بازگشت کرملین – بخش دوم و پایانی

بازگشت کرملین – بخش اول

سی سال پس از شکست تحقیرآمیز شوروی در افغانستان، مسکو می‌خواهد به کابل باز گردد

واشنگتن پست میسی رایان و امی فریس روتمن


هنگامی که کرملین نمایندگان طالبان را به مسکو برای شرکت در نشستی در ماه سپتامبر دعوت کرد، تعامل روسیه با این شبه‌نظامیان توجهات و انتقاداتی به خود جلب کرد. این دعوت پس از مخالفت دولت افغانستان مبنی بر اینکه افغانستان باید هرگونه مذاکرات را رهبری کند، حداقل به صورت موقتی لغو شد.

اما جنجال دیپلماتیک برخواسته از آن، تلاش کرملین را برای نفوذ مجدد در افغانستان، ابتکاری که تماس‌های مخفی با رهبران طالبان و افزایش حضور نظامی [روسیه] در مرز شمالی افغانستان را در بر می‌گیرد، برملا ساخت.

مسکو با راه‌اندازی مذاکرات محرمانه با ایالات متحده، ایران، پاکستان، هند و چین و تلاش برای اطمینان از اینکه عاقبتِ درگیری افغانستان به نفع منافع روسیه باشد، تلاش کرده است تا نقش خود را به عنوان کارگزار قدرت در منطقه دوباره احیا کند.

تحلیل‌گران می‌گویند که این بخشی از یک استراتیژی برای محافظت مناطق جنوبی روسیه در برابر ظهور دولت اسلامی در آسیای مرکزی و همچنین تدابیر محافظتی در برابر احتمال خروج ناگهانی ایالات متحده از افغانستان، پس از ۱۷ سال جنگ است.

این ترفند روسیه، همچنان که مسکو در تلاش اثبات وزن جهانی‌اش است، سرمایه‌گذاری سیاسی نسبتا متوسطی است که می‌تواند سود غیرمعمولی داشته باشد. آرتمی کالینوفسکی، محقق تاریخ آسیای میانه در دانشگاه آمستردام می‌گوید: «حمایت‌های کوچک [روسیه] از طالبان بیمه‌نامه‌یی برای آینده است.»

جنرال جان نیکلسون که تا همین اواخر فرمانده نیروهای ایالات متحده و ناتو در افغانستان بود، گفته است که مسکو تلاش می‌کند تا بین ایالات متحده و شرکای ایتلافی‌اش، اختلاف به وجود بیاورد و «جدایی» بیاندازد.

او در مصاحبه‌ی اخیرش گفت: «ما می‌دانیم که روسیه تلاش می‌کند به دستاوردهای نظامی و سال‌ها پیشرفت نظامی ما در افغانستان لطمه بزند و شرکا را وادار کند که ثبات افغانستان را زیر سوال ببرند.»

با افزایش توجهات به روسیه، اتهامات هرچند ثابت‌نشده، اما پیوسته‌یی از سوی نیلکسون و سایر مقامات ارشد ایالات متحده مطرح شده است مبنی بر اینکه کرملین سلاح‌های کوچک را برای طالبان فراهم کرده است یا حداقل تدارک سلاح‌های روسی از آسیای میانه به شبه‌نظامیان را تحمل کرده است. روسیه این اتهامات را رد کرده است.

مقامات ایالات متحده به اینکه تلاش روسیه برای کمک به پیروزی شبه‌نظامیان طالبان است، تردید دارند. شبه‌نظامیان طالبان جانشینان همان چریک‌های مجاهدینی اند که با نیروهای شوروی در دهه‌ی ۱۹۸۰ جنگیده بودند. در عوض مقامات امریکایی می‌گویند که روسیه تلاش می‌کند تا موضع خود را بدون تحریک ایالات متحده تقویت کند و چند صندوق کلاشینکف روسی می‌تواند، نشست‌ها را تسهیل و روابط را بدون تغییر در میدان جنگ برقرار کند.

