هادی دریابی
خدا کند شما از گزند اخبار مرگبار و بیاعتبار در مورد 2014، در امان باشید، در امان بودن شما تنها یک راه دارد و آن این که کاملاً به خود و خدای خود و مردم خود اعتماد داشته باشید. این کشور مثل فولادِ آبدیده، توانایی فوقالعاده در هضم و سپری کردن بحران را دارد؛ چون اصولاً اکثریت قریب به تمام ما از ماهیت بحرانها چیزی نمیدانیم یا اگر میدانیم برای ما مهم نیست. شما اگر مثل من در دوران طالبان به مکتب رفته باشید، میدانید که در بحث تاریخ معاصر افغانستان، چقدر از وطنفروشیهای شاهان گذشته یادآوری شده تا فرزندان وطندوست کشور، از ماهیت زشت، پلید و نجس عمل وطنفروشی باخبر شده و همیشه دو پای در یک موزه، از اقتدار و صلابت کشور دفاع کنند.
از همین اول ثابت است که جای هیچنگرانی نیست، دوهزار چهارده نه، بلکه دوهزار چهل و چهارده هم اگر برسد، باز همین کشور و همین مردم خواهد بود، فقط ممکن است لباسها از مد بیفتند و مد روز باز به شکل کلاسیک افغانی باز گردد. آخر من دلیل دارم که اینقدر به شما امیدواری میدهم.
دلیل اول، این است که در طول حکومت شاهان گذشته اگر خاک کشور به استعمارگران فروخته شده، چرا هنوز خاک و باد کابل چشم عابران را کور میکند؟ مگر این عابران پیاده از لیست اطلس اتنوگرافی باقی مانده اند؟ معلوم میشود که حتماً خدایی بوده که این کشور را خلق کرده و خاک و باد به امر او (جل جلاله)، چشمان ضعیف و قوی را آزار میدهد… بنابراین، با توجه به اصل ثبات و وفاداری خاک کشور مان، میتوانم ادعا کرد که 2014 اصلاً جای نگرانی نیست و بعد از آن نیز هیچاتفاق خاصی نخواهد افتاد، خاطر تان مثل بستههای میلیاردی کمک شده به افغانستان، جمع باشد.
دلیل دوم، این است که در کشور ما فرهنگ معافیت بسیار بالاست. حتماً بخاطر دارید، وقتی که آکادمیعلوم کشور بعد از چندین سال فعالیت توانست اطلس اتنوگرافی اقوام غیرپشتون را به نشر بسپارد، فوراً دوباره از بازار جمعآوری کرد (پیش از این که خدا بشرماند شان، خود شان شرمیدند) و خدا میداند که به کدام دریا انداختند و بعد از آن هیچاتفاق خاصی برای این کشور و مردمش نیفتاد. باز به فضل و کرم الهی و شعور و آگاهی مردم، همه در کنار هم به کار و زندگی مشغولیم و سلام و کلام ما بیشتر شده است. 2014 را نیز سپری خواهیم کرد و اگر کسی تلاشی برای اخلال کرد، دعا میکنیم که خداوند هدایتش کند و اگر قابل هدایت نبود، باز دعا میکنیم که از آنها کاغذ تشناب بسازند و در کشورهای افریقایی صادر کنند.
دلیل سومی که باید به آن امیدوار بود، این است که پارلمان، وزیر محترم داخله را سلب صلاحیت کرد و رییس جمهور اقناع نشد. چرا این اتفاق افتاد؟ به خاطری که هنوز نیروی امید در دل مردم زنده است. اگر غیر از این میبود، تا حالا یا وکیلان متهم شده به قاچاق کالاهای قانونی و غیرقانونی هرکدام در یکی از کشورهای بیطرف پناهنده میشد، یا هم وزیر مالیه به احتمال قوی به یک وزارت دیگر انتصاب میشد. وقتی که این احتمالات قوی اتفاق نیفتاده، معلوم میشود که 2014 به اندازهی غرق شدن کوزهی ملا نصرالدین هم نگرانی ندارد.
دلیل چهارم مربوط میشود به فساد و مبارزه با فساد. اگر یکی از شما بپرسد که فساد خوب است یا مبارزه با فساد؟ مطمئنام که جواب شما گزینهی دوم خواهد بود؛ چون یکی از خصوصیتهای قهرمانان اجتماعی این بوده است که در طول حیات شان با فساد مبارزه کرده اند. بلی! مبارزه با فساد بهتر از فساد است. اینجا است که فساد متداوم در کشور ما، برای آدم مایهی دلگرمی میشود و باعث میشود که 2014 را به عنوان یک نقطهی عطف به حاشیه بکشانیم… خدا خیر بدهد واردکنندگان فیلم هندی را در افغانستان (سر درمندر هرروز میآید دیگر).
ببخشید، نزدیک یادم رفته بود که دلگرمی شورای قریهی صلحآباد را از قلم بیندازم و نظر به قانون اخلاق مینه (نام جایی است که مندوخان در آن زندگی میکرده)، مکلف به هفتاد مرتبه غسل ترتیبی با آب سرد، آن هم در فصل زمستان بشوم. شورای صلحآباد هیچکاری ندارد مگر این که پای «اخبار پخش میکند» بنشینند و تمام روز احوالات حملات کوچی بالای مردم بیدفاع را به خاطر بسپارند و اگر توانستند کدام منبع تمویلی (دونر خارجی) پیدا کنند، بروند و صحنه را از نزدیک تماشا کنند. آخر گفتهاند که «شنیدن کی بود مانند دیدن!»
همین دلگرمیها است که زندگی در افغانستان را زیبا و خوشمزه کرده، وگرنه خودتان میفهمید دیگه…!