مصاف رهبرزاده‌ها و نیروهای جدید سیاسی- غیرحزبی

مصاف رهبرزاده‌ها و نیروهای جدید سیاسی- غیرحزبی

احمدشاه کوهزاد


انتخابات دور هفدهم مجلس نمایندگان آبستنِ رقابت‌های تنگاتنگ و صحنه‌ی زورآزمایی میان رهبرزاده‌ها و نیروهای جدید سیاسی- غیرحزبی است. رهبران سیاسی و چهره‌های ارشد جهادی که برای نیم قرن در متن مناسبات قدرت و سیاست بودند و سهم فعالِ در تصمیم گیری های سیاسی در کشور داشتند، اکنون برای دوام‌آوردن در متن سیاست و قدرت، تلاش دارند پس از خود، فرزندان‌شان به شانه‌های مردم و جوانان با همان روش‌های سنتی تحمیل شوند. تحولات و رخدادهای سیاسی سه- چهار سال اخیر در کشور، موقعیت برتر و هژمونیک رهبران جهادی و فرزندان‌شان که در گذشته و به‌ویژه در دوران حکومت حامد کرزی داشتند را به چالش کشانده و ثروت‌های باد‌آورده که این طبقه‌ی ممتاز جامعه به جیب می‌زدند را به حد اقل رسانده است. احتمالا تنها اقدام درخور توصیف حکومت غنی، دورزدن و به حاشیه‌راندن رهبران جهادی و تیکه‌داران قومی از متن سیاست و قدرت در کشور است. هرچند بافت قبیلوی، تباری و خانوادگی قدرت و سیاست کماکان محسوس می باشد. به‌هرروی، امروزه جدی‌ترین رقیبان و سخت‌ترین موانع سر راه فرزان رهبران سنتی، ظهور نیروهای جوان و فعال است که از میان توده‌ی مردم برخاسته و قد راست کرده‌اند. حضور نسل جوان در صحنه‌ی سیاست افغانستان که قویا از کارکردهای احزاب و جریان های سیاسی بیزار و با رهبران و مدیران محافظه‌کار چنین جریان‌ها سر ستیز دارند، در واقع تداعی‌کننده‌ی دگرگونی فراگیر مناسبات قدرت و سیاست در کشور است. اغلب کاندیداتوران جوان این دور مجلس، نمایندگان دانشگاهی و فعال اند که با ارزش‌های نوینی، چون دموکراسی، حقوق بشر، رسانه‌های آزاد و آزادی‌های سیاسی- مدنی بزرگ شده‌اند و تجربه‌ی غنی کار در نهادهای معتبر ملی و بین‌المللی را دارند.

واقعیت این است که در حکومت‌های دموکراتیک، انتخابات جز جدایی‌ناپذیر دموکراسی لیبرالی بوده است که حولِ احزاب و جریان‌های سیاسی معنا پیدا می‌کند. به سخن دیگر، احزاب و جریان‌های سیاسی اند که برای کسب قدرت سیاسی با همدیگر وارد رقابت می‌شوند. اما در افغانستان، احزاب سیاسی و جهادی با توجه به پیشینه‌ی تاریک و آینده‌ی موهوم، برنامه‌ها و کارشیوه‌های ناکارامد و ساختار و تشکیلات ناقص و معیوب که دارند، تا هنوز نتوانسته جایگاه واقعی‌شان را در جامعه‌ی افغانی پیدا کنند و به نمایندگی از کتله‌یی از مردم افغانستان، از حقوق آن‌ها دفاع و خواست‌ها و مطالبات‌شان را پاس بدارند. اغلب احزاب و جریان‌های سیاسی فردمحور بوده و بعضا از سطح ملی به سطح خانوادگی تنزیل یافته‌اند و اهداف خورد قومی، تباری و لسانی را دنبال می کنند. کارگزاران و مجریان آن فاقد دانش حکومتی بوده و حلقه‌ی نزدیک به آن‌ها را اکثرا کرکترهای خودخواه، جاه طلب، محافظه‌کار و تشنه‌ی قدرت و ثروت تشکیل می‌دهند. با این لحاظ، بیشتر جوانان افغانستان سیاسی اما غیرحزبی اند و هیچ‌گاهی در درون احزاب فعال و نیمه‌فعال در کشور، منافع و علایق‌شان را جست‌وجو نمی‌کنند. همه‌روزه فاصله میان دو طرز دید «نوگرا» و «محافظه‌کار» رو به فزونی است و فاصله‌ی ثروت و دارایی میان توده‌های حامی و رهبران سنتی و تیکه‌داران قومی زیادتر می‌شود. افزایش تفاوت‌های طبقانی و مهمتر از آن، میراثی و خانواد‌گی‌کردن قدرت و سیاست، روابط این جریان‌های سیاسی را با نسل جوان قسما به مرحله‌ی انقطاع رسانده است.

