واشنگتن پست ـ شریف حسن
ساعت 3 صبح بود که بلندگوی مسجد سکوت روستا را شکست. ریشسفیدی از همه خواست که سریع جمع شوند. او گفت که طالبان به روستای مجاور حمله کرده و نباید وقت را از دست داد.
مرتضا ناصری 23 ساله میگوید که او از جملهی کسانی بود که فوری برای دفاع از روستایشان، «حیدر» که در منطقه هزارهنشین ولایت غزنی موقعیت دارد، داوطلب شده بودند. روستای آنها مدتها بود که در آرامش به سر میبرد. ناصری در آنجا بزرگ شده بود و درس میخواند تا اقتصاددان شود.
او هرگز در زندگیاش تفنگ به دست نگرفته بود. اما ناگهان خودش را با کلاشینکفی در دست به دنبال گروهی از مردان روستا یافت که به سوی تپههای پوشیده از جنگل راه افتاده بودند، جایی که آنها با شورشیان درگیر شدند. ناصری هیچ نمیدانست چگونه از تفنگ استفاده کند، بنابراین شخص دیگری آن را گرفت.
ناصری در حالی که حملهی وحشتناک 6 نوامبر را بازگو میکرد، به گریه افتاد: «من هرگز پیش از این چنین چیزی را تجربه نکرده بودم.»
خانوادهی ناصری و دستکم هزار نفر دیگر از حملهی وحشیانه و بیرحمانهی طالبان به روستاهایشان در جاغوری و مالستان ـ دو ولسوالی هزارهنشین ولایت غزنی ـ و نیز ولایت مجاور ارزگان، به بامیان، شهری با فاصله 200 کیلومتری در شمال، فرار کردهاند. حملهی طالبان به جاغوری و مالستان که دو هفته ادامه داشت و بیش از صد کشته برجای گذاشت، روستانشینها و پولیس را غافلگیر کرد. با این که نیروهای افغان در نهایت این حمله را دفع کردند و طالبان را از روستاها بیرون راندند، اما درگیریهای پراکنده هنوز ادامه دارد.
جوامع شیعهی هزاره در غزنی تا کنون در آرامش و بدون جنگ و خشونت زندگی کرده بودند، اما زمانی که طالبان، گروه شبهنظامی عمدتا پشتون و سنی، قلمرو خود را در کشور گسترش دادند ـ که در نتیجه تنها 55 درصد ولسوالیهای افغانستان تحت کنترل یا نفوذ دولت باقی مانده ـ حملات جسورانهیی را برای تصرف مناطق هزاره و شیعهنشین در افغانستان مرکزی نیز راهاندازی کردند.
هزارهها که سومین گروه بزرگ قومی در افغانستان میباشد، پیش از این مورد آزار و اذیت رژیمهای به رهبری پشتونها، از جمله طالبان که به کشتار جمعی هزارهها دست زد، قرار گرفته بودند. با سقوط طالبان، فرصتهای آموزشی و کاری برای این گروه اقلیت فراهم شد.
پیش از حملات اخیر، طالبان از حمله و تصرف روستاهای هزارهنشین خودداری کرده بودند. بخشی از دلیل آن این بود که این گروه از حمایت محلی اندکی در این مناطق برخوردار است و بدون آن قادر نمیباشد کنترل خود را حفظ کند. اما حالا که طالبان بخشهای بزرگی از کشور را کنترل میکند، حملات این گروه نیز جسورانهتر شده است.
طالبان در ماه آگوست در مهمترین حملهی خود به یک شهر بزرگ، طی سه سال گذشته، مرکز ولایت غزنی را محاصره کردند. به گفتهی رهبران محلی، شورشیان در ماههای اخیر با بزرگان جاغوری ملاقات کرده بودند و از آنها خواسته بودند که حکومت طالبان را بپذیرند، اما این درخواست آنها به شدت رد شده بود.
این حملات غیرمنتظره درست زمانی اتفاق افتاد که رهبران طالبان به مصالحه علاقه نشان دادند و در گفتوگوهای صلح در مسکو و قطر شرکت کردند. تحلیلگران میگویند که انتظار دارند شورشیان به کارزار تهاجمی خود در میدان جنگ ادامه دهند تا از موضع و دست بالاتری در میز گفتوگو برخوردار باشند.
در روستای ناصری و چندین روستای دیگر، مردان مسلح محلی چندین روز جلو جنگجویان طالبان را گرفتند و دولت صدها سرباز ارتش به شمول نیروهای ویژه را برای مقابله با موج حملات طالبان به این مناطق اعزام کرد.
اما شاهدان و مقامات محلی میگویند که در 11 نوامبر، تنها در یک حملهی طالبان به روستای حوتقول، 23 تن از نیروهای ویژهی افغانستان و دهها تن از جنگجویان محلی کشته شدند. روستانشینان که به بامیان آواره شدهاند، میگویند که دیدهاند جسدها در کامیونی روی هم انباشته شده بودند. بسیاری از آنها میگویند که پس از آن بود که تصمیم گرفتند از روستا فرار کنند.
شفیقه رضایی 29 ساله یکی از کسانی است که با در پیشگرفتن سفر خطرناک از طریق جادههای ناهموار و کوتلهای صعبالعبور، در باران و سرمای زیر صفر درجه خودش را بامیان رسانده است. او که در روستای انگوری قابله است، در 6 نوامبر شیفت شباش را سپری میکرد که تیراندازی شروع شد. او میگوید که تا اول صبح، سه جسد و 18 زخمی را به روستا آوردند.
رضایی میگوید، پس از یک هفته مخفیشدن در خانه، با نزدیکشدن جنگ و درگیری او خانوادهاش تصمیم گرفتند فرار کنند. آنها در کاروانی متشکل از 6 موتر، سه شبانه روز در مسیر بامیان بودند.
او میگوید: «همهی راه را گریستم. همه چیز را رها کردیم.»
در بامیان رضاکاران محلی از آنها استقبال کردند، به حیث آواره ثبتنام شدند و به ساکنان محلی سپرده شدند. محلیهای بامیان با غذا، سرپناه و بخاریهای ذغالی به کمک بسیاری از این آوارگان شتافتند. موسسات محلی نیز خدمات پزشکی و پتو فراهم کردند.
آوارگان جاغوری و مالستان در مصاحبهیی که هفتهی گذشته در بامیان صورت گرفت، مناطقشان را به عنوان بهشت آرامش و توسعه برای هزاره در جریان 17 سال گذشته توصیف کردند؛ این که آنها پیش از این شاهد هیچ دخالت و دستدرازی از سوی شورشیان نبودند. آنها گفتند که در مناطق شان جرم و جنایت اندک و مکاتب به روی پسران و دختران باز است.
این آرامش اما با حملات اخیر طالبان ناگهان برهم خورد. مکاتب و بازارها بسته شدند، آنتنهای مخابراتی نابود شدند و برخی از جنگجویان شبهنظامی روستایی هنوز مفقودالاثرند.
حبیبالله احمدی 48 ساله، شبهنظامی که به بامیان فرار کرده، میگوید که او ایمانش را به کمک و محافظت دولت از آنها از دست داده است. چندین نفر دیگر میگویند که نمایندگان طالبان به روستانشینان گفته بودند که اگر در خانههای خود بمانند به آنها آسیبی نمیرسد. آنها میگویند کسی به طالبان اعتماد نکرد.
بعضی از آوارگان میگویند که آنها در فکر ماندن در بامیان هستند، جایی که از آنها در خانهها و مساجد پذیرایی شده است. پس از این که طالبان حوتقول را تصرف کردند، مدیران یتیمخانهیی در مرکز ولسوالی جاغوری توانستند همهی 120 کودک را به شاخهی دیگر همان یتیمخانه در بامیان انتقال دهند، جایی که ممکن است این کودکان ماندگار شوند.
در حالی که گروهی از کودکان در حیاط یتیمخانه مصروف بازی والیبال بودند، غلامحسین متین رییس موسسهی غیرانتفاعی «شهدا» گفت که «ما واقعا نگران بودیم»، در صورت سقوط ولسوالی «شورشیان ممکن به کودکان آسیب برسانند یا حتا آنها را با خود ببرند. صدای انفجار و مرمی نیز میتواند به آنها آسیب روحیـ روانی وارد کند.» یتیمخانهی جاغوری و بامیان زیر چتر موسسهی شهدا فعالیت میکند.