سی سال پس از شکست تحقیرآمیز شوروی در افغانستان، مسکو میخواهد به کابل باز گردد
واشنگتن پست–میسی رایان و امی فریس روتمن
’۱۰ کلاشینکف یا ۱۰ هزار کلاشینکف‘
عزم روسیه به شکلدهی آیندهی افغانستان از نو، در سال ۲۰۱۴، زمانی که یک دیپلمات ارشد روسی با پیشنهادی، روی دست به ایالات متحده نزدیک شد، آشکار گردید.
ضمیر کابلوف، یکی از مأموران پیشین «کیجیبی» که در محراق دخالت مسکو در افغانستان قرار داشت، میخواست بداند که آیا واشنگتن با مذاکرات مخفی در مورد آیندهی افغانستان با روسیه، ایران و چند کشور دیگر موافقت خواهد کرد یا خیر.
برای مقامات امریکایی، دیپلماسی با گروهی که شامل دشمنان دیرینه بود، آنهم زمانی که تنش بر سر اقدامات مسکو در اوکراین و حمایت تهران از شبهنظامیان در خاورمیانه بالا گرفته بود، دشوار مینمود. مقامات پیشین میگویند که متحدان ناتو باید در تاریکی نگه داشته میشدند. زیرا آنها احتمالا میخواستند که خود نیز درگیر این مسائل شوند.
اما این ابتکار به گفتهی یکی از مقامات دخیل، فرصتی فراهم کرد تا رقبا را در «بازی نگهدارند».
کامرون مونتر، سفیر پیشین امریکا در پاکستان که حالا در رایزنیهای روسهای علاقهمند به افغانستان، سهم میگیرد، میگوید که هستهی کارزار گسترش نفوذ مسکو [اعادهی] حیثیت است.
او میگوید: «آنها [روسها] معتقد اند که در سال ۱۹۹۱ تحقیر شدهاند و میخواهند به میدان باز گردند. آنها خواهان فرصت اند و با ایدههایی، سروقت [به] افغانستان خواهند آمد.»
تقریبا در اوج تلاشهای کابلوف، مقامات اطلاعاتی ایالات متحده متوجه گزارشهای روزافزونی شدند که میگفتند طالبان از دولت روسیه سلاح یا کمک مالی دریافت میکنند. مقامات روسی مرتب این اتهامات را رد کردند و برخی از آنها دولت ایالات متحده را به خاطر قیام دولت اسلامی در افغانستان مقصر دانستند.
فرانتس کلینتسویچ، یکی از اعضای مجلس نمایندگان روسیه و کهنهسرباز جنگ شوروی میگوید: «عمدتا دولت اسلامی به لطف خدمات ویژهی امریکا در افغانستان در حال رشد است. آنها دارند خاورمیانه را به گند میکشانند و این امر فشار عظیمی بر روسیه وارد میکند.»
او میگوید: «من خیلی خوب میدانم که امریکاییها در افغانستان چه میکنند. آنها در آن کشور علیه دولت اسلامی نمیجنگند. آنها از خودشان محافظت میکنند.»
مقامات ارشد ایالات متحده میگویند که روسها تعداد محدودی از اسلحههای کوچک و عمدتا کلاشینکف را به عناصر طالبان و همچنین جنگسالاران و گروههای دیگر به عنوان حرکتی برای تسهیل ارتباطاتشان فراهم کردهاند.
نیکلسون در مصاحبهی اخیرش در کابل گفت: «زمانی که من دو سال پیش به اینجا آمدم، ما این مقیاس از فعالیت را شاهد نبودیم.»
جیمز دابینز، دیپلمات ارشد سابق ایالات متحده میگوید که روسها به واشنگتن علامت دادهاند که «آنها اگر میخواستند میتوانستند چالش دشوارتری باشند. پس خیلی فشار نیاورید».
مقامات گفتهاند که دولت ایالات متحده اطلاعات دقیق و قابل اعتماد در بارهی آنچه که ممکن است اتفاق بیافتد، در دست ندارد و تنها شواهد گفتاری در مورد تدارک تسلیحات دیده است. مقامات میگویند که تصویر اطلاعاتی شفاف نیست. زیرا منابع نظارتی در جاههای دیگر متمرکز اند و دستگاه استخباراتی روسیه کار را دشوار کرده است.