مبارزات انتخاباتی دور هفدهم مجلس نمایندگان برای رهبران سنتی و تیکه‌داران قومی، در واقع بازی مرگ و زندگی است. شکست جگرگوشه‌های رهبران سنتی، به معنای مرگ سیاسی و پایان سلطه و خودکامگی آن‌ها می‌باشد و در جانب دیگر، جسارت، شهامت و توانایی‌های کاندیداتوران جوان، پختگی شعور و فهم سیاسی توده‌ها را به محک آزمایش قرار می‌دهد. امید است که نیروی نوظهور سیاسیی که جدیدا در صحنه‌ی سیاست افغانستان پا گذاشته‌اند، با همکاری بی‌قید و شرط مردم، معادلات قدرت و سیاست را به سود نسل جوان به‌هم زنند و موقعیت هژمونیک تیکه‌داران قومی که خودشان را آیینه‌ی تمام‌نمای آرزوهای توده‌ها می‌پندارند و سال‌های متمادی است که به قدرت دست‌بند زده‌اند را با تمام امکانات لوجستیکی و تدارکاتی‌شان به چالش بکشانند. انتظار می‌رود این بار مردم افغانستان با رجوع به حافظه‌ی تاریخی‌شان و بازخوانی خاطرات تلخ جنگ‌های خانمان‌سوز دهه‌ی هفتاد که کابل را به حمام خون گروه‌های قومی بدل کردند و هزار‌ویک مصیبت دیگر را بر ما روا داشتند، در این مرحله‌ی حساس باید در کنار نسل جوان که از میان توده‌ها برخاسته و به میدان آمده‌اند، حمایت جدی کنند. نیاز است از ظهور نیروهای جدید سیاسی که درددیده و دردآشنا اند، استقبال شود و آن‌ها را در پیشی‌گرفتن از فرزندان رهبران سنتی یاری رسانند تا باشد ما تغییر و دگرگونی‌های فراگیر اجتماعی را نظاره‌گر باشیم. قطعا در صورت پیروزی فرزندان رهبران سنتی و فرماندهان جهادی، وضع سیاسی کشور به حال سابق که ایستا و فاقد تعارض بوده است، میخکوب‌شده باقی می‌ماند. کثرت کاندیداتوران در  شهرکابل و خصوصا در غرب کابل و میزان پایین رأی‌دهندگان در این نواحی، رقابت انتخاباتی میان کاندیداتوران را تنگ‌تر ساخته و چانس کامیابی نامزدان را پایین آورده است. کاندیداتوران مورد حمایت احزاب سیاسی با در اختیار‌داشتن امکانات بهتر و با توسل به شعارها و جملات قالبی-تکراری گذشته، از هیچ‌گونه تلاشی برای کامیابی خود و ناکامی رقیبان دریغ نمی‌ورزند. به هرصورت، کاندیداتوران جوان و نیروهای جدید سیاسی- غیرحزبی شایسته‌ی حمایت اند. مردم افغانستان از میان کاندیداتوران متعدد، باید نامزدان شایسته و برتر را در کارزار انتخاباتی‌شان همکاری و آن‌ها را برای وکالت برگزینند.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *