18 روز پس از حادثه؛ زخمی‌های آموزشگاه موعود هنوز در انتظار درمان‌اند

18 روز پس از حادثه؛ زخمی‌های آموزشگاه موعود هنوز در انتظار درمان‌اند

دست‌وپایش را گم کرده بود و یک‌ریز به سمت خانه‌اش می‌دوید. در میانه‌ی راه بود که به‌یاد خواهر کوچک‌ترش افتاد. نفسش بند آمده بود و دقیق نمی‌دانست که سمیرا، رمقی در تن دارد یا ندارد. حالا درست 18 روز از عصر وحشتناکی می‌گذرد که زهرا، پیکر نیمه‌جان خواهرش را در میان ده‌ها قربانی رویداد خونین آموزشگاه موعود یافت.

از میان صنف دو صد ‌نفری، اکنون شماری مثل سمیرا با تن زخمی، دوباره روی پا ایستاده و برای سلامتی و برگشتن به حالت عادی تقلا می‌کنند و برخی هم مثل مدینه و کوثر دوست سمیرا در دل تپه‌یی در غرب کابل یا در سینه‌ی قبرستان‌ها در روستاهای دورافتاده خوابیده‌اند.

آمار قربانیان و وضعیت زخمیان

 هنوز به‌طور دقیق آمار قربانیان حمله‌ی تروریستی آموزشگاه موعود معلوم نیست. مسوولان این آموزشگاه می‌گویند که بنا بر فهرستی که آن‌ها تهیه کرده، 51 دانش‌آموز کشته و 70 دانش‌آموز دیگر زخمی شده‌‌اند. وزارت داخله نیز آمار مشابه این را اعلام کرده است اما وزارت صحت عامه کشته‌شدن دست‌کم 34 تن و زخمی‌شدن 56 تن دیگر را تایید کرده‌ است. از سوی دیگر دفتر معاونیت سازمان ملل متحد (یوناما) گفته است که در حمله‌ی مرگ‌بار در غرب کابل ۴۰ دانش‌آموز جان باخته و ۶۰ تن دیگر زخمی شده‌اند. حالا هرچه باشد، این دیگر برای کسی مساله نیست. هیاهوی شبکه‌های اجتماعی فروکش کرده و همه درگیر روزمرگی‌های خودشان‌اند. اما برای خانواده‌های قربانی، جای خالی عزیزان‌شان غم‌انگیز و دردناک است. همزمان زخمیان در تقلای خوب شدن‌ هستند.‌ شماری هم گردهم آمده تا با خانواده‌های قربانیان همدلی کنند و روی زخم‌های آنان مرهمی بگذارند. بسم‌الله رنجبر با دوستانش در همان روزهای اول رویداد، کارزار جمع‌آوری کمک برای خانواده‌های قربانیان را در فضای مجازی راه‌اندازی کرده و حالا بیش از یک میلیون افغانی جمع آوری شده است. این روزها یک گروه پزشکی هم تشکل شده و به زخمیانی که در خانه‌های‌شان بستری هستند، رسیدگی می‌کنند. آقای رنجبر می‌گوید که شماری از زخمیانی که سراپایی معاینه شدند حالا دوباره زخم‌های شان عفونت کرده‌ است: «تیم پزشکی برای رسیدگی به خانه‌های آن شمار زخمیانی که در خانه‌های خود بستری هستند، مراجعه کرده و آن‌ها را معاینه می‌کند و زمینه را برای زخمیانی که نیاز به بستری دوباره داشته باشند، در شفاخانه‌ها فراهم می‌کند.»

حالا ستاد کمک به زخمیان موعود، تصمیم دارد، زخمیانی را که شنوایی و پرده‌ی گوش‌شان آسیب دیده و در افغانستان قابل درمان نیست به هند بفرستند. تا هنوز 15 نفر معاینه شده و از این میان باید 11 تن آن‌ها برای درمان به هند فرستاده شوند.

آقای رنجبر می‌گوید که با گذشت هر روز تعداد زخمیانی که پرده‌ی گوش‌شان آسیب دیده بیش‌تر می‌شوند: «تا هنوز این فهرست نهایی نیست. ما منتظر زخمیانی هستیم که جراحت شدید دارند تا وضع‌شان بهتر شود، چون هنوز زخم‌های‌شان تازه است و برای سفر آمادگی ندارند. داریم مرحله‌ی اخذ پاسپورت را آغاز می‌کنیم. حدودا هزینه‌ی درمان هر مریض یک هزار دالر است.»

