پراگنی از این موقعیت می‌پردازند. همچنان در خارج کشور اکثر مظاهره‌ها فاقد پیام‌های مثبت و ملی  بوده‌اند. بخش زیاد پیام‌ها نفرت‌افگنی بوده است. در ‌حالی ‌که این روش با اهداف شهید مزاری و مطالبات مردم در مغایرت قرار دارد.

‌مهمتر از همه قانون تجمعات و تظاهرات  افغانستان واضح است. ما حامی قانون و مطالبات مدنی مردم هستیم، اما باید همه‌ی اقدامات در پرتو قانون باشد؛ هم حکومت و هم مردم باید رفتارهای خود را مبتنی بر قانون تنظیم کنند. ما نباید به افراد فرصت‌طلب، ماجراجو، شهرت‌طلب و موج‌سوار اجازه دهیم تا جوانان را به میدان فرستاده و خود مصروف چانه‌زنی و باج‌گیری شوند. متاسفانه از رویداد دهمزنگ تا آخرین مورد غرب کابل پشت صحنه‌ی تظاهرات افراد فرصت‌طلب بوده، از طریق فضای مجازی حتا پیام‌های تحریک‌آمیز داشته است، اما حالا چه کسی مسوولیت را به عهده می‌گیرد؟ پرسش عمده این است که تا چه وقت از احساسات جوانان استفاده شود، قربانی دهند و کسی مسوولیت نگیرد!

جناب استاد احمدی و جناب واعظی!

امید‌وارم که همه با هم با عقلانیت و خردورزی مسیر دشوار عدالت و قانون‌گرایی را طی نموده به آنچه که مردم می‌خواهند دست یابیم، از تجربه‌های انتخابات‌های گذشته هم درس گرفته، چند دور انتخابات ریاست جمهوری و رای به کاندیدان ناکام را مورد باز‌نگری قرار دهیم، آیا باز هم همان آرای مردم به کاندیدای ناکام خواهد بود که هیچ ثمره‌یی نداشته و یا آن‌که رای سیاسی و هدف‌مند داده خواهد شد تا شریک موثر قدرت باشیم؟

من صمیمانه از شما دو استاد بزگوار و همه‌ی نخبگان انتظام دارم به جای آن‌ که شما دنباله‌رو موج‌های خلق شده باشید، خود‌تان پیش‌گام حرکت‌های امید‌بخش قرار گیرید. صادقانه می‌گویم احزاب سیاسی امروز پاسخ‌گوی شرایط جاری نیست. چگونه می‌تواند نخبگان از بسترهای کهنه‌ی احزاب سنتی عبور کرده به شبکه‌های نیرومند که قدرت تعامل را به همه جریان‌ها و کشورها داشته باشد بدل شوند؟

برای تان موفقیت می‌خواهم، تشکر از نوشته‌های‌تان که سبب شد تا این متن را نوشته کنم.

در خاتمه از استادان محترم احمدي و واعظي و همه‌ی استادان و فرهيختگان انتظار دارم تا روايت ٤٠ سال اخير و دور‌نماي آينده را در همين روز نامه‌ی محترم و وزين به گفتمان بدل نموده ديدگاه‌تان را شريك فرماييد.ایام بکام

دیدگاه‌های شما
  1. جناب مرتظوی !
    کار و فعالیت های چهار سال گذشته ریاست جمهوری برای همه مشخص و هویدا است ، فرار جوانان ، اقتصاد ضعیف جامعه، تبعیض بیش از حد بین اقوام، انحصار قدرت توسط یک قوم ، صدای مردم را در خیابان خفه کردن و به رگبار بسته کردن .
    از طرح به سازی غرب کابل همه چیز روی کاغذ است و بس .

  2. هزاره ها این بار نباید مانند ادوار گذشته به فکر چند چوکی باشند بلکه باید به فکر تغییر ساختار سیاسی باشند مانند انتخابی شدن والی ها و شهروال ها و از همه مهم تر تغییر سیستم ریاستی به پارلمانی اگر این سیستم ها جایگزین شوند موقعیت هزاره ها و سایر اقلیت‌هایی قوم بمراتب بهتر خواهد شد

  3. این آدمک چقدر به رخ کشیده
    دیگران که تمام قدرت و منابع را قبضه کرده چطور؟
    تازه، مرتضوی چکاره که ازخوان خلیفه میبخشد؟

  4. فعلا در همین حکومت وحدت ملی عدم مشارکت سیاسی، تبعیض سیستماتیک قومی، فساد سیاسی و مالی، عدم امنیت کافی و رشد بیکاری و مهاجرت به حداکثر خود رسیده است.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *