دموکراسی مرد قدرت‌مند افغانستان؛ میراث سیاسی جنرال رازق

دموکراسی مرد قدرت‌مند افغانستان؛ میراث سیاسی جنرال رازق

فارین پالیسی ـ دیپالی موکوپادیا و عمر شریفی


هفته‌ی گذشته بیش از 3 میلیون افغان به مراکز انتخاباتی شتافتند تا در انتخابات پارلمانی که با تأخیر بسیاری برگزار شد، رأی دهند. ‌فقط دو روز قبل از رأی‌گیری فرمانده پولیس ولایت کندهار، عبدالرازق، یک رهبر سیاسی محبوب ـ و بدنام ـ در حالی ترور شد که با جنرال اسکات میلر، فرمانده نیروهای امریکایی و ناتو در افغانستان، نشست داشت. این دو رویداد خود‌ به خوبی بیان‌گر عرصه‌ی آشفته‌ی جنگ و دولت‌سازی در افغانستان از سال 2001 به این‌سو است.

انتخابات هفته‌ی گذشته در افغانستان با سلسله‌یی از مشکلات فنی و تدارکاتی رقم خورد که ضعف‌های نهادی واقعی دولت فعلی را برجسته کرد. حتا سرور دانش معاون دوم ریاست‌جمهوری افغانستان مجبور شد که 45 دقیقه برای رأی‌دادن منتظر بماند. در عین‌ حال ویس برمک، وزیر داخله‌ی کشور وقوع نزدیک به 200 رویداد امنیتی را در سراسر کشور در روز انتخابات تأیید کرد. دست‌کم 17 غیرنظامی در خشونت‌های مرتبط با انتخابات کشته شدند.

با این‌حال، گزارش‌ها از سراسر کشور پرده از رخ جامعه و مردمی برداشت که استوار و مصمم می‌خواهند صدای‌شان شنیده شود. افغان‌ها با حضور میلیونی در انتخابات، حتا با وجود بی‌کفایتی دولت، علاقه‌ی‌شان را به دموکراسی بار دیگر بیان و تایید کردند و در برابر افراط‌گرایی خونین طالبان، دولت اسلامی و حامیان و هواداران این گروه‌ها ایستادند. افغان‌ها ممکن است دولت ضعیفی را تحمل کنند اما تعهد جمعی آن‌ها برای بازسازی کشورشان همچنان قوی و پایدار است.

در این کشمکش، مردم افغانستان رازق را در قامت یک رهبر حماسی و بی‌باک اما ناقص یافته بودند که تعهدش به دفاع از دولت با مخالفت مداوم و غیرقابل رخنه‌اش با طالبان، برابر بود. این ویژگی رازق را به نمادی برای حوزه‌ی ضد طالبانی جنوب افغانستان بدل و نیز مرکز سیاسی جدیدی را برای مردم افغانستان و رهایی کشورشان از افراط‌گرایی خشونت‌آمیز تعریف کرده بود.

واکنش مردم در مورد ترور رازق قابل ملاحظه بود. در کشوری که شهروندانش دهه‌ها می‌شود در اضطراب و رنج از دست‌دادن زندگی می‌کنند، غیرمعمول است که حمله‌ی واحدی بتواند رخت عزا و ماتم دیرپایی را پهن کند. اما، در آستانه‌ی انتخابات حس عزا و عزاداری اشتباه نبود. رازق که 39 سال سن داشت، در ولسوالی مرزی اسپین‌بولدک ولایت قندهار متولد شده بود. طالبان زمانی که او کودکی بیش نبود، پدر و کاکایش را کشتند. کمتر از یک دهه بعد، رازق به خانه بازگشت تا مرز زادگاهش با پاکستان را از طرف دولت حامد کرزی اداره کند. شهرت رازق به عنوان یک مرد قدرت‌مند و خشمگین رشد کرد، همینطور ثروت وی که راه را برای ظهورش به عنوان یکی از رهبران قدرت‌مند و برجسته در قلمرو قدیم طالبان هموار کرد.

در چند سال گذشته با این‌که حتا مناطق وسیعی از جنوب افغانستان از حملات طالبان در امان نماند، کندهار اما از سرفصل اخبار کنار کشید و به پایگاه مرفه و به‌طور فزاینده‌یی امن، در جنوب افغانستان بدل شد. گفته می‌شود که رازق به‌عنوان بخشی از تلاشش برای مقابله با تهدید شورشیان، روابط نزدیکی را با مردان قبیله‌‌اش، اچکزی، در دو طرف مرز برقرار کرد. او درآمد (قانونی و غیرقانونی) عظمیش را صرف سیستم حمایتی کرد و از طریق آن پایگاهش را فراتر از شبکه‌های خویشاوندی نزدیک گسترش داد. دولت محلی و پولیس با حلقه‌ی نفوذ رو به رشد وی محصور شد و رازق توانست رابطه‌ی خوبی را با دلالان اصلی قدرت افغانستان، از جمله خانواده‌ی کرزی برقرار و حفظ کند.

