تیغ دولبه‌ی نشست مسکو و دفتر دوحه

تیغ دولبه‌ی نشست مسکو و دفتر دوحه

بیش از یک‌ دهه از آغاز نخستین تلاش‌ها برای کشاندن طالبان به پروسه‌ی صلح، می‌گذرد. تلاش‌هایی که با تشکیل کمیسیون تحکیم صلح آغاز و به صورت جدی‌تر با به راه افتادن شورای عالی صلح توسط رییس‌جمهور پیشین، ادامه یافت. پس از اختلاف نظرها میان حامد کرزی و ایالات متحده امریکا در خصوص کم‌ و کیف مذاکرات صلح با طالبان در اواخر دوره‌ی دوم حکومت رییس‌جمهور پیشین، بار دیگر مذاکرات صلح با طالبان با تشکیل حکومت وحدت ملی با جدیت و امیدواری بیشتری مطرح شد. اگرچه طرح آشتی با طالبان در آغاز تلاش‌ها برای مذاکرات، باج‌دهی قومی حکومت به این گروه تفسیر می‌شد اما اکنون و با افزایش شورشگری طالبان تا سرحد تصرف قریب به نیمی از جغرافیای کشور، به نظر می‌رسد که محقق‌شدن این پروسه به موهبت و رؤیایی برای مردم افغانستان تبدیل شده باشد.

یک دهه پس از آغاز نخستین تلاش‌ها، با آنکه مذاکرات صلح با طالبان جدی‌تر و دست‌یافتنی‌تر به نظر می‌رسد اما از قراین پیداست که اکنون، گره پروسه‌ی صلح در افغانستان به کورگرهی تبدیل شده است که در صورت بی‌توجهی به تهدیدها می‌تواند به ضد صلح منجر شود. ایالات متحده  امریکا، در وضعیتی مذاکرات مستقیمش با طالبان از طریق دفتر رسمی این گروه در دوحه را آغاز کرده است که دولت افغانستان، هیچ سهم و دخالتی در روند گفت‌و‌گوها ندارد. در سوی دیگر، اکنون ایالات متحده تنها بازیگر جنگ و صلح افغانستان نیست. روسیه، چین و در حاشیه‌ی آن جمهوری اسلامی ایران، به بازیگران جدی میدان منازعه و آشتی افغانستان تبدیل شده است. این سه کشور، فارغ از روابط اطلاعاتی و نظامی با طالبان، پروسه‌ها و نشست‌های متعددی را در سه سال اخیر در خصوص گفت‌و‌گوهای صلح افغانستان آغاز کرده است. در برجسته‌ترین تلاش‌ها، نشست مسکو قرار دارد که پس از یک بار تعلیق، در روزهای پیش رو برگزار خواهد شد. حکومت افغانستان اعلام کرده است که در این نشست اشتراک نمی‌کند و به فرض کمتر محتمل، در صورت اشتراک افغانستان در این نشست، هیأت بلندپایه و برجسته‌یی به این نشست فرستاده نخواهد شد. غیبت مطلق دولت افغانستان در گفت‌و‌گوهای مستقیم امریکا با طالبان و عدم تمایل به اشتراک در نشست صلح مسکو، در وضعیتی اتفاق افتاده است که گروه‌های مختلف سیاسی کشور در نشست مسکو و گفت‌و‌گوها با طالبان، هرچند در سطوح اندکی، سهم و دخالت دارد.

فارغ از این که غیبت دولت افغانستان و دگر طیف‌ها به شمول زنان، جامعه‌ی مدنی و رسانه‌ها، در پروسه‌ها و مذاکرات چندگانه با طالبان، چالش و تهدید قدری برای مذاکرات صلح خواهد بود، چندگانگی بازیگران جنگ و صلح افغانستان بدون کمترین همسویی و هماهنگی، می‌تواند به ضد صلح منجر شود. بیم آن می‌رود که مذاکرات صلح افغانستان، به تضاد منافع کشورهای مدعی نفوذ در افغانستان و منطقه منجر شده و فارغ از به چالش کشانده شدن پروسه‌ی صلح، تأثیرات مخرب و جبران‌ناپذیری به ساختارها و ظرفیت‌های امنیتی افغانستان وارد کند. به نظر می‌رسد که فارغ از گرایش، اولویت‌بندی و ترجیحات سیاسی، چاره‌یی جز کنار آمدن با این واقعیت وجود ندارد که اکنون، در میدان منازعه و آشتی افغانستان، چند بازیگر قدرت‌مند و تأثیرگذار تثبیت شده است. اگر کانال‌ها و تلاش‌های چندگانه‌ی مذاکرات صلح، به شمول نشست مسکو و دفتر طالبان در دوحه، همسو نشده و میان این مذاکرات متعدد، توازن برقرار نشود، آینده‌ی ثبات سیاسی افغانستان با تهدیدهای جدی مواجه خواهد شد. در آن صورت، آشفتگی ناشی از تعارض منافع بازیگران دخیل در رقم زدن سرنوشت سیاسی کشور، احتمالا از مدیریت خارج شده و افغانستان به کام یک بحران بزرگ و مهارناپذیر فرو خواهد رفت.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *