پنج چالش غنی پس از اعلام استراتژی ترمپ در افغانستان

خلیل پژواک
محمداشرف غنی علاقه‌ی عجیبی در به‌کار بردن عدد «پنج» دارد. او در سخنرانی مهم ادای سوگند ریاست‌جمهوری از پنج حلقه‌ در خط‌مشی خارجی‌اش یاد کرد. بخواهیم یا نخواهیم، به نظر می‌رسد عدد پنج برای او که کتاب مشترکی در مورد «بازسازی دولت‌های ناکام…» نوشته، همواره در برابرش قرار می‌گیرد. به پنج مورد از چالش‌هایی که در برابر او قرار گرفته، اشاره می‌شود.

یک: مخالفت‌ گسترده‌ی سیاسی
عمر داوودزی، وزیر و ریس دفتر حامد کرزی، از ابتدای شکل‌گیری حکومت وحدت ملی، از «بدیل در حال انتظار» حرف می‌زند. آقای داوودزی که جمعی از جوانان را بر گرد خودش جمع کرده و عضو ائتلاف سیاسی حراثت و ثبات است، همواره خواستار لغو حکومت و تشکیل حکومت مؤقت شده و به نظر می‌رسد در این مورد طرحی نیز دارد. اما تنها داوودزی نیست که تا تشکیل حکومت مؤقت تخیل سیاسی‌اش را پرواز می‌دهد. تاکنون چند ائتلاف سیاسی شکل گرفته که همه مخالفان جدی غنی‌اند.
ائتلاف محور مردم افغانستان، هرچند غیرعلنی، بر سر طرحی کار می‌کند که چنانچه به هر دلیلی حکومت به پایان دوره‌ی قانونی‌اش نرسد، بدیل مناسبی برای پوشش این خلا داشته باشد. این ائتلاف متشکل از منتقدان آقای غنی شرط گذاشته که کسی عضو این ائتلاف می‌تواند باشد که هیچ‌گونه مأموریتی/همکاری‌یی در حکومت نداشته باشد.
ائتلاف نجات افغانستان، متشکل از سه چهره‌ی سیاسی نامدار شمال، حکومت را متهم به تفرقه، انحصار و توطئه کرده است. اخیراً عطامحمد نور از رییس عمومی امنیت ملی و مشاور امنیت ملی غنی نام برد و خواست که دست از توطئه برای ناامنی شمال بردارند. تا کنون هزاران تن از هواداران این ائتلاف در مزار شریف و جوزجان و سرپل تجمع کرده و به انتقاد از حکومت پرداخته‌اند. اخیراً در سرپل هواداران این گروه تا تهدید حکومت به سرنگونی پیش رفت.
شورای حراثت و ثبات گرچه عمر طولانی‌تری در مقایسه با سایر ائتلاف‌های مخالف سیاسی حکومت دارد، اما موضع نامتجانس‌تری داشته، اما اعضای آن مخالفان جدی اشرف‌ غنی‌اند. سیاف همواره از مجاهدزدایی حکومت غنی انتقاد کرده و گاهی لب به هشدار هم گشوده. در کنار این‌ها نباید از کنار حامد کرزی به‌سادگی گذشت؛ تهدید جدی در برابر برگزاری لویه‌جرگه‌یی که غنی و عبدالله به برگزاری آن تعهد کرده بودند. کرزی، پس از پرتاب «بمب مادر» در اچین از سوی امریکا، موضع تندی گرفت، آن را محکوم کرد و تهدید به جهاد کرد و ساعاتی پس از آن عکس یادگاری‌اش با سفیر روسیه در کابل را منتشر کرد و بعدتر هم به مسکو شتافت.
تمام این چهره‌ها و گروه‌ها دلیل واحدی بر مخالفت با غنی دارند: انحصار، ناکارآمدی، ناتوانی در تأمین امنیت، فساد. البته می‌توان کرزی را از این میان به این دلیل که تا حال با تمام وجود تلاش کرده که خواسته‌هایش پنهان بماند، جدا کرد. او مخالف امریکاست، موافق تداوم حکومت و البته تا آن‌جا که به او مربوط می‌شود، در گوشه‌یی کمین کرده تا دوباره در جایگاه معمار سیاست‌های افغانستان قرار بگیرد. لویه‌جرگه تعدیل قانون اساسی فرصت کم‌نظیری برای او فراهم خواهد کرد.

