خطرات خروج نظامی ایالات متحده از افغانستان

خطرات خروج نظامی ایالات متحده از افغانستان

مرکز مطالعات استراتژیک و بین‌المللی ـ ست جونز


رویدادهای اخیر افغانستان کسانی را که طرف‌دار خروج نظامی ایالات متحده از این کشورند، دوباره فعال کرده است. در تبصره‌یی که در Slate منتشر شده، آمده است: «بگذارید کسی دیگری این بار را بردارد». مطلب دیگری در روزنامه‌ی بریتانیایی گاردین با صراحت خاطر نشان کرده که «زمان آن رسیده است که امریکا به جنگش در افغانستان پایان دهد.» برخی از گزارش‌های رسانه‌یی نیز گفته‌اند که مذاکره‌کنندگان ایالات متحده در دوحه‌ی قطر به رایزنی درباره‌ی خروج نیروهای امریکایی از افغانستان به عنوان بخشی از توافق با طالبان، موافقت کرده‌اند.

با این‌حال بدون توافق سیاسی که هنوز راه طولانی در پیش دارد، خروج نظامی ایالات متحده از افغانستان خطرهای جدی در پی خواهد داشت. یکی از مهم‌ترین آن‌ها بازخیزش و احیای مجدد تروریسم و بدترشدن حقوق بشر ـ از جمله حقوق زنان ـ خواهد بود که با پیروزی طالبان امکان‌پذیر خواهد شد.

در 18 اکتبر 2018 جنرال عبدالرازق فرمانده پولیس ولایت کندهار و یکی از مقامات امنیتی قدرتمند افغانستان، همراه با رییس امنیت این ولایت کشته شد. جیمز اسلپ بریدمل ارتش ایالات متحده نیز در ماه اکتبر کشته شد. با کشته‌شدن وی تعداد مجموعی نیروهای امریکایی که از سال 2001 تا کنون در افغانستان کشته شده‌اند به حدود 2400 نفر رسید. (عامل تقریبا سه ـ چهارم کشته‌ها اقدامات خصمانه بوده است.)

دخالت ایالات متحده در افغانستان از سال 2001 به این‌سو، از بسیاری جهات تغییری در وضعیت نیاورده است. این دخالت با «ردپای سبک» آغاز شد که شامل تقریبا 350 نیروی عملیات ویژه ایالات متحده و 100 واحد شبه‌نظامی سازمان سیا بود و توسط نیروی هوایی ایالات متحده پشتیبانی می‌شد. این نیروها با قبایل افغان، گروه‌های قبیله‌یی و نیروهای شبه‌نظامی اتحاد شمال برای سرنگونی رژیم طالبان در سال 2001 و ایجاد ثبات در کشور همکاری کردند.

طی چند سال پسا 2001، ایالات متحده به‌طور پیوسته استراتژی‌اش را به «ردپای سنگین» تغییر داد که براساس آن، تعداد نیروهای ایالات متحده در سال 2010 به اوجش یعنی 100 هزار و نیروهای ناتو و سایر کشورهای ائتلاف به بیش از 40 هزار سرباز رسید. امروزه ایالات متحده با تقریبا 15 هزار سرباز، بار دیگر ردپای سبک را در پیش گرفته است. اکنون بسیاری از سربازان ایالات متحده در افغانستان، نیروهای عملیات ویژه هستند. بری اولین بار از سال 2001، فرمانده این نیروها نیز از نیروهای عملیات ویژه ایالات متحده آمده است. جنرال آستین «اسکات میلر» در 2018 فرمانده فرماندهی عملیات‌های ویژه بود و در دو مأموریت قبلی‌اش در افغانستان، فرماندهی نیروهای ویژه‌ی ایالات متحده را به عهده داشت.

اما به‌رغم بازگشت به روی‌کرد ردپای سبک و اعلام استراتژی جدید جنوب آسیا از سوی دولت ترمپ در سال 2017، جنگ همچنان ادامه دارد. کنترل و نفوذ مردمی طالبان و سایر گروه‌های شورشی در افغانستان از 9 درصد در آگست 2016 به تقریبا 14 درصد در مِی 2018 افزایش یافته است. طالبان حملاتی را در شهرهای بزرگ افغانستان سازمان‌دهی کرده است که باعث ترس و وحشت شده است. در حالی‌که سربازان و دیپلمات‌های امریکایی زمانی می‌توانستند در شهرهایی مانند کابل با نگرانی‌های امنیتی اندکی گشت و گذار کنند، اکنون بسیاری از آن‌ها در پایگاه‌های خود گیر کرده‌اند و فقط می‌توانند با هلیکوپتر جابه‌جا شوند.

چالش در شکست‌دادن طالبان یا رسیدن به توافق از راه مذاکره دلایل متعددی دارد، از جمله:

  • ناکامی جمعی برای ادغام طالبان در جامعه افغانستان از سال 2001، زمانی که رهبران طالبان به جای این‌که به عنوان همکار پذیرفته شوند، از میان برداشته می‌شدند.
  • دولت ضعیف و ناکارای افغانستان که در فساد و بی‌کفایتی غرق شده است.
  • اشتباه ایالات متحده و غرب در تمرکز روی ساختن دولت بالا به پایین در کابل به جای کار در سطح مردمی و حمایت از جوامع محلی و قبایل.
  • تصمیم اشتباه ایالات متحده و غرب برای تلاش برای پیروزی در جنگ برای افغان‌ها از طریق استقرار تعداد زیادی از نیروهای نظامی غربی در افغانستان و سیل کمک‌های مالی به این کشور که باعث فساد شد.
  • پناه‌گاه امن طالبان در پاکستان و حمایت سازمان اطلاعاتی (ISI) این کشور از طالبان که رهبران ارشد طالبان را قادر ساخت جنگ را در امنیت نسبی اداره کنند.

به‌رغم این اشتباهات، خروج از افغانستان در نبود یک معاهده صلح ـ آن‌چنان که برخی‌ها معتقدند ـ خطرات قابل‌توجهی خواهد داشت.

اولا، خروج ایالات متحده احتمالا خروج نیروهای اروپایی و سایر نیروهای خارجی را از افغانستان و نیز سقوط رژیم این کشور را کلید خواهد زد. گزافه‌گویی درباره تاثیر روانی خروج ایالات متحده دشوار است، چنانچه بسیاری از افغان‌ها از این کشور فرار، یا تلاش کرده‌اند که فرار کنند. طالبان، با حمایت پاکستان و کمک‌های محدود کشورهایی مانند ایران و روسیه، احتمالا تلاش خواهند کرد مراکز شهری مانند کندهار، لشکرگاه و در نهایت کابل را تصرف و تحت کنترل خود بگیرند. در حال حاضر، طالبان هیچ شهری را در افغانستان تحت کنترل ندارند.

دوما، شورش موفق طالبان احتمالا شاخه خراسان دولت اسلامی، القاعده شبه قاره‌ی هند و سایر گروه‌ها مانند تحریک طالبان پاکستان، شبکه حقانی و لشکر طیبه را قادر می‌سازد که حضور‌شان را در افغانستان افزایش دهند. بسیاری از این گروه‌ها از قبل حضور‌شان را در افغانستان گسترش داده‌اند و حملاتی را علیه امنیت ملی امریکا (القاعده و تحریک طالبان پاکستان) یا نیروهای ایالات متحده و تأسیسات دولت ایالات متحده در افغانستان (طالبان و شبکه حقانی) یا غربی‌های مستقر در منطقه (لشکر طیبه) سازمان‌دهی کرده‌اند.

پیروزی طالبان در افغانستان نیز از سوی گروه‌های جهادی ـ سلفی مانند القاعده و دولت اسلامی به عنوان پیروزی بزرگ در برابر ایالات متحده دانسته خواهد شد. خروج شوروی از افغانستان در سال 1989 منبع عظیم انگیزه و الهام برای القاعده بود و به سربازگیری این گروه کمک کرد. براساس برآوردهای مرکز مطالعات استراتژیک و بین‌المللی، پس از سوریه در افغانستان بیشتر از عراق، پاکستان، لیبیا، نایجریا و سومالیا، جنگ‌جویان جهادی ـ سلفی و متحدان آن‌ها اقامت دارند.

سوما، شورش موفق طالبان ضربه‌ی شدیدی بر حقوق بشر از جمله حقوق زنان وارد خواهد نمود. طالبان هنوزهم عمیقا با آزادی‌های زنان مخالفند و احتمالا پیشرفت‌ها را در کشوری که شاهد افزایش چشم‌گیر زنان در تجارت، دولت و آموزش و تحصیلات بوده است، نابود خواهند کرد.

چهارم، پیروزی طالبان می‌تواند بی‌ثباتی منطقه‌یی و رقابت‌های امنیتی را افزایش دهد. زیرا کشورهایی مانند هند و پاکستان که هر دو دارای سلاح‌های هسته‌یی‌اند، به‌صورت ترکیبی از نیروهای دولت مرکزی، شبه‌نظامیان غیردولتی و گروه‌های شورشی حمایت می‌کنند.

ایالات متحده باید چه کار کند؟ دولت ترامپ باید با دولت افغانستان و قدرت‌های منطقه‌یی ـ از جمله پاکستان ـ  برای رسیدن به ‌توافق سیاسی با طالبان کار کند اما معلوم نیست که ایالات متحده موفق خواهد شد یا خیر. زیرا تنها یک‌ـ‌چهارم شورش‌گری‌ها با توافق پایان می‌یابد. نزدیک به سه‌ـ‌‌چهارم ‌‌شورش در میدان جنگ فیصله می‌شود. از زمان جنگ جهانی دوم، گروه‌های شورشی در 35 درصد کل شورش‌ها، توانسته‌اند دولتی را سرنگون کنند و یا به استقلال برسند و دولت‌ها نیز در 36 درصد موارد توانسته‌اند شورشیان را در میدان جنگ شکست دهند.

اگر مذاکرات شکست بخورد یا پایانی نداشته باشد چه؟ سیاست‌گذاران ایالات متحده و مردم باید به دقت به عواقب خروج از افغانستان فکر کنند. خروج عجولانه ممکن است بدتر از وضعیت موجود باشد.