بازگشت روسیه با تلاش‌های دولت ترمپ برای عقب‌زدن بازخیزش طولانی‌مدت طالبان و مجبورکردن شبه‌نظامیان این گروه به یک معامله، هم‌زمان است. با اینکه یک کارزار نظامی پرهزینه‌تر به نیروهای افغان کمک کرده است تا از مناطق پرجمعیت دفاع کند، اما مناطق وسیعی از کشور همچنان تحت کنترل شبه‌نظامیان طالبان قرار دارد.

در ماه آگست شبه‌نظامیان به صورت موقتی مرکز یک ولایت را به تصرف خود درآوردند؛ امری که نشان‌دهنده‌ی شکنندگی دولت افغانستان در حفظ قلمرو است.

در پشت صحنه، مقامات ایالات متحده می‌ترسند که مداخله‌ی کرملین از طریق ارایه‌ی فرصت‌های جدید حمایتی از شبه‌نظامیان و به این ترتیب کاهش انگیزه‌ی آن‌ها نسبت به یک توافق، اگر تلاش‌های [دولت ایالات متحده و افغانستان] برای تقویت گفت‌وگوهای صلح را صدمه نزند، حتما آن را پیچیده می‌کند.

یک مقام ارشد دولت ترمپ که مانند سایر مقامات به خاطر حساسیت موضوع می‌خواهد ناشناس باقی بماند، می‌گوید: «طالبان باید فشار روسیه برای مذاکره را حس کند، نه اینکه به خاطر یک حامی دیگر احساس شجاعت به این گروه دست دهد. نگرانی این است.»

هشدار اول

سی سال پس از آن که ارتش شوروی توسط نیروهای چریکی افغان شکست خوردند، پیشرفت روسیه با طالبان یک چرخش قابل‌توجه و غیرقابل انتظار است.

جنگ ۱۹۷۹-۱۹۸۹ شوروی که هدف آن سرپانگهداشتن یک دولت کمونیست متحد کرملین بود، افغانستان را ویران کرد، باعث کشته‌شدن حدود یک‌میلیون افغان شد و زیرساخت‌ها و سکتورهای کشاورزی این کشور را از بین برد. این جنگ تلفات شدیدی هم روی دست شوروی‌ها گذاشت؛ خزانه‌ی مسکو خالی شد و دست‌کم جان ۱۵ هزار سرباز روس را گرفت. بسیاری از این سربازان توسط نیروهای اسلام‌گرایی کشته شدند که به طور مخفیانه از سوی ایالات متحده مسلح شده بودند.

کهنه‌سربازان شوروی یا آن‌طور که معروف اند « Afgantsy»ها، هنگام بازگشت به خانه به ندرت با استقبالی روبه‌رو شدند که قهرمانان بازگشته از جنگ با آن روبه‌رو می‌شوند. در عوض، آن‌ها به عنوان مایه‌ی شرم و خجالت دیده شدند و نداشتن پیروزی در میدان جنگ نماد ناامیدی نسبت به دولت شوروی شد.

هنگامی که ایالات متحده و دیگر کشورهای عضو ناتو پس از حملات ۱۱ سپتامبر به افغانستان آمدند، مسکو از این ایتلاف که در حال جنگ با القاعده و میزبان این گروه، طالبان بود، حمایت کرد.

اما با گذشت سال‌ها، روسیه از مأموریت ایالات متحده ناامید شد. به نظر می‌رسید که ایالات متحده نه تنها تمامی اشتباهاتی را که زمانی شوروی مرتکب آن شده بود، تکرار می‌کند، بلکه اشتباهات جدیدی نیز مرتکب می‌شود؛ نمونه‌ی آن از دست‌دادن حمایت محلی به دلیل حملات هوایی خودسرانه.

همچنین مقامات مسکو نگران این بودند که ایالات متحده پایگاه‌های نظامی دایمی خود را در حیاط‌خلوت مسکو ایجاد خواهد کرد.