دو: فساد
غنی با شعار مبارزه با فساد رییس‌جمهور شد. اما از همان ابتدای کار، بر روی سندی امضا کرد که زمین دولتی را برای شرکت الکوزی، حامی انتخاباتی‌اش، در هر مترمربع 160 افغانی فروخته بود. در اولین فرصت حضورش در ریاست‌جمهوری، رییس‌ دفتر او، 60 کارمند ارشد اداره‌ی امور را برطرف و به‌جای آن‌ها بدون در نظر داشتن اصول داخلی اداری برای استخدام در این اداره‌ی مهم، 60 تن دیگر را جای‌گزین کرد. غنی دو کاکایش را به‌عنوان سفیر در مسکو و بنگله‌دیش تعیین کرد که دومی به‌دلیل کهولت سن اخیراً در ایالات متحده‌ی امریکا درگذشت. در بسیاری از ملاقات‌های غنی با دیپلمات‌های عربی، اجمل‌غنی، نیز با او دیده می‌شود. کسی که بنا بر تعبیر یکی از همکاران سابق آقای غنی، صندوق پول او است. غنی به‌رغم ارزیابی‌های تخنیکی، از تصمیم شرکت برشنا و مشخصاً حضرت عمر زاخیلوال در برابر جنبش روشنایی دفاع کرد. در حالی‌که برشنا عملاً به‌دلیل فساد و کسب سود بیش‌تر، مسیر ساده و ناامن‌تر سالنگ را برای عبور برق 500 کیلوولت ترکمنستان انتخاب کرده بود. رحمت‌الله نبیل به‌صورت خصوصی در پارلمان گفت که هنگام سقوط قندوز در حالی‌که 12هزار نیرو آماده‌ی دفاع از شهر بود، به‌دلایل نامعلومی دستور جنگ داده نشد. قندز سقوط کرد و ترور و کشتار تاکنون ادامه دارد. غنی 130 جنرال را البته به‌درستی به سمت «احتیاط» برد ولی در برابر آن، طارق‌شاه بهرامی، افسر نظامی را رتبه‌ی جنرالی داد، سرپرست وزارت دفاع تعیین کرد، در یکی از سخن‌رانی‌هایش پنج بار و به‌صورت نادرست، او را «وزیر دفاع» خطاب کرد و یک‌روز پس از جشن 98مین سالروز استقلال افغانستان او را رتبه‌ی دگرجنرالی داد.
رییس‌جمهور غنی بسیاری از مأموران آموزش‌دیده‌ی امنیت ملی را برطرف کرد یا در پست‌های دیگری گماشت و در عوض چهره‌هایی که فاقد آشنایی اولیه با مسایل امنیتی بودند را در این اداره تعیین کرد و وجهه‌ی غیر سیاسی این اداره‌ی مهم را مخدوش کرد. معصوم استانکزی، اجمل عابدی، ادیب فهیم از این جمله‌اند. رییس‌جمهور غنی به‌صورت حیرت‌انگیزی به مبارزه با مسایلی برخواست که خودش در تمامی سطوح مرتکب آن شده است. برای مثال، او با فساد مبارزه می‌کند، اما همزمان خودش متهم به فساد است؛ چه در تعیینات حکومتی، چه در مسایل مالی و چه در سطح سیاسی.

سه: هند و پاکستان
رییس‌جمهور غنی برخلاف عرف معمول، در غیبت رییس امنیت ملی از جنرالان آی‌اس‌آی در کابل استقبال کرد، بر همین سیاق به راولپندی رفت و به همین ترتیب، از جنگ اعلام‌ناشده با پاکستان سخن گفت. اما دیری نپایید که به هند رو برگرداند و در این کشور به تندی و با طعنه در مورد پاکستان حرف زد. سرانجام در روز استقلال هند و پاکستان به هند و نرندرا مودی پیام تبریکی فرستاد.
نوسان میان هند و پاکستان به این‌جا ختم نمی‌شود. پاکستان تحت هیچ شرایطی حضور هند در هم‌سایگی جنوبی‌اش را بر نمی‌تابد. هند اما با توانایی وسیع‌تری به کابل نزدیک شده است. دو کشور که تا آستانه‌ی تهدید به جنگ اتمی پیش رفته‌اند، بر سر اعمال نفوذ بر کابل پای خواهند فشرد. همان‌طور که اکنون پاکستان نارضایتی‌اش را با تحریک و تجهیز طالبان و گسترش ناامنی در افغانستان به نمایش گذاشته است. ایجاد موازنه یا اعتماد در تعامل با هند و پاکستان از چالش‌هایی است که به نظر نمی‌رسد عمر اقتدار سیاسی غنی به آن قد بدهد.

چهار: روسیه و ایران
ضمیر کابلوف بارها رابطه‌ی روسیه و طالبان را تأیید کرده. اخیراً هم گفت که به‌دلیل ناکارایی حضور امریکا در افغانستان، این کشور باید از افغانستان خارج شود. روسیه کنفرانس امنیتی مسکو را بر محور مسایل افغانستان گسترش داده است. در آخرین مورد، نمایندگان 12 کشور به استثنای امریکا در این نشست حضور داشت. به‌رغم آن‌که اطلاعات مؤثقی وجود ندارد، اما برای مثال فرمانده پولیس تخار از نشست چرخ‌بال‌های روسی ابراز سخن کرده بود، چرخ‌بال‌هایی که به ظن قوی برای طالبان تسلیحات فراهم می‌کنند.
ایران، شریک استراتژیک روسیه در سوریه، تاکنون کوشیده که در افغانستان نقش مؤثری داشته باشد. به‌خصوص این کشور اخیراً رابطه‌اش را با طالبان تقویت کرده، تا آن‌جا که والی فراه تهدید کرد که از این کشور به سازمان ملل متحد شکایت می‌برد. اختر منصور در راه بازگشت از ایران کشته شد و به همین ترتیب، پس از وقوع حادثه‌ی میرزااولنگ برخی رسانه‌های نزدیک به سپاه پاسداران به‌صورت آشکار تلاش کردند تا چهره‌ی معصومی از طالبان به نمایش بگذارند.
این دو کشور هم بر گروه‌های شبه‌نظامی محلی و هم بر طالبان نفوذ قابل اعتنایی دارند. از سویی، دو کشور مخالف حضور امریکا و مست از باده‌ی پیروزی در سوریه‌اند. تردیدی نیست که هر دو کشور تلاش خواهند کرد امریکا را در افغانستان به چالش بکشند. اما هنوز راه اعتمادسازی و تعامل سیاسی باز است. امریکا می‌تواند با روسیه بر سر مسأله‌ی افغانستان به توافقی شبیه آن‌چه که هنری کسنجر به‌صورت عام در مورد افغانستان مشورت می‌دهد، دست یابند. او در کتابش، «نظم جهانی»، توصیه می‌کند که افغانستان می‌تواند به‌عنوان قلمروی تعریف شود که هیچ طرفی در آن دخالت سیاسی نکند. مسأله‌ی ایران و افغانستان اما بر سر آب و میزان نفوذ عربستان است؛ البته که اعتمادسازی و رسیدن به یک توافق بر سر مسایل آب، می‌تواند میزان دخالت این کشور را در افغانستان کاهش بدهد.

پنج: توزیع تذکره‌ی الکترونیک و برگزاری انتخابات
تا هنوز دعوا بر سر رقم دقیق نفوس و اطلاعات جمعیت‌شناختی مبتنی بر حدس و گمان است. اداره‌ی احصائیه در تخمین زدن نفوس گوی سبقت را از بسیاری از ماشین‌های پیش‌بینی ربوده است. نبود رقم دقیق نفوس کشور سبب شده که 15 میلیون کارت سرگردان رأی در میان مردم توزیع شود؛ کاری که تاکنون سبب شده انتخابات‌ها در افغانستان هرگز شفاف نباشند. به همین ترتیب، بر اساس یک اصل نانوشته، تقسیم قدرت بر اساس سهم قومی بوده. شروع کار توزیع تذکره‌ی الکترونیک با مخالفت‌های پنهان اما نیرومندی روبه‌رو است. غنی اگر نتواند زنگ شروع را بزند، قطعاً این ناکامی با پیچیده‌گی بیشتری به حکومت بعدی به میراث خواهد ماند.
تاکنون بر سر نحوه‌ی برگزاری انتخابات طرزالعمل روشنی سنجیده نشده است. اخیراً ملیحه حسن، کمیشنر این کمیسیون با ابراز نارضایتی از دخالت سلیقه‌یی در کار کمیسیون انتقاد کرد. این می‌تواند شروع مخالفت‌های وسیعی در این کمیسیون باشد، چنانچه بر سر راهکار مناسبی برای تأمین شفافیت انتخابات و نحوه‌ی برگزاری آن در انتخابات پارلمانی و انتخابات ریاست‌جمهوری توافقی صورت نگیرد. از طرفی، برگزاری انتخابات پارلمانی تا سال آینده، یک ضرب‌الاجل جدی از سوی جامعه‌ی جهانی به‌خصوص ایالات متحده‌ی امریکاست. در حالی‌که نیمی از قلمرو کشور غرق در ناامنی است. عدم امکان برگزاری انتخابات پارلمانی، در حالی‌که فقط دو سال از عمر حکومت باقی مانده، می‌تواند بزرگ‌ترین شکست غنی محسوب شود.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *