رادیو اروپای آزاد – رادیو آزادی/فرود بیژن
ترجمه: جلیل پژواک
احمد مثل هر نوجوانِ دیگر در کابل، معمولی به نظر میآید. او به مکتب میرود، با دوستانش وقت میگذراند و در خانه با پدر و مادرش زندگی میکند.
اما این جوان هجدهساله، رازِ خطرناکی را با خود حمل میکند که میتواند او را زندانی، یا به کام مرگ بفرستد: احمد همجنسگرا است.
در کشور از نظر اجتماعی و مذهبی محافظهکار مثل افغانستان، همجنسگرایی یک تابو است. بسیاریها آنرا غیراسلامی و غیراخلاقی میدانند و مردهایِ گِی ممکن از سوی حکومت زندانی یا توسط اعضای خانوادهی خود در عملی که قتل ناموسی خوانده میشود، کشته شوند.
احمد که از ترس جاناش نمیخواهد اسم واقعی خود را فاش کند، میگوید: “همجنسگرایی به عنوان یک بیماری در افغانستان دیده میشود. در اسلام به عنوان گناه با آن برخورد صورت میگیرد و بسیاری از مردم فکر میکنند که همجنسگرایان باید اعدام شوند”.
این ترسی است که احمد را از آشکار نمودن جنسیتاش در پیش دوستان و والدین، بازداشته است. خانوادهی هفت نفرهاش از او انتظار دارند مثل هر مرد دیگر از هنجارهای اجتماعی سنتی پیروی و با یک زن ازدواج کند.
احمد در یک مصاحبه تیلفونی، میگوید: “وقتی حدودا پانزده سالم بود متوجه شدم که همجنسگرا هستم. همهی دوستانم در مورد دخترها صحبت میکردند اما متوجه شدم که من دلچسبییی به دختر ندارم. کمکم پی بردم که من فقط جذبِ یک مرد میشوم نه زن. این مسئله ترسناک بود زیرا احساس میکردم که یک بیگانه هستم و حتی نتوانستم در مورد آن با کسی صحبت کنم”.
همجنسگراها در افغانستان به صورت مخفی زندگی میکنند و اکثر آنها زندگی دوگانهیی را به پیش میبرند. آنها در فضای عمومی دگرجنسگرا و در فضای خصوصی همجنسگرا هستند.
طبق گزارش دیدهبان حقوق بشر در افغانستان، از سال 2001 تا حال، هیچ مجازات رسمییی برای همجنسگرایی صورت نگرفته است.
قانون افغانستان در رابطه به همجنسگرایی مبهم است. به این دلیل که ممنوعیت آن ذکر نشده اما ممکن است همجنسگراها توسط دادگاههای غیررسمیی شریعت مجازات شوند و یا با آن به عنوان یکی از چندین جرمِ متفاوت، برخوردِ سو صورت بگیرد. در قانون افغانستان رابطهجنسی خارج از ازدواج از پنج تا پانزده سال مجازاتِ زندان دارد اما طبق قانون شریعت، مجازاتِ رابطهجنسی خارج از ازدواج میتواند اعدام یا مرگ باشد.
در گزارش ماه فبروری دیدهبان حقوق بشر آمده است که مردانِ همجنسگرا معرض خطر دستگیری، پیگرد و خشونت از جانب اعضای خانواده، جامعه و دولت قرار دارند. این گزارش میگوید: “قانون افغانستان هیچ گونه حفاظتی در مقابل تبعیض یا آزار و اذیت بخاطر گرایش جنسی و یا هویت جنسیتی یک فرد، فراهم نمیکند”.
احمد: نمیتوانم اینطوری زندگی کنم
اما این مسئله ترس او از مجازات را از بین نبرده است.
احمد میگوید: “اگر خانوادهام متوجه شوند که من همجنسگرا (گِی) هستم، از خانه بیرون رانده و محروم خواهم شد. تازه این بهترین سناریویِ احتمالی است. بدترین حالت این است که خانوادهام برای بازگرداندن عزتِ خود و زدودن شرمسارییی که من برای آنها با گِی بودنم به ارمغان آوردهام، من را بکشند”.
احمد میگوید که مردان همجنسگرا یکدیگر را در پارک، مراکز خرید و باشگاههای ورزشی ملاقات میکنند. کافههای زیرزمینی، آپارتمانهای شخصی و از طرفِ شب داخل موتر، خلوتگاههای آنان است.
احمد یک مسلمان است اما او میگوید که جنسیتاش او را به سوال از دین و مذهباش واداشته: “من میدانم که همجنسگرایی علیه اسلام است اما همیشه از خودم میپرسم: چرا خداوند من و بعضیهای دیگر را اینگونه خلق کرده؟”.
احمد میگوید که فکر خروج از افغانستان و پناهندگی در ایالات متحده را در سر دارد: “من نمیتوانم اینطوری زندگی کنم. در ترس مداوم گرفتار هستم و بدون اینکه خود را در معرض خطر قرار دهم، نمیتوانم خودِ خودم باشم”.
با وجود موضِع قاطع مردم در برابر همجنسگرایی، این پدیده اما در جامعه افغانستان وجود دارد و در برخی از اشکال، گسترده هم است. بچهبازی در میان مردان ثروتمند و قدرتمند که از پسران زیرِسن به عنوان شریک جنسی استفاده میکنند، شایع است. قربانیانِ بچهبازی اغلب کودکانِ یتیم یا از خانواده فقیر تا سنین ده سالگی هستند.
در قانون مجازات افغانستان برای عملِ لواط، حبس طولانی در نظر گرفته شده است اما اغلب مجازات به صورت غیر قانونی اجرا میشود.
با اینحال به پسرانِ جوان بعضی اوقات لباس دخترانه پوشانده میشود و به رقص وادار میشوند. آنها اغلب مورد سواستفاده جنسی و تجاوز قرار میگیرند. قرارِ گزارشها، بچهبازی از زمان سقوط طالبان که آنرا غیر اسلامی اعلام کرده بودند، گسترش یافته است.
هزینه بسیار زیاد
نعمت سادات، جوان افغان-امریکایی و فعال حقوقِ گیها که در واشنگتن زندگی میکند، در تلاش است تا نگرش نسبت به همجنسگرایی در افغانستان تغییر کند. او در افغانستان متولد اما در امریکا بزرگ شده است. سادات در سال 2012 برای کار در دانشگاه امریکایی افغانستان به این کشور بازگشت و یک سال بعد، سادات نخستین گِی افغانی بود که در انظار عموم ظاهر شد. اما او میگوید که این موضوع باعث شد کارش در دانشگاه امریکایی افغانستان را از دست بدهد و تحت فشار مقامات دولت برای ترک افغانستان واقع شود: “من مجبور شدم از مقامام به عنوان استاد علوم سیاسی استعفا بدهم و بعدا تهدید شدم که اگر در افغانستان باقی بمانم، محاکمه میشوم و با حبسِ ابد در زندان یا مجازات اعدام روبرو خواهم شد”.
سادات با اشاره به اینکه دیگر تماسی با خانوادهاش ندارد میگوید: “هزینه بسیار زیادی بابت آن پرداختم. بسیاری از دوستان و خویشاوندانم من را از زندگی خود با این ادعا که با افشای جنسیتام باعث شرم آنها و کل جامعه افغانستان و مسلمانان شدم، بیرون راندند”.
زندگی جعلی
رزاق بیستو یک ساله از ولایت غربی افغانستان، فراه، یکیدیگر از همجنسگرایانی است که در ترس مداوم زندگی میکند. او از طریق مصاحبه تیلفونی میگوید: “دوستان و خانوادهام نمیدانند که من گِی هستم. من یک زندگی معمولی دارم اما در کنار آن زندگی مخفییی است که باید از همه کسانی که میشناسم پنهان کنم. اگر مردم متوجه شوند که من گِی هستم، فاجعه خواهد بود”.
رزاق در سنی است که بسیاری از مردانِ افغان در آن ازدواج میکنند. او میگوید که غیر از پیروی از هنجارهای اجتماعی، گزینهیی دیگر ندارد: “من بیستو یک ساله هستم و به زودی باید با یک زن ازدواج کنم. گزینه دیگر وجود ندارد. تقریبا هر مرد همجنسگرا را که من میشناسم، ازدواج کردهاند. شما اگر 30 ساله باشید و هنوز ازدواج نکرده باشید، مردم به این فکر میکنند که حتما مشکلی دارید. بنابر این ما یک زندگی دروغین و جعلی داریم. زیرا ما مجبور هستیم”.
رزاق چندین بار با مردانِ دیگر رابطه جنسی داشته است. او میگوید که این کار را در جاهای مخفی مانند مهمانخانه و کافههای زیر زمینی انجام میدهد.
رزاق میگوید که مردان همجنسگرا با پلیس محتاط اند. مامورین امنیتی اغلب از همجنسگراها تقاضای پول یا خواهشات جنسی دارند. او میگوید: “ما مجبوریم خواستههای آنان را برآورده کنیم. در غیر اینصورت، ما را تهدید میکنند که این راز را به خانوادههای مان خواهند گفت”.
رزاق میگوید: “بسیاریها وانمود میکنند که همجنسگرایی در افغانستان وجود ندارد. اما همه میدانند که گیها در افغانستان، مثل هرجایی دیگر در دنیا، وجود دارند”.