شاید جنگ [افغانستان] طولانیترین جنگ امریکا باشد، اما دونالد ترامپ در جریان مبارزات انتخاباتیاش به ندرت به افغانستان اشاره کرد. اشارهی نادر او به این جنگ گیجکننده بود: او در مرحلهیی گفت که امریکا نمیتواند تمام سربازاناش را خارج کند، چون کشور همسایهی پاکستان سلاحهای هستهیی دارد. در حالیکه ستیزهجویان طالبان برای یک تهاجم بهاری علیه حکومت تحت حمایت امریکا آماده میشوند، هیچ نشانهیی در مورد اینکه رویکرد حکومت جدید چه خواهد بود، وجود ندارد.
زمانی، آقای ترامپ مکررا میگفت که باراک اوباما بههمریختگیِ وحشتناکی برای او گذاشت تا با شایستگیاش با آن مقابله کند. به نظر میرسید که سیاست آقای اوباما در قبال افغانستان بیشتر توسط سیاست داخلی به پیش برده میشد تا طبق شرایط در میدان. وقتی جنرال ستانلی مککرستال در سال 2009 در مورد «شکست» قریبالوقوع «ماموریت» هشدار داد، او بهموقع دستور داد نیروهای امریکایی [در افغانستان] «افزایش» یابند. اما او بعدا به امید اینکه بتواند اعلان پیروزی کند و ریاستجمهوری را برای انتخابات کنگره در سال 2014 ترک کند، با کاهش سریع تعداد سربازان، سریعتر از آنچه که جنرالهای او توصیه کرده بودند، دستاوردهایی که بهسختی بهدست آمده بودند را بر باد داد.
وقتی ناتو پیش از وقت پایان عملیاتهای جنگیاش را در اواخر آن سال اعلام کرد، نیروهای افغانستان که تا گرفتنِ مسئولیت کامل امنیت این کشور فاصلهی زیادی داشتند، بیپناه گذاشته شدند. آقای اوباما با اظهار اینکه میخواهد قبل از ترک ریاستجمهوری حتا به ماموریت متوسط آموزشی امریکا پایان بدهد، طالبانِ در حال بازخیز را بیشتر تشویق کرد. با اینحال، آقای اوباما که با احتمال سقوط حکومت در برابر ستیزهجویان در صورت عملی شدن بهاصطلاح «گزینهی صفر» مواجه بود، نرمتر شد و برای حفظ آنچه که به یک بنبست بدبخت تبدیل شده است به اندازهی کافی تلاش کرد.
یک نیروی بینالمللی 12600 نفری در افغانستان باقی ماندهاند که از آن جمله 8400 تنِ آنها امریکایی هستند، حدود 2500 تن [آنها] نیروهای ویژه هستند که علیه اهداف تروریستی، از قبیل القاعده و شاخهی محلی دولت اسلامی، نه طالبان، حملات انجام میدهند. دیگران آنجا هستند تا به نیروهای امنیتی افغانستان، بهشمول پولیس، «آموزش و مشوره داده و به آنها کمک کنند». تحت قواعد دخالت که نخست توسط آقای اوباما بنا نهاده شد و در تابستان سال گذشته اندکی آرام شد، سربازان ناتو صرف در صورتی به کمک متحدان افغانشان میآیند که با تهدید شکستی با پیامدهای «استراتژیک» مواجه باشند – معیاری که فرماندهان در میدان نبرد در تفسیر آن مشکل داشتند.
آنتونی کوردزمن از مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی، نویسندهی گزارشهای انتقادی بسیار در مورد ادارهی جنگ، میگوید که واحدهای جنگی جلویی آموزش بسیار اندک میبینند، جایی که آموزشها بیشترین استفاده را دارد. حمایت هوایی نزدیک که برای ناتو حیاتی بود، کاهش یافته است. در سال 2011 نزدیک به 35000 پرواز جنگی انجام شدند؛ این رقم در ده ماه نخست 2016 به 4500 پرواز کاهش یافته بود. تعداد ماموریتها برای انتقال نیروهای تلفشده از نزدیک به 3000 ماموریت در سال 2011 به صفر کاهش یافته است.
این، پیامدهای جدییی بهدنبال داشته است. جنرال جان نیکولسن، فرمانده نیروهای امریکایی در افغانستان، در شهادتش در کمیتهی نیروهای مسلح سنا در ماه فبروری هشدار داد که تعداد کنونی سربازان امریکایی برای جلوگیری طالبان از تداوم تصرف مناطق، بهویژه در ولایت هلمند و قندوز، ناکافی است. سیگار (سر مفتش ویژه برای بازسازی افغانستان، پستی که توسط کانگرس ایجاد شد) تخمین میزند که نسبت قلمرو تحت کنترل بلامنازعهی حکومت در 12 ماه تا نوامبر 2016 از 72 درصد به 57 درصد کاهش یافت، هرچند حدود 64 درصد افغانها هنوز در مناطق بدون تحت منازعه [تحت کنترل حکومت] زندگی میکنند و صرف 8 درصد در مناطقی زندگی میکنند که تحت کنترل کامل طالبان است.
جنرال نیکولسن میگوید که نیروهای امنیتی افغانستان که تعدادشان به 360000 تن میرسد تلفات زیادی را متحمل میشوند. تا ماه نوامبر سال گذشته، 6785 تن کشته شده و 11777 تن زخم برداشته بودند. در سال 2015 و 2016، 19 امریکایی در عملیات کشته شدند.
جنرال نیکولسن، صرف برای حفظ بنبست کنونی خواستار «چند هزار» سرباز بیشتر شده است که او احتمالا انتظار دارد تعدادی از آنها از دیگر کشورهای عضو ناتو بیایند. نرمتر شدن قواعد دخالت و افزایش در قوای هوایی در دسترس او، نیز کمک خواهد کرد. جان مک کین، رییس کمیتهی نیروهای مسلح مجلس سنا به جنرال نیکولسن گفت که امریکا بهجای بازی «نباختن»، به استراتژییی برای شکست دادن طالبان نیاز دارد.
ترامپ چهکار خواهد کرد؟ او، با حفظ شعار «اول امریکا» اش، نتیجه خواهد گرفت که افغانستان یک مورد ناامیدکننده است، کشوری با یک حکومت اختلافی و ناکارآمد و شورش در حال رونقی که هنوز از پاکستان، به اصطلاح متحد پاکستان، حمایت میشود. او میتواند مرتب ساختنِ این کشور را به قدرتهای منطقهیی در حال منازعه – پاکستان، هند، ایران، چین و روسیه_ واگذار کند.
رویهمرفته، این بعید به نظر میرسد. برای حکومتی که مبارزه با «تروریسم اسلام رادیکال» را اولویت برجستهی استراتژیکاش میداند، توجیه واگذاشتنِ افغانستان به سرنوشت خودش دشوار خواهد بود. جان متیس، وزیر دفاع امریکا، برنامهها «برای راهی به جلو» را ارزیابی میکند. او و جنرال مک مستر، مشاور امنیت ملی، هردو در افغانستان خدمت کردهاند. غریزهی آنها این خواهد بود که توصیه کنند آقای ترامپ در مقایسه با هدفی که آقای اوباما حاضر به حمایت از آن بود، هدف جسورانهتری تعیین کند و از تعیین جدول زمانی که از واقعیتهای نظامی چشمپوشی میکند، خودداری کند. آقای کوردزمن استدلال میکند که حتا در آن زمان نیز آقای ترامپ باید رهبران سیاسی افغانستان را تشویق کند. فساد، به اندازهی ناامنی، مانع تلاشهای بینالمللی برای احیای اقتصاد مریضِ افغانستان شده است. بدون پیشرفتی در این جبهه، هیچ مقداری از حمایت نظامی خارجی شورشیان را کاملا نابود نخواهد توانست.
اکونومیست
ترجمه: حمید مهدوی