اما مقامات ایالات متحده اذعان میکنند که هرگونه بستهی مرگآوری که روسیه برای طالبان فراهم کرده است، هیچ تأثیری روی درگیری نداشته است و بخشی از دلیل آن، این است که سلاحهای کوچک به راحتی قابل دسترس است.
یک مقام پیشین دولت ایالات متحده میگوید: «چه ۱۰ میل کلاشینکف یا ۱۰ هزار میل کلاشینکف باشد، پیام این است: ’ما هنوز دخیل هستیم. ما هنوز مهم هستیم.‘»
برخی از مقامات نگران اند که ابراز نگرانی مسکو در بارهی دولت اسلامی ممکن است برای آمادهسازی صحنه برای یک مداخله نظامی یکجانبه باشد.
این نگرانیها زمانی تشدید شد که مقامات افغان گفتند روسیه یا تاجیکستان در حادثهی مرموزی که در آن یک هواپیمای ناشناس شبهنظامیان را در ماه آگست در شمال افغانستان بمباران کرد، دست داشتهاند. روسیه و تاجیکستان این اتهام را رد کردهاند.
’لاسزنی عجیب و غریب‘ با طالبان
در سال ۲۰۱۴، حتا با اینکه روسیه در حال برنامهریزی دیپلماسی جدیدی با ایالات متحده و کشورهای دیگر بود، مقامات ایالات متحده شاهد افزایش گزارشهای اطلاعاتی در مورد آنچه که مقامات سابق به عنوان «لاسزنی عجیب و غریب» روسیه با عناصر طالبان عمدتا در شمال افغانستان توصیف کردند، بودند. در شمال افغانستان مسکو از روابط خوبی با گروههای تاجیک و ازبیک برخوردار بود.
مقامات و تحلیلگران میگویند که هدف [روسیه] تقویت عناصر [طالبان و سایر شبهنظامیان] برای مبارزه با دولت اسلامی و حصول اطمینان از این بوده است که در صورت تحقق پیروزی طالبان، روسیه ارتباطاتش را با مسوولان قدرت، برقرارشده داشته باشد.
بارنت روبین، یک مقام پیشین ایالات متحده که با روسها در بارهی افغانستان مذاکره کرده است، میگوید: «آنها فکر میکنند که طالبان از نیروی پایداری برخوردار اند.»
مقامات فعلی و پیشین میگویند که مقامات روسیه به این باور اند که سازمان و ساختار گروه طالبان تغییر کرده است و دیگر تهدیدی از سوی طالبان متوجه منافع روسیه نیست و طالبان مانند روسیه مخالف حضور نظامی طولانیمدت ایالات متحده در افغانستان اند و امیدوارند که دولت اسلامی را متوقف کنند.
مقامات ایالات متحده که جلسات دورهیی را با نمایندگان طالبان برگزار کردهاند، با ارتباطات روسیه مخالفت نشان ندادند، اما نگران این بودند که رابطهی نوپای روسیه و طالبان، به شبهنظامیان این گروه اطمینان کافی برای مقاومت در برابر گفتوگوهای صلح را فرام میکند. به باور آنها، این امر همچنین ممکن است که با ایجاد یک تصویر غیرمعمول از توانایی مسکو برای شکلدهی رویدادها، تلاشهای ایالات متحده را تضعیف کند.
یکی از مقامات پیشین در این رابطه میگوید: «این طوری است که روسها از برداشتها به نفع خودشان استفاده میکنند. آنها مجبور نبودند برای اثرگذاری استراتژیک، کار زیادی انجام دهند.»
ریچارد اولسون که در دوران اوباما به عنوان فرستادهی ارشد ایالات متحده در افغانستان و پاکستان خدمت کرده است، میگوید که کشورهای دیگر نیز همچنان که در تلاش حفاظت خود در برابر یک شکست احتمالی بودند، به اتخاذ تدابیر محافظتی روی آوردهاند.
او میگوید: «هر کشوری در این منطقه از ارتباطاتی با طالبان برخوردار است. بنا بر این ایالات متحده باید به دنبال توافقی باشد که همهی این بازیگران را در بر بگیرد.»
در آگست ۲۰۱۴ در حالی که ایالات متحده و متحدان اروپاییاش تحریمهای شدیدی علیه روسیه به خاطر الحاق کریمه و حمایت مسکو از جداییطلبان در شرق اوکراین، اعمال کردند، تیم کوچکی از دیپلماتهای امریکایی واشنگتن را با هواپیمایی به مقصد مسکو ترک کردند.
