ملیشههای محلی شاید در حال حاضر متحد دولت باشند، اما از لحاظ تاریخی آنها خطراتی را متوجه حکومت مرکزی کردهاند
دیپلمات/لوا سیزاریتی
ترجمه: حمید مهدوی
بخش دوم و پایانی
تهدید دیرینهی نیروهای مسلح قدرتمند و مستقل به افغانستان هر روز نزدیکتر میشود. ملیشهها بهشکل سنتی پایبندی اندکی به هنجارهای دیرینهی جنگیدن داشتهاند و اغلب، مانند دوران داکتر نجیب الله در دههی 1990، دلیل سقوط دولت بودهاند. وقتی یک دشمن مشترک موجود بود، مانند دوران تهاجم شوروی، مجاهدین متحد بودند. به مجردی که شورویها خارج شدند، اختلافِ گروهها و احزاب مسلح با یکدیگر بالا گرفت و این کشور را در معرض یک حمام خون قرار داد.
صدیقی با اعتماد میگوید: «تاریخ گذشته است؛ ما اکنون به جلو نگاه میکنیم». اما با حکومت شکننده، مانند موردِ حکومت وحدت ملی در افغانستان، به اشتراکگذاری انحصار دولتی در مورد استفادهی مشروع نیروی فیزیکی دلیلی برای شک و تردید است. در واقع، وزارت داخله سال گذشته یک سلسله دستورالعملهای جدید را به هدف کنترل و تنظیم گروههای مسلحی که در نبردهای علیه شورشیان دخیل بودند، عملی ساخت. با اینحال، در حالیکه بسیاری از رهبران دولتی، بهشکل رسمی یا غیررسمی، بهعنوان رهبران این گروهها فعالیت میکنند، تعریف خط بین نیروهای منظم و غیرمنظم طرفدار حکومت دارد بهطور فزایندهیی برای ناظران دشوار میشود. رحمت الله، رهبر پیشین در قیام مشهور ولسوالی اندر علیه طالبان در ولایت غزنی میگوید: «بسیاری از فرماندهان قیامهای محلی علیه طالبان را تشویق میکنند. با اینحال، آنها در واقع بهدنبال افزایش قدرت شخصیشان است». در سال 2011، او بهعنوان یک فرمانده طالبان که تغییر موضع داد و علیه این گروه ایستاد به شهرت رسید.
او با یادآوری انگیزههای انتخابش، میگوید: «هر گروهی که علیه حکومت به پا میخیزد، بهشکلی آغاز کردند و بهشکل دیگری پایان دادند.» «طالبان، مانند هر گروه دیگری در طول راه روحیهشان را از دست دادند». او طالبان را به غارت از ملکیها، دستگیریهای تصادفی آنها و بیرحمی با آنها متهم میکند. به گفتهی او، قیام اندر هرگز توسط حکومت یا نیروهای بینالمللی حمایت نشد – یک انتخاب آگاهانه بود. رحمت الله توضیح میدهد: «نمیتوانم شرایط حکومت را بپذیرم. آنها میخواهند یونیفورم بپوشم و همهی انواع دیگر اقدامات.» «اما این راهحل نیست. ما باید مانند طالبان باشیم، بدون یونیفورم. اگر باید حکومت رابطهی آشکار داشته باشیم، طالبان میتوانند از فتوا [علیه ما] استفاده کنند و [بگویند] که حکومت مسلمان نیست، صرف یک دستنشاندهی کشورهای خارجی است. با اینحال، آنها نمیتوانند از آن [فتوا] علیه من و افراد دیگر قیام استفاده کنند. ما در منطقهی خود مسلمانان محترم هستیم و طالبان نمیتوانند از فتوایشان علیه ما استفاده کنند».
در حالیکه تقریبا در هر روستایی مردانی وجود دارند که آمادهاند علیه آنچه که آن را تهدیدی به بقایشان میدانند اسلحه بردارند، بسیاری از آنها همچنین نسبت به حکومت و نیروهای مسلحاش، از قبیل پولیس محلی افغانستان، عمیقا بیاعتماد هستند. اغلب، افسران پولیس محلی افغانستان که دشمن پنداشته میشوند به دامن زدن به اختلافات قومی و دنبال کردن انتقامجوییهایی شخصی تحت پوشش شکست دادن تروریسم متهم هستند.
وزارت داخله ادعا میکند که با تمام نیروهای جامعه که با حکومت منافع مشترک دارند و مسئولیت محافظت از غیرنظامیان را برعهده گرفتهاند، نشستهای منظم و گفتوگوهای صریح دارد. اما پاسخگویی و مشروعیت گروههای مسلح غیرمنظم دشوار باقی مانده است. سازمانهای بینالمللی مانند سازمان دیدهبان حقوق بشر عمدتا بدرفتاریها و خشونت قومی علیه غیرنظامیان را که گروههای مختلف مسلح، از جمله آنهایی که توسط حکومت حمایت میشوند، انجام دادهاند، محکوم کرده و گزارش دادهاند. در بسیاری از ولسوالیها و ولایتها، از جمله قندوز و پروان، بخشی از مردم بهدلیل اینکه از این نوع بدرفتاری ها خستهاند، حتا از طالبان حمایت کردهاند. بسیاری از مناطق دورافتاده و ولسوالیها در کشور شاهد کمی از سرمایهگذاریهای عظیم جامعهی جهانی بوده است و افغانستان هنوز یک کشور روستایی و شدیدا شکننده باقی مانده است. جنگ برای عزت هنوز به اسلحه و اغلب دفاع از خود واگذارده شده است.
همدرد، مشاور امنیتی رییسجمهور میگوید: «ما نمیتوانیم با تصویب فساد آن را اصلاح کنیم یا با بیرحمی، بیرحمی را از میان برداریم.» «اگر پولیس محلی فاسد است این نمیتواند ملیشهسازی [ما] را که بهسادگی اداره و کنترل نمیشود، توجیه نمیکند». هرچند تقلا علیه نیروهای تهدیدکنندهی مشروعیت دولت واقعی است، این پرسش همچنان پابرجاست که آیا یک دشمن داخلی که در حال حاضر در کنار نیروهای حکومتی میجنگند و تهدید قویتری به ثبات افغانستان است، نیز وجود دارد یا خیر. در بسیاری نقاط کشور، چنین گروههای مسلحی در مهار ستیزهجویان موثر بودهاند. اما تا امنیت واقعی که به معنای رفاه مردم است، هنوز راه طولانییی در پیش است.