چشم‌انداز آن‌ها پس از اینکه رییس جمهور باراک اوباما طرحش را برای خروج ایالات متحده از افغانستان اعلام نمود، تغییر کرد. اوباما پس از افزایش سطح نیروهای ایالات متحده در سال ۲۰۱۱ به حدود ۱۰۰ هزار سرباز، تصمیم گرفت که هنگام خروجش از کاخ سفید، میزان حداقلی از نیروهای امریکایی در افغانستان باقی بمانند.

کمبود نیروهای محلی بلافاصله پس از پایان رسمی عملیات‌های جنگی ایالات متحده در سال ۲۰۱۴ واضح شد. با خروج مشاوران امریکایی از افغانستان، شبه‌نظامیان عملیات‌های تهاجمی بزرگ را از سر گرفتند. ولسوالی‌هایی که در کنترل دولت بود، به سرعت به دست طالبان افتاد. تلفات افغان‌ها افزایش یافت.

در ماه سپتامبر ۲۰۱۵ شبه‌نظامیان طالبان ولایت کندز در شمال افغانستان را تصرف کردند. سقوط یک شهر بزرگ برای نخستین‌بار پس از ۲۰۰۱ نشان‌دهنده‌ی ضعف دولت کابل بود. کندز فقط با یک ساعت رانندگی از تاجیکستان فاصله دارد. تاجیکستان قبلا یکی از ایالت‌های اتحاد جماهیر شوروی بود که تا هنوز زیر نفوذ روسیه باقی مانده است.

جیمز شوملین، یکی از مقامات پیشین وزارت امور خارجه‌ی ایالات متحده می‌گوید: «ایده‌ی گذار طرز فکر همسایگان افغانستان نسبت به نقش ایالات متحده را تغییر داد.»

در همان سال (۲۰۱۵) گروهک‌های شبه‌نظامیان در مناطق مختلف افغانستان شروع به اعلام بیعت به دولت اسلامی کردند. دولت اسلامی گروه تروریستی‌یی است که به نام داعش نیز شناخته می‌شود و سال ۲۰۱۴ در عراق و سوریه با شکست روبه‌رو شده بود. برخلاف طالبان که صرفا به حکومت در افغانستان متمرکز است، دولت اسلامی جاه‌طلبی‌های بین‌المللی داشت. این گروه هزاران مسلمان را از کشورهای آسیای میانه به استخدام خود در آورد.

به گفته‌ی دیمیتری ترنین، رییس مرکز کارنگی مسکو و دگروال سابق ارتش روسیه، این رویدادها روی‌هم‌رفته برای روسیه همان «هشدار اول» بود: «سرکشی‌ها و شورش در شمال افغانستان و این ایده که داعش در آن‌جا حضور دارد، ارتش روسیه را تکان داد.»

چند هفته قبل از سقوط کندز، ۱۷ نفر در درگیری‌ها میان اسلام‌گرایان و پولیس در تاجیکستان کشته شدند. روسیه در اوایل همان سال، به نشانه‌ی اضطراب روزافزون ناشی از رویدادها در جنوب مرزهای این کشور، برای تاجیکستان به ارزش بیش از یک میلیارد دالر سخت‌افزارهای دست دوم ارتش خودش را، از جمله هواپیما، سیستم توپ‌خانه و مهمات فراهم کرده بود.

ولادیمیر پوتین، رییس جمهوری روسیه در طی سفرش به تاجیکستان در سال ۲۰۱۷ قول داد که به تاجیکستان در تأمین امنیت مرزش با افغانستان کمک کند.

روسیه و تاجیکستان تمرینات نظامی مشترک خود را نیز در تاجیکستان راه‌اندازی کردند؛ مانوری که از سوی مقامات ایالات متحده به عنوان عمل تحریک‌آمیز توصیف شد. زیرا این تمرینات بدون اطلاع قبلی به سازمان امنیت و همکاری‌ اروپا انجام شده بود. مقامات گفتند که این تمرینات روسیه را قادر ساخته است تا سلاح‌های استراتژیک‌اش، از جمله موشک‌های بالیستیک کوتاه‌برد اسکندر و پدافند هوایی را در کناره‌ی شمالی افغانستان جابه‌جا کند.