پیک زندگی؛ داستان گروهی که به مجروحان خون می‌دهند
عبدالجبار عظیمی، این گروه اهدای خون را پس از مرگ تلخ همسر برادرش با هزینه‌ی شخصی بنیان گذاشته است.
عکس: زهرا جویا

پیک زندگی؛ داستان گروهی که به مجروحان خون می‌دهند

از صبح تا شب در چهاردیواری‌ای در غرب کابل، گوش به زنگ می‌نشینند تا خون‌شان را به نیازمندی اهدا کنند. معمولا اوج کارشان وقتی است که تلفن زنگ نخورد و به جای آن صدای درهم‌کوبنده‌ی انفجار تن‌شان را بلرزاند. وقتی حملات انتحاری، غیرنظامیان را هدف قرار دهد، عبدالجبار عظیمی دست‌به‌کار می‌شود و همراه با اعضای گروهش به شفاخانه‌ها می‌روند تا خون‌شان را در رگ‌های بریده‌ی زخمیان بریزند.

سه سال پیش عبدالجبار عظیمی به مشوره‌ی دوستانش، «گروه اهدای خون رسول اکرم» را تشکیل داد. حالا اعضای این گروه، شیبه به بانک خون سیار عمل می‌کنند و هر جا زخمی یا بیماری به خون نیاز داشته باشد، به آن‌جا می‌روند و خون‌ می‌دهند.

از سال 1395 که این گروه ایجاد شده‌ است، تا کنون 45 نفر به آن پیوسته‌اند. اعضای این گروه تا کنون به 120 مجروح و بیمار در شفاخانه‌های کابل خون داده‌اند. در این گروه 45 نفره، تنها یک نفر دارای گروه خونی O است؛ گروه خونی‌ کمیابی که گاهی نبود آن سبب مرگ بیماران و مجروحان شده است.

تمام مشخصات به شمول گروه خونی افرادی که جذب این گروه می‌شوند، قبل از عضویت رسمی، ثبت شده و پس از آن هر سه ماه یک بار، بنا به درخواست نیازمندان خون به شفاخانه رفته و به بیماران یا مجروحان حملات انتحاری خون می‌دهند.

به گفته‌ی آقای عظیمی، طبق جدول زمانی منظم و بر اساس نظر پزشکان، هر عضو این گروه، هر سه ماه یک بار می‌تواند به نیازمندان خون بدهد.

«پس از حمله‌ی خونین بر آموزشگاه موعود در دشت برچی، اولین کسانی که به گونه‌ی دواطلب برای خون‌دهی حاضر شدند، شش نفر از اعضای گروه اهدای خون رسول اکرم بودند که به شفاخانه‌ی استقلال رفته و برای مجروحان این رویداد، خون اهدا کردند.»

از آن‌جا که در سال‌های اخیر، حملات انتحاری در شهرهای بزرگ از جمله در کابل، پایتخت افغانستان افزایش یافته، مؤسس و اعضای این گروه تلاش می‌کنند که تعداد اعضا و ساحه‌ی فعالیت گروه‌شان را گسترش داده و به داد نیازمندان بیشتری برسند.

آقای عظیمی می‌گوید که جای مناسبی برای نگهداری و ذخیره‌ی خون ندارد و به این دلیل، وقتی کسی به آن‌ها تماس می‌گیرد که به خون نیاز دارد یا حمله‌ای رخ می‌دهد، اعضای گروه به سرعت خود را به شفاخانه‌ها می‌رسانند و به مجروحان و بیماران خون می‌دهند.

چرایی ایجاد گروه اهدای خون

سه سال پیش، همسر برادر عبدالجبار عظیمی، در شفاخانه‌ی ملالی، هنگام زایمان و در اثر خونریزی زیاد، نیاز شدیدی به گروه خونی  O منفی پیدا می‌کند. در آن وقت تلاش خانواده‌اش برای یافتن گروه خونی O منفی نتیجه‌ای نمی‌دهد و سرانجام این خانم 30 ساله به دلیل نبود خون، جان می‌دهد. این مرگ، تلنگر سختی به آقای عظیمی و خانواده‌‌اش می‌زند و از همین‌جا بوده که ایده‌ی ایجاد گروه اهدای خون در ذهنش می‌گذرد.
«مرگ همسر برادرم، مرا وادار کرد که آدرسی را مشخص کنم که پس از این هر بیمار و زخمی‌ای که نیاز فوری به خون دارد، بیاید و دروازه‌ی آن را بزند تا دیگر هیچ خانواده‌ای مثل خانواده‌ی خودم، عزیزان‌شان را از دست ندهند.»
آقای عظیمی این گروه اهدای خون را پس از مرگ تلخ زن برادرش با هزینه‌ی شخصی بنیان گذاشته است.

به‌ دلیل هزینه و اجاره‌ی زیاد دفترداری در شهر کابل، آقای عظیمی، دفتری را در منطقه‌ی دورافتاده‌ی دشت برچی اجاره کرده که امکانات اندکی دارد؛ جایی غیرمعمولی که اکنون از یک مغازه‌ی نانوایی به دفتر کار تبدیل شده است: «مصارف دفتر را پسرانم می‌پردازند. یک پسرم در آلمان است، پسر دیگرم ترجمان است و پسر سوم‌ام در یک مطبعه کار می‌کند. سه فرزندم، منابع تمویل دفتر ما هستند. بخشی از پولی که به من می‌دهند را به دفتر اختصاص می‌دهم.»

مصارف روزانه‌ی دفتر گروه اهدای خون «رسول اکرم» چیزی در حدود صد افغانی است و در جریان روز دو نفر در آن دفتر مصروف کار و پاسخ‌دهی به تماس متقاضیان خون هستند.
آقای عظیمی می‌گوید: خون‌دهی و نجات جان یک انسان، جز مسوولیت‌های شهروندی است و هر شهروند باید به هم‌نوعان‌اش کمک کند.

همزمان با افزایش حملات تروریستی در کشور، افراد نیازمند به خون نیز بیشتر شده‌اند. آقای عظیمی می‌گوید که در هر هفته حداقل دو تماس از متقاضیان خون دریافت می‌کند.