افغان هِرالد – عزیز امین احمدزی
ترجمه: جلیل پژواک
در روز جهانی زن، از زنانی گرامیداشت بهعمل میآید که به رفاه و توسعهی جهان ما کمک میکنند. به همین ترتیب در افغانستان، این روز را جشن میگیرند تا زنان شجاعی که جرأت میکنند و صدای خود را برای همتایان زن خود که در وضعیت مشقتبار و یک زندگی سرشار از رنج بهسر میبرند، بلند میکنند، از احترامی که حقشان است برخوردار شوند.
هشت مارچ، روزی است که به ما از وضعیت بد هزاران زن افغان یادآوری میکند؛ زنانی که از تابوهای فرهنگی جامعه رنج میبرند. هرچند که افغانستان در رابطه به حقوق زنان به پیشرفتهایی دست یافته، اما زنان کشور همچنان در معرض خشونت فیزیکی، آزار جنسی، تهدید، فقر شدید و بیسوادی قرار دارند. آنها هر روز قربانی این مناقشهی دوامدار میشوند.
زنان افغانستان در عصر مخوف مجاهدین، زندانی میشدند و آزادی آنها در بند کشیده میشد. آنها نه اجازهی کار در دفتر را داشتند و نه میتوانستند در تلویزیون ظاهر شوند. زیرا مجاهدین قصد داشتند تا در زیر پرچم اسلام، نسخهی «خلافت عمری» ویژهی خودشان را ایجاد کنند. این در حالی بود که زنان در طول تاریخ اسلام، نقش برجستهیی را در تغییر و تحول جوامع بازی کردهاند.
دوران طالبان نیز همانند مجاهدین بود. این گروه از همان تاکتیکهای محدودکنندهیی استفاده کردند که مجاهدین. آنها به زنان اجازه ندادند که رفتوآمد آزادانه داشته باشند، کسب تحصیل کنند و بهعنوان یک شهروند فعال، در جامعه نقش بازی کنند.
پس از سقوط طالبان، زنان به پیشرفت قابلتوجهی در زندگی شخصی، حرفهیی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی خود دست یافتهاند.
شایان ذکر است که امروزه، اقتصاد جامعه نیز از توسعه و انکشاف زنان بهعنوان نیروی کار توانا و پایدار سود میبرد. سهم آنها در فعالیتهای اقتصادی غیررسمی و مشارکت رسمی آنها در تشبثات، منجر به رشد زنان و توانمندی این بخش از جامعه میشود. امروزه در افغانستان زنان فضای از آنِ خود را در بازار تصرف میکنند و برای رقابت با سایر زنان و همتایان مرد خود آمادگی میگیرند. اکنون زنان تحصیلکرده و از لحاظ اقتصادی مستقل، موازنهی قدرت و تصمیمگیری در خانوادههایشان را تغییر میدهند. بهعبارت دیگر، آنها قادر شدهاند تا بافت اجتماعی جامعهی ما را دگرگون کنند. مشارکت فعال زنان در حوزهی حکومتداری و امنیت، نشانهی از تلاش آنها برای رسیدن به چنین جایگاهی است.
تلاشهای برای آموزش زنان، آنها را قادر ساخته تا از حقوق و مشارکتشان بهعنوان گیرندهی برآیند توسعه و تدریجا بهعنوان قشر فعال در توسعهی یک جامعه، آگاهی کسب کنند. تمایل آنها به سهمگیری در توسعه، نیروی محرکی است که جامعه را به سوی دموکراتیزهشدن نزدیک و گذار را امکانپذیر میکند.
با وجود چالشها، امروزه آغوش جو سیاسی و فضای اجتماعی، برای مشارکت زنان بسیار بهتر از دههی قبل باز است. اکنون زنان افغان بخشی از شورای صلح را تشکیل میدهند و برای حقوق خود با سایر جناحها مذاکره میکنند. آنها همچنین در تأمین امنیت کشور سهم گرفته و برای پیوستن به صفوف امنیتی کشور، لباس رزم به تن کردهاند. اینها نشانههای پیشرفتاند و این پیشرفت بدون همکاری و حسابدهی بین دولت افغانستان و جامعهی بینالمللی امکانپذیر نبود.
با اینحال، بهرغم همکاری جامعهی بینالمللی، وضعیت بغرنج زنان افغانستان، بهعنوان یک چالش همچنان پابرجاست، چالشی برای دولت افغانستان و نیز شرکای بینالمللی آن.
ضرور این است که بهجای (فقط) تمرکز بر زنان ساکن در مناطق شهری، تغییر در ریشههای محلی جامعه در سراسر افغانستان رقم بخورد. اگر ما در توانمندسازی زنان در افغانستان نمونههای موفقی داشته باشیم، حادثهی تکاندهندی قتل فرخنده تکرار نخواهد شد (و روحیهی ستیزهجویی با زنان در جامعه، از بین خواهد رفت).
تغییر یکشبهی اوضاع و قراردادن کشور در مسیر توسعه و شکوفایی، بهخصوص وقتی که چهار دهه جنگ و بیثباتی آن را تبدیل به خرابهیی کرده است، آسان نیست. جنگهایی که باعث کشتهشدن، زخمیشدن و آوارگی میلیونها نفر شده منجر به نابودی تمامی زیرساختهای کشور و بدنامی فرهنگ آن نیز شدهاند. تعهد به تغییر وضعیت زنان در یک جامعهی مردسالار، نیازمند یک تغییر و تلاش نسلی است و بازیگران دخیل در آن باید برای پذیرش این واقعیت ناگوار آماده باشند.
با اینحال، آنچه که افغانها باید بیاموزند این است که بدون مشارکت فعال و مساوی مردان و زنان، توسعهی درازمدت و پایدار یک جامعه ناممکن است. زیرا هنگامی که ما در مورد توانمندسازی زنان، برابری جنسیتی و فضا برای مشارکت زنان سخن میگوییم، باید صادقانه این اهداف را اجرایی کنیم.
امروزه زنان حدود 49 درصد جمعیت افغانستان را تشکیل میدهند. به بیان ساده، در صورتی که 49 درصد نیروی کار شما تحصیلنکرده، بیسواد و فاقد فضای مناسب برای کار باشند، نشان میدهد که شما مردمی دارید که هنوز محتاجاند و نمیتوانند به رفاه و توسعهی کشور کمک کنند. از اینرو، برای تحقق رؤیای یک افغانستان صلحآمیز و باثبات، ضروری است که مردان و زنان از یکدیگر حمایت و شانهبهشانهی هم کار کنند.