صبح روز سهشنبه مورخ 21 حمل 1397 به قوماندانی امنیهی کابل رفتم. استعلام مسوولیت/عدم مسوولیت داشتم و بخش جنایی قوماندانی امنیهی ولایت کابل باید از مسوولیت یا عدم مسوولیت جنایی من پاسخ/گزارش مینوشت. به آمریت دفتر قوماندانی جنایی رفتم و استعلامم را روی میز گذاشتم. قبل از اینکه استعلامم را روی میز بگذارم، میخواستم شمارهی تلفون یکی از کارمندان این دفتر را بگیرم که ضرورتی به آن نشد. موبایلم دستم بود. یکی از کارمندان این بخش که سمت و مقامش را نمیدانستم، استعلام مرا با مهر کردن و درج تاریخ، بالای مدیریت کریمنال تخنیک راجع کرد. آدرس مدیریت کریمنال تخنیک را گرفتم و خیلی سریع پایین شدم. در تهکوی همان ساختمان رفتم. استعلامم را پیش روی یکی از کارمندان مدیریت کریمنال تخنیک گذاشتم و خیلی زود، انگشتنگاری شدم. بعد از انگشتنگاری مرا به دهلیز رهنمایی کرد و گفت که طبق نوبت، شما را خواهیم خواست. از شعبه برآمدم و در دهلیز میخواستم ساعت موبایلم را نگاه کنم، متوجه شدم که نیست. عاجل به شعبه برگشتم (با این خیال که شاید روی میز جا گذاشته باشم)، اما نبود. بهسرعت بالا و به آمریت دفتر رفتم و گزارش دادم (گفتم ممکن است آنجا روی میز جا گذاشته باشم)، اما نبود. همهچیز خیلی سریع و ظرف چند دقیقه اتفاق افتاد.
کارمندان جنایی، مخصوصاً آمریت دفتر خیلی تلاش کردند. بندیها و مراجعین را تلاشی کردند، به شمارهام زنگ زدند، ویدیوی ثبتشدهی کمرهی امنیتی نصب شده در راهرو ورودی مدیریت کریمنال تخنیک را بررسی کردند. چون فقط همین قسمت مراجعین شلوغ کرده بودند و به صف ایستاده بودند. اما انگار کمرههای امنیتی هم با سارق همکاری کرده بود چون یک قسمت راهرو که شلوغترین قسمت بود، هم تاریک بود هم از دید کمرهی امنیتی بازمانده بود و نیز به من گفتند آمریت دفتر کمره ندارد. به هر حال، چیزی مشخص نشد.
تا اینجای کار، هر آنچه ذکر شد روایتی ساده از یک اتفاق بود، اتفاقی که همهروزه در گوشه و کنار این شهر و این مملکت سربلند (!) اتفاق میافتد. اتفاقاتی که اگر حوزهها گزارش آن را با مردم شریک کند، آشکار خواهد شد که روزانه در این خراب شده، جیب صدها و شاید هم هزاران نفر مورد دستبرد قرار میگیرد وآبی از آب تکان نمیخورد. اما آنچه این اتفاق ساده را باید مهم جلوه دهد و از سایر کیسهبریها جدا کند، این است که این دزدی در قلب جنایی کابل اتفاق افتاده است. من نمیدانم این مسأله برای مردم چقدر عادی یا چقدر غیرمنتظره است؛ اما برای من دور از تصور بود و هنوز هم باور نمیکنم. دزدی در قلب جنایی کابل؟
برای من که قبلاً نیز موبایلم در مربوطات حوزهی سوم امنیتی به سرقت رفته بود (و گزارش سرقت را به حوزهی سوم دادم و از آنها خواهان ردیابی شدم. با آنکه وعده دادند موبایلم را پیدا میکنند اما تا امروز خبری از آن موبایل نشده است)، این مسأله غیرمنتظره بود و هنوز هم نمیتوانم باور کنم که کیسهبران این قدر جرأت داشته باشند که در قلب جنایی کابل به دزدی و غارت جیب مردم مشغول باشند. چه بسا گمانههایی برای آدم دست میدهد که ممکن است کاسهیی زیر نیم کاسه باشد.
کارمندان جنایی کابل وعده دادهاند که بهمحض فعال شدن موبایل (حالا هر سیمکارتی در آن فعال شود مهم نیست)، موبایل را ردیابی کرده و آن را دوباره به دست خواهند آورد. آدم نمیتواند به توانایی دستگاه جنایی کشور شک کند. حداقل من به توانایی آنها باور دارم. من بارها از دوستانم شنیدهام که موبایلشان قبل از ظهر مورد دستبرد قرار گرفته و هنگامیکه مسأله را با دوستان خویش در جنایی شریک کرده، تا شام یا تا فردای همان روز موبایل را دوباره بهدست آوردهاند. اینکه دستگاه جنایی با چه رویکردی با این سلسله اتفاقها برخورد میکنند، من نمیدانم. همچنان شنیدهام که کیسهبری در کابل یک پیشهی سازمانیافته است که ساحات و گروههای مشخصی دارد. افرادی بسیاری در آن دخیلاند و بندوبستهای گستردهیی هم در این زمینه وجود دارد. البته امیدوارم که این حرفها درست نباشد. در غیر آن آدم باید به نگهبانان و متولیان امنیت و آرامش این شهر شک کند و این مسأله میزان امیدواری را در جامعه بهشدت کاهش میدهد.
شاید برای بسیاریها کیسهبری یک اتفاق خیلی ساده باشد و موبایل هم چیزی بیارزشی؛ اما برای من یکی نیست. وقتی بار اول موبایلم را دزدیدند، فقط گزارش آن را به حوزه دادم و مطمئن بودم که آن را بهدست نخواهم آورد که همینطور نیز شد. اما وقتی جیب شما را در قلب جنایی کابل بزند، قطعاً سوالاتی در ذهن شما ایجاد میشود که پاسخ آن را شما نمیدانید اما دستگاه جنایی کشور میداند و آن سوالات قرار ذیل است:
دزد چه کسی بود؟ آیا یکی از بندیها بود؟ یکی از مراجعین بود؟ یکی از کارمندان جنایی بود؟
هر کی بود، بُرد و خاموش کرد. اما حالا، آیا دستگاه جنایی کشور توانایی ردیابی و دستگیری سارق/سارقان را دارد؟
و مهمتر از همه، وقتی شما در قلب جنایی کشور امنیت نداشته باشید، در کجای این کشور امنیت خواهید داشت؟! و اگر قرار است در هیچ جایی امنیت نداشته باشید، پس این دمودستگاه و خرج و نشان و ادا و اطوار برای چیست؟ آیا پشیزی میارزد؟
من امیدوارم پاسخ منطقی دریافت کنم.