رازق در کنار همکاری دوستانه، شهرتی را به خاطر بی‌رحمی نسبت به کسانی که خط سرخ وی را زیر پا می‌گذاشتند، به هم زد. در واقع، او با این‌که از سوی ایالات متحده به خاطر سلحشوری‌اش به عنوان یک جنگ‌جو در جریان جنگ ستایش شده بود، با اتهامات مداوم نقض شدید حقوق بشر نیز مواجه بود. رویکرد ظالمانه و سیاست عدم تحمل رازق در برابر طالبان، برای وی در نزد بعضی‌ها باعث احترام و در میان دیگران باعث ترس و وحشت شد. اما کم است کسانی که بتوانند در مورد تعهد رازق به دفاع و بازسازی وطنش تردید کنند.

دوران رازق ادبیاتی را که ناظران غربی اغلب هنگام بحث در مورد حکومت و حکومت‌داری کشور جنگ‌زده اقتباس می‌کنند، کنار زد: خشونت شدید و غیرقانونی وی به عنوان یک جنگ‌سالار، به دولت کابل کمک کرد یک ولایت کلیدی را حفظ کند. اعتبار قبیله‌یی وی سرمایه‌ی اجتماعی مهمی را برای او دست و پا کرد اما مانع ارتباط و همکاری وی با سایر قبایل و گروه‌های قومی نشد. او ارزش رابطه‌ی کاری صمیمانه با ایالات متحده را پاس داشت و ارتباطاتی با دلالان قدرت در سایر نقاط افغانستان برقرار کرد. اما رازق هرگز سبک زندگی یک جنگ‌جوی محلی را رها نکرد.

عطامحمد نور مرد قدرت‌مند شمال افغانستان که پرنفوذترین والی این کشور بود و عبدالله عبدالله دومین فرد حکومت پس از رییس‌جمهور غنی (و همچنین رقیب اصلی او) از جمله‌ی برخی از قدرت‌مندترین حامیان رازق بودند. رازق همچنان ستاد فرماندهان آموزش‌دیده‌ی خود را به سکتور امنیت ملی قرض داد و یکی از آن‌ها را به عنوان فرمانده پولیس به ولایت محصور غزنی فرستاد. این همه‌ بازتاب سیاست جدیدی بود که فراتر از مرزبندی‌های قومی، منطقه‌یی و فرقه‌یی افغانستان رفت؛ مرزهایی که مورد علاقه نخبگان سطح محلی است.

در عین حال، نمایه‌ی رازق به عنوان یک زورمند شسته‌ و رُفته‌نشده، او را در تقابل با آجندای اصلاح‌طلبی غنی قرار داد. جنرال در فضای خاکستری دولت‌سازی و ضدشورش فعال بود؛ بی‌احترامی آشکار به اعتقاد غنی به برتری مطلق حکومت تکنوکراتیک بر سیاست زورمندی. اما همان‌طور که چالش‌های انتخابات هفته‌ی گذشته نشان داد، حکومت‌داری خوب در جایی که توسط دهه‌ها جنگ، آوارگی و دخالت خارجی ویران شده است، هنوز آسان نیست.

و شاید به همین دلیل است که کریکت‌بازان، وزرا، فعالان حقوق زن، روزنامه‌نگاران، دانش‌جویان، هزاره‌ها، تاجیک‌ها و پشتون‌ها از سراسر کشور، همه برای احترام به مرگ رازق، حتا با این‌که انتخابات در قندهار به تعویق افتاد، یک‌جا شدند. مبارزه‌ی رازق، هرچند که پیچیده بود اما فضا و امنیت فزیکی، سیاسی و روانی را برای مردم فراهم کرده بود تا به دانشگاه بروند، در مغازه‌های‌شان را باز کنند، وارد کارزار انتخابات شوند، فوتبال بازی کنند و کودکان‌شان را پرورش دهند. عکس‌ها، اشعار و ترانه‌هایی که در رسانه‌های اجتماعی دست به دست شد، ادای احترام به مردی بود که اصول اخلاقی و تجربیاتش تفاوت بسیاری با مردم داشت اما تعهدش برای حفاظت و بازسازی کشور بسیار آشنا بود.

زندگی رازق با همه‌ی پرمخاطره‌بودن شدیدش، منعکس‌کننده‌ی شکنندگی سیاست دموکراتیک در دل جنگ‌ بود. زندگی و دوران حرفه‌یی کوتاه او نه‌تنها محدودیت‌های لحظه‌ی حال را بلکه فرصت‌های آن را نیز برای نسل جدیدی از افغان‌ها که مانند رازق در طول جنگ داخلی و حکومت طالبان بزرگ شده‌اند، نشان داد. فقط چند روز پس از اینکه رازق از حق رأی محروم شد، میلیون‌ها نفر از افغان‌ها با به خطر انداختن جان‌شان برای دادن رأی صف کشیدند. رازق در سخنرانی آخرش، قبل از مرگ، از هموطنانش خواسته بود که بروند و رأی بدهند. در اعتنا به خواست رازق، افغان‌ها اراده‌ی‌شان را برای سرمایه‌گذاری روی یک آینده‌ی بهتر، با همه‌ی دشواری و طولانی‌بودن این راه، نشان دادند.