سیمرا هم یکی از همین زخمیان است که در بخش‌هایی از کمر و شانه‌اش ترکش خورده و پرده‌ی هردو گوشش آسیب دیده است. او دانش‌آموز صنف دهم مکتب آصف مایل است. با اصرار خواهر بزرگترش زهرا، تصمیم می‌گیرد که در آموزشگاه موعود آمادگی کانکور بخواند. هردو خواهر مصمم‌اند که در رشته‌ی طب معالجوی تحصیل کنند و دست پدر کارگر را بگیرند. پدر شغل آزاد دارد و تنها نان‌آور یک خانواده‌ی 11 نفری است. خواهر بزرگتر می‌گوید: «سمیرا شنوایی خود را از دست داده. داکتران می‌گویند که خوب می‌شود. باید هندوستان فرستاده شود. اگر ستاد کمک به زخمیان نتواند او را بفرستد ما توانش را نداریم که او را برای درمان به هندوستان بفرستیم.»

به گفته‌ی زهرا یگانه، عضو ستاد کمک به قربانیان، از میان زخمیان حادثه موعود تنها چهار تن در شفاخانه‌ها بستری‌اند و بقیه زخمیان رخصت شده‌اند. رضا و ابوالفضل در بیمارستان امنیت و فوزیه و نصرالله در بیمارستان ایمرجنسی در بسترند. به گفته‌ی خانم یگانه وضعیت این زخمیان رو به بهبود است.

از جمله‌ی زخمیان، شکریه 17 ساله در وضعیت بدتری قرار دارد؛ پایین‌تنه‌اش فلج شده و داکتران گفته که او قطع‌نخاع است. ستاد کمک به زخمیان و خانواده‌اش، تصمیم داشتند او را برای درمان به ترکیه بفرستند اما به دلیل زمان‌بر بودن اخذ ویزای ترکیه، روز جمعه شکریه به هندوستان فرستاده شد. او دانش‌آموز صنف دهم یک مکتب خصوصی در غرب کابل است.

از سویی هم مسوولان وزارت صحت عامه ‌می‌گویند که با خانواده‌های زخمیان و بیمارستان‌ها در تماس‌اند تا آن شمار از زخمیانی را که در داخل قابل درمان نیستند به خارج از کشور بفرستند. وحید مجروح، سخن‌گوی وزارت صحت به روزنامه‌ اطلاعات روز گفت که شماری از زخمیان روز شنبه به این وزارت مراجعه کرده‌اند و هرگاه اسنادشان تکمیل شود و بیمارستان‌ها لازم بدانند، برای درمان به بیرون از کشور فرستاده می‌شوند.

وضعیت بیمارستان‌های دولتی

پدر شکریه با شماری از همراهان بیماران دیگر، جلوی صحن بیمارستان علی‌آباد، پتویی روی زمین انداخته و کنار هم درد دل می‌کنند. همه از وضعیت بد حاکم در شفاخانه‌ی علی‌آباد دل پردردی دارد. ظاهرا وضع تنها در شفاخانه علی‌آباد بد نیست، زهرا حسینی که نزدیک به دو هفته به‌عنوان همراه زخمی در کنار خواهرش سمیرا در بیمارستان استقلال بوده است، می‌گوید: «خواهرم در شفاخانه استقلال بستری بود. داکتران این شفاخانه نسبت به زخمیان بی‌تفاوت بودند و درست رسیدگی نمی‌کردند. هر چهار روز بعد زخم‌هایش را پانسمان می‌کردند. پیش از رخصت کردن سمیرا، او را به گونه‌ی دقیق معاینه نکردند که دیگر چه آسیب‌هایی دیده است. بعدا ما فهمیدیم که شنوایی سمیرا آسیب دیده و پرده‌های گوشش پاره شده است.»

اعضای ستاد کمک به قربانیان هم می‌گویند که بیمارستان‌های دولتی، زخمیان را بدون معاینه دقیق رخصت کرده‌اند، اما بعدا مشخص شده که شنوایی بیش‌تر آن‌ها آسیب دیده و یا زخم‌های‌شان عفونت کرده است.

حبیب‌الله امیری، عضو ستاد کمک به قربانیان می‌گوید که از جمله‌ی زخمیانی که از بیمارستان‌ها رخصت شده‌اند، دست‌کم پرده‌ی گوش 17 تن‌شان از بین رفته است و داکتران هیچ توجهی به آن نکرده‌اند: «یک تعداد این‌ها باید به خارج فرستاده شود، چون عملیات پرده‌ی گوش در افغانستان صورت نمی‌گیرد. شفاخانه تخصصی گوش و گلو که ابن سینا است، عمیات پرده‌ی گوش را انجام نمی‌دهد.»

شماری از اعضای ستاد کمک به قربانیان می‌گویند که برخی از زخمیان را به دلیل رخصتی و نبود دکتران از دست داده‌اند: «داوود یکی از زخمیان قبل از عید در شفاخانه علی‌آباد بستری شده بود. پایش عفونت کرده بود حتا بوی بدی می‌داد. وقتی داکتران را گفتیم که مسأله‌ی پای داوود چطور می‌شود و چه وقت عملیات می‌کنید، به ما گفتند که بعد از رخصتی. ما او را به شفاخانه ایمرجنسی انتقال دادیم. این شفاخانه فردای آن روز به خاطر عفونت شدید، پای داوود را قطع کرد. دو روز بعد متاسفانه داوود را از دست دادیم. در مجموع باید شفاخانه علی‌آباد باید سریع اقدام می‌کرد و پایش را قطع می‌کرد اما داکتران، آن را برای بعد از رخصتی گذاشته بودند. در مورد دیگر، یکی از زخمیان دیگر را به نام عزیزالله در شفاخانه علی‌آباد بردیم. در شکم او شش ترکش خورده بود اما داکتران می‌گفتند که بعد از رخصتی عکس می‌گیریم.»

داکتران بیمارستان‌های دولتی اما می‌گویند که امکانات و تعداد داکتران در این بیمارستان‌ها اندک است و نمی‌توانند برای هر بیمار یک داکتر جداگانه اختصاص دهند.

پراکندگی کمک‌ها و ضرورت ایجاد صندوق حمایت از قربانیان

اعضای ستاد مردمی کمک به قربانیان می‌گویند که پس از حمله به آموزشگاه موعود، حس همدلی با قربانیان و جمع‌آوری کمک برای آن‌ها میان شهروندان بالا بوده است. تا هنوز از چندین نشانی، برای خانواده‌های قربانیان پول جمع‌آوری و توزیع شده است اما رقم آن هنوز مشخص نیست. پراکندگی منابع کمک‌دهنده و کمک‌گیرنده و همچنان نبود نهاد واحد برای مدیریت آن سبب شده که از کمک‌های هنگفت مالی، استفاده‌ی موثری نشود. زهرا یگانه می‌گوید که به‌دلیل نبود سیستم واحد برای مدیریت کمک‌ها، شماری از قربانیان شناسایی نشده و همچنان به برخی از زخمیان کمک نرسیده است: «یکی از مشکلات در توزیع کمک، نبود توازن در کمک‌ها است؛ بیش‌تر زخمیانی که در شفاخانه‌ها بوده‌اند چندین بار کمک دریافت کرده اما خیلی از مریضانی که قبلا رخصت شده هنوز هیچ کمکی دریافت نکرده است.»

شماری از فعالان اجتماعی می‌گویند که در شرایطی که اتفاق‌های مرگ‌بار شبیه رویداد موعود مثل سایه شهروندان را دنبال می‌کند، ایجاد صندوق حمایت از قربانیان و مدیریت کمک‌ها یک نیاز جدی است.

دروازه‌ی موعود دوباره باز شد

قرار است آموزشگاه موعود در مکان دیگر انتقال یابد و با ساختمان معیاری و امنیت جدی‌تر فعالیت‌ کند. عباس حیدری از آموزگاران این مرکز می‌گوید که پس از انفجار، امنیت ملی دو تن از محافظان و مدیر مسوول و یک تن از آموزگاران این مرکز را برای بررسی بیش‌تر با خود برده‌ و هنوز بررسی‌ها ادامه دارد و نتیجه‌ی آن مشخص نشده است.

مدینه لعلی
مدینه لعلی، دوست صمیمی سمیرا که در حمله‌ی انفجاری بر آموزشگاه موعود جان باخت

دو هفته بعد از انفجار مهیب در آموزشگاه موعود، دانش‌آموزان این مرکز که هنوز شوک حمله را فراموش نکرده، دوباره دروازه‌ی آن را می‌کوبند. همه هم نگران بوده‌اند که از درس‌های‌شان عقب می‌افتند. مسوولان این مرکز تصمیم می‌گیرند تا یافتن جایی بهتری برای انتقال این آموزشگاه، صنف‌های آمادگی کانکور را در یکی از مرکزهای دیگری در دشت برچی برگزار کنند. از میان دانش‌آموزان این آموزشگاه، سمیرا هم امیدوار است به ‌زودی سلامتی‌اش برگردد و به درس‌ و مشق‌اش برسد. او دو دوست صمیمی‌اش، مدینه و کوثر را از دست داده و این حادثه روی او اثر بدی گذاشته است اما می‌گوید که راهش را ادامه می‌دهد. وقتی پرسیدم دوبار چقدر انگیزه دارد که درس خود را ادامه بدهد، با صدای پرانرژی‌تر و محکم‌تری گفت: «دو چند دفعه‌ی پیش انگیزه دارم. آدم نباید تسلیم شرایط شود. کوشش خود را می‌کنم. وقتی این همه مشکلات را می‌بینیم باید در عوضش همان قدر زحمت بکشیم که آینده‌ی بهتری داشته باشیم. پیامم به دخترا و پسران وطنم این است که این شرایط سخت را نباید در نظر بگیرند و به تلاش‌شان ادامه دهند.»

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *