ایمل ساحل
بعد از سوریها، افغانها بزرگترین جمعیت پناهجویان را در جهان تشکیل میدهند. در کشور هند نیز افغانها بعد از برمهییها دومین جمعیت مهاجر را دارند که عمدتاً در شهرهای دهلی و فریدآباد زندگی میکنند. رقم دقیق مهاجرین افغانستانی مقیم هند معلوم نیست. اما طبق آمار کمیشنری عالی ملل متحد در امور پناهندگان در هند، تعداد مهاجرین افغان که تا پایان ماه فبروری سال 2016 در نزد این اداره به ثبت رسیده است، مجموعاً به 13381 تن میرسد. ولی برای اینکه روند ثبت نام مهاجرین در کشور هند خیلی آهسته پیش میرود قطعاّ ارقام واقعی تعداد مهاجرین افغان بهمراتب زیادتر از 13381 میباشد که هنوز راجستر نگردیده و بهحیث پناهنده شناخته نشدهاند و هر روز به تعداد آنها افزوده میشود.
دولت هند کنوانسیون 1951 ژنو در مورد پناهندگان را که اساسیترین منبع حقوق پناهندگان در سطح جهان بهشمار میرود، و نیز پروتکل 1967 را که در مورد وضعیت پناهندگان میباشد، امضا نکرده است. چون دولت هند بر این باور است که این کنوانسیونها بیشتر اروپا محور بوده و بهصورت مؤثر در کشورهای جنوب آسیا قابل تطبیق نیست. بناءٌ دولت هند هیچگونه مکلفیتی برای حمایت مالی و قانونی در قبال پناهندگان ندارد؛ بهعبارت دیگر، این کشور هیچ فردی را به نام پناهنده نمیپذیرد. تنها قانون بینالمللی را که هند در امور پناهندگان مکلف به پیروی از آن است اصل عدم برگشت اجباری میباشد که در مادهی 33 ام کنوانسیون 1951 در امور پناهندگان آمده است و همچنان در مادهی 3 ام کنوانسیون منع شکنجهی سازمان ملل متحد درج میباشد. از اینکه دولت هند کنوانسیون منع شکنجه را در سال 1997 امضاء نموده، مکلف به رعایت این اصل است.
تاکنون 830 تن از شهروندان افغانستان که هندو یا یا پیرو مذهب سیک هستند شهروندی هند را به کمک ادارهی مهاجرت سازمان ملل بهدست آوردهاند که این پروسه هنوز ادامه دارد و شامل افراد غیر از این دو فرقه نمیشود.
بر اساس سروی جهانی مهاجرت که در آن محافظت و حمایت از پناهندگان مانند محافظت فیزیکی، محافظت از بازداشت غیرقانونی، آزادی حرکت و دسترسی به حق امرار معیشت بررسی میشود، کشور هند در درجهی “D” قرار دارد که پایینترین جایگاه در سطح جهان است.
مهاجرین افغانی مقیم هند به دو دسته تقسیم میشوند؛ کسانیکه از طرف ادارهی مهاجرت سازمان ملل بهعنوان پناهنده شناخته شدهاند و آنهایی که بهعنوان پناهنده شناخته نشدهاند. دستهیی از مهاجرین که ازجانب ملل متحد بهحیث پناهنده پذیرفته شدهاند و کارت کمیشنر عالی ملل متحد را با خود دارند، میتوانند فرزندان خود را در مکاتب دولتی شامل کنند و از خدمات حقوقی نهادهای وابسته به UNHCR برخوردار اند. مثلاً این مهاجرین به کمک نهاد حقوقی (SLIC) میتوانند خانه کرای و در صورت مشکلات حقوقی به آن مراجعه کنند. اما این دسته از پناهجویان با مشکلات دیگری نیز روبهرو اند. مثلا از اینکه در مکاتب دولتی به زبان هندی تدریس میشوند و عموماً کیفیت درسی خیلی پایین است، خانوادهها علاقه ندارند فرزندان خود را به این مکاتب بفرستند و خانوادههای بیبضاعت حتا به این مکاتب هم دسترسی ندارند؛ چون فرزندان آنها باید کار کنند. شماری از خانوادههایی که قادر اند فرزندان خود را به مکاتب شخصی شامل کنند، بعد از مدتی بهدلیل ضعف مالی آنها را از مکتب خارج میکنند که به این ترتیب درس و آموزششان ناتمام میماند. در هر صورت، بسیاری از فرزندان مهاجرین از آموزش دور میمانند. تنها عدهیی بسیار کم از این مهاجرین که وضع اقتصادی بهتری دارند میتوانند از پس این مشکلات برآیند.
آن دسته از مهاجرانی که از طرف کمیشنری عالی ملل متحد بهحیث پناهنده شناخته نشدهاند، با دشواریها و چالشهای بیشتری روبهرو اند. اینها شامل افرادی میشوند که درخواست پناهندگیشان از طرف ملل متحد رد شده و یا اینکه منتظر پاسخ کمیشنر عالی ملل متحد میباشند. این دسته از مهاجران از هیچگونه حقوقی برخوردار نیستند. آنها نمیتوانند اطفال خود را به مکتب بفرستند، نمیتوانند خانه کرایه کنند و حتا نمیتوانند بهصورت قانونی سیمکارت تلفون بخرند. برخی از این افغانها بهخاطر دور زدن مشکل خانه به سردار (سیک)های افغان رجوع میکنند که با پادرمیانی آنها صاحب خانه حاضر میشود تا خانهی خود را به یک شهروند افغانستان به کرایه بدهد که بعضاً باید به صاحب خانه یک مبلغ پول اضافهتر بپردازد و در مواردی صاحب خانه به بهانههای مختلف باعث اذیت و آزار کرایهنشین میشود.
مشکلات دیگری که مهاجران آن با آن مواجهاند، رویهی نادرست مامورین دفتر منطقوی ثبت اتباع خارجیها یا FRRO میباشد که مهاجران مکلفاند هر شش ماه برای تجدید جواز اقامت خود به آن مراجعه کنند. مهاجران از نحوهی برخورد غیرحرفوی و در بعضی موارد خشن مامورین این دفتر شاکیاند. برعلاوه وقتی درخواست پناهندگی یک مهاجر از سوی کشور سومی پذیرفته میشود، باید برای رفتن به آن کشور از دفتر منطقوی ثبت اتباع خارجی اجازهی خروج بگیرد که یک پروسهی طولانی و دردسرساز است. زیرا پناهندهی مذکور باید جریمهی تمام سالهایی را بپردازد که بدون ویزه در هند سپری کرده است. این پروسه به قدری دردسرساز است که پناهنده مجبور میشود برای کمیشنکارها مبلغ گزافی را بپردازد تا اجازهی خروج از هند را بهدست آورد. در بعضی موارد تعلل و مشکلتراشی مامورین ادارات ذیربط هم باعث میشود که مهاجران برای دریافت اجازهی خروج از این کشور رشوه پرداخت کنند.
چالش عمدهیی که زندگی مهاجران را دشوار میسازد، عدم برخورداری آنها از حق کار برای امرار معاش است. صرفنظر از اینکه یک مهاجر توسط کمیشنری عالی ملل متحد بهعنوان پناهنده پذیرفته شده است یا خیر، اجازه کار رسمی را ندارد. برای فامیلهایی که از طرف UNHCR بیبضاعت تشخیص داده میشوند، مبلغ ناچیزی به نام Subsistence Allowance برای شش ماه پرداخت میشود. تنها گزینهیی که مهاجرین برای امرار معاش دارند روی آوردن به کارهای غیررسمی است. مثلاً صفاکاری، شاگردی دکان، شاگردی در هوتلها، کار در دواخانه و غیره که مجبور اند در مقابل دستمزد کمتری نسبت به دیگران کار کنند. از این ناحیه بیوهزنان مهاجر در معرض مشکلات بیشتری قراد دارند؛ مثلا شکایتهایی وجود دارد که آنها ساعتهای طولانیتری را تا ناوقتهای شب کار میکنند و در بعضی موارد از طرف کارفرما مورد اذیت و آزار جنسی قرار میگیرند.
هند کشوری است که در آن کارگران جنسی زیادی مشغول کار اند. سالانه به صدها تن از دختران نیپالی از این کشور قاچاق شده و به مراکز فحشا و بازارهای سکس ممبی، دهلی و دیگر شهرهای بزرگ هند مورد استفادهی جنسی قرار میگیرند. شایعاتی هم وجود دارد که شبکههای در قاچاق دختران جوان از افغانستان به هند برای استفاده بهعنوان کارگران جنسی فعالاند. گفته میشود که مشتریان این کارگرهای جنسی را بعد از شهروندان هندی، اکثرا تاجران و سیاحان افغان تشکیل میدهند. تاکنون دولت افغانستان و نمایندگی این کشور در هند هیچ اقدام جدی جهت پیشگیری از قاچاق احتمالی دختران جوان به هند انجام نداده است.