این دیپلماتها با تشدید تنش میان ایالات متحده و روسیه، مجوز ویژهیی از کاخ سفید برای حضور در نخستین جلسهی مسکو از سر گفتوگوها به ابتکار روسیه، به دست آورده بودند. به آنها گفته شده بود که گردهمایی را مخفی نگه دارند و تنها تا زمانی که لازم باشد، در آنجا بمانند.
کسی که بر رایزنیها در مهمانخانهی وزارت امور خارجهی روسیه نظارت میکرد، کابلوف بود. نمایندگان پاکستان، هند، چین و افغانستان نیز حضور داشتند.
دیپلماتهای ایالات متحده کابلوف را با طنز ناهنجار و علاقهی شدیدش به نشستهای آراسته با مشروب و اینکه مانند فهرست از قبل آمادهشده لغزشهای واشنگتن در خارج از مرزهای امریکا عمل میکند، به عنوان «جنگجوی نهایی جنگ سرد» دیدند.
کابلوف دیپلمات کهنهکاری است که در دههی ۱۹۸۰ و ۱۹۱۹۰ در سفارت شوروی در کابل خدمت کرده است و پس از سقوط طالبان در سال ۲۰۰۱ به عنوان سفیر روسیه به افغانستان بازگشته است. او یکی از معدود افراد بیگانهیی بود که برای مذاکره در مورد خلبان روسی که اسیر شده بود، در دههی ۱۹۹۰ با محمد عمر، رهبر تکچشم طالبان ملاقات کرده بودند.
جانی والش، یکی از مقامات پیشین وزارت امور خارجهی ایالات متحده با تمرکز بر افغانستان، میگوید که ابتکار کابلوف نسبت به بسیاری از تلاشهای دیپلماتیک دیگر مفیدتر بوده است. زیرا این ابتکار به اندازهی کافی کوچک بوده است که بتواند بحثهای اساسی را رقم بزند «و نیز به اندازهی کافی بیسروصدا بوده است که بتواند درجهیی از خلوص و صداقت را به همراه داشته باشد».
اما با بالاگرفتن تنشها بر سر مسائل بزرگتر در روابط ایالات متحده و روسیه، ملاقات برای مقامات دو طرف دشوارتر از قبل شد.
با وجود ابراز حمایت رییس جمهور ترمپ از پوتین، دونالد ترمپ اخیرا در سال جاری به دلیل حملهی روسیه با گاز اعصاب به یک جاسوس پیشین روس در بریتانیا، تحریمهای جدیدی علیه مسکو وضع کرده است. دولت ترمپ موضع سختتری نیز در برابر ایران اتخاذ کرده است؛ امری که گفتوگوهای بیشتر را دو برابر دشوارتر کرده است.
مقامات ایالات متحده و روسیه از زمان شروع دورهی ریاست جمهوری ترمپ، چند باری برای بحث در مورد افغانستان باهم ملاقات کردهاند، اما واشنگتن حاضر نشد که در گفتوگوهای پیشنهادی روسیه در ماه سپتامبر با طالبان در مسکو -که بعدا لغو شد- شرکت کند.
همانند موضع امریکا در رابطه به پیشنهاد مسکو برای نشستی با طالبان، تعداد اندکی از مقامات امریکایی انتظار داشتند که ابتکار کابلوف باعث ایجاد توافق و نتیجهی ناگهانی شود، اما ناکامی قدرتهای کلیدی برای همکاری و ترسیم مسیری برای رسیدن به صلح، نشاندهندهی سطحی میباشد که افغانستان با توجه به آن در اسارت مسائل بزرگتر جهانی همچنان گیر مانده است.
لورل میلر که تا سال گذشته به عنوان دیپلمات ارشد در رابطه به افغانستان خدمت کرده است، میگوید که روسیه و سایر کشورهای دخیل در گفتوگوهای ضمیر کابلوف، در بلندمدت نقش مهمی در تقویت _ یا تضعیف_ ثبات خواهند داشت.
او میگوید: «ایالات متحده احتمالا نمیتواند به اهدافش در برابر مخالفتهای این کشور دست یابد. آخر افغانستان در حیاطخلوت آنها قرار دارد، نه حیاطخلوت ما.»