زنده‌باد جشن فراغت!

سال چند نوع است. یکی سال خدایی است که از بهار شروع و تا آخرین ثانیه‌ی زمستان ادامه می‌یابد. ما در شروع سال‌های خدایی، دست به دعا می‌شویم و از خدای لایزال می‌خواهیم یک سال نیکو، خوب، پر از آرامش، تولید و برکت برای ما رقم بزند. بعد خیلی زود به کارها و عادات روزانه‌ی خود مصروف می‌شویم. کارها و عاداتی که طبیعتاً با آرامش، نیکویی، تولید و برکت سازگاری ندارد. شاید به همین دلیل است که سال نیکو، پر از آرامش و تولید و برکت از راه نمی‌رسد.

یکی دیگر از انواع سال، سال تحصیلی است. ما اکنون در آخرین روزهای سال تحصیلی 1395 قرار داریم. یکی از کارهای عجیب در سال‌های تحصیلی، برگزاری جشن فراغت دانشجویان است. جشن فراغت دانشجویان از خود درجه دارد.
در درجه‌ی اول، این جشن خیلی تخصصی برگزار می‌شود. به این معنا که اول پوهنتون را باید به چند بخش تقسیم کنیم. مثلاً پوهنتون کابل را. این پوهنتون دارای فاکولته‌های حقوق، انجنیری، اقتصاد، روان‌شناسی، زارعت و … است. بعدش هر فاکولته از خود چند رشته دارد. مثلاً فاکولته‌ی اقتصاد، دارای رشته‌های اقتصاد ملی، اقتصاد مالی، اقتصاد تصدی، احصائیه و … است. اگر فارغین فاکولته‌ی اقتصاد بخواهد جشن فراغت خویش را به‌شکل تخصصی‌اش برگزار کند، این می‌شود که فارغین اقتصاد تصدی جدا جشن می‌گیرند. احصائیه جدا، اقتصاد مالی جدا و اقتصاد ملی هم جدا.

درجه‌ی دوم حالتی است که فارغین تمام این دیپارتمنت‌ها، نماینده تعیین می‌کنند و همه باهم می‌روند یک سالُن (معمولاً سالن عروسی) شیک و مجلل را برای یک روز یا برای چند ساعتی به کرایه می‌گیرند. مقداری هم خدمات خوردنی و نوشیدنی سفارش می‌دهند و آن‌هایی که می‌خواهند فراغت‌شان را جشن بگیرند، در روز موعود با تعدادی مهمان، به سالن رفته و فراغت خویش را جشن می‌گیرند.

درجه‌ی سوم این است که یکی از نهادها یا احزاب، همت بدرقه‌ی دانشجویان می‌کنند و فراغت آن‌ها را جشن می‌گیرند.

به تازه‌گی، درجه‌ی جدیدی هم کشف شده و آن این است که دانشجویان یک ولسوالی یا یک ولایت، فارغ از این‌که از کدام فاکولته یا رشته‌یی فارغ شده، یک‌جا جشن می‌گیرند.

از لحاظ جشن‌شناسی، جشن‌های فراغت هم کم‌کم به‌خیر شبیه جشن‌های عروسی، مجلل، زرق‌وبرق‌دار، پرهزینه و کمرشکن می‌شود. اگر دقت کرده باشید، ما در یک شب و برای چند ساعتی که عروسی دو جوان را جشن می‌گیریم، آن‌قدر خرج این جشن را بالا می‌بریم که داماد بیچاره (اغلب) کمرش می‌شکند. قرضدار می‌شود در حد کابل‌بانک.
بُعد دیگری که جشن‌های فراغت دارد، برنامه‌هایی است که در طول ساعات جشن برگزار می‌شود. تقریباً در تمام این جشن‌ها، بزرگان، سیاسیون، آگاهان و نخبه‌گان دعوت می‌شوند که سخنرانی کنند. اما خدا اموات این بزرگان را بیامرزد. خیلی رُک و صریح به دانشجویان می‌گویند: «رفقا فراغت‌تان مبارک! حالا که فارغ شدین، اول برای‌تان ادامه‌ی تحصیل آرزو داریم. آن‌هایی هم که موفق به ادامه‌ی تحصیل نمی‌شوند، امیدواریم چهار-پنج سال صبر ایوب پیشه کنند و روانی نشوند. واقعیت جامعه این است که خاک بر سر دانشجو و محصل. اما شما قوی باشید و خود را از دست ندهید. نیز امیدواریم سال بعد که دیگران فارغ می‌شوند و فراغت خویش را جشن می‌گیرند، شما به آن‌ها نخندید.»
یک چیز دیگر هم در این جشن‌ها رواج یافته. عده‌یی که مهمانان ویژه هستند، می‌آیند و برای حزب خانواده‌گی‌اش یا برای نقشه‌های خدابیامرز پدرش، سفسطه خوانده، و از بقیه هم می‌خواهند که زندگی و نیروی‌شان را برای آن‌ها هدر دهند.

به‌هر صورت، هنوز امتحان‌های سمستر آخر به‌صورت کامل اخذ نشده، نتایج هم معلوم نیست. اما جشن‌ها از همین حالا در تالارها برگزار می‌شوند. دانشجویان عزیز کشور هم که ذهن و مغز خویش پر از دانش کرده‌اند، فراغت خویش را جشن می‌گیرند. این وسط، فقط یک طبقه نفع می‌برند، صاحبان تالار و دلالان دانشگاه‌ها. دلالان دانشگاه‌ها و موسسات تحصیلات عالی، در تبانی با صاحبان تالارهای عروسی، تلاش می‌کنند جشن را هرچه با شکوه‌تر و پرهزینه‌تر برگزار کنند. آخر سر هم سهمی از پول بی‌زبان دانشجویان به جیب بزنند و به گور هرچه بی‌شعور است، بخندند.

دیدید من هم بلدم شوخی کنم. دانشجویان عزیز به‌دل نگیرید. فراغت‌تان را تبریک عرض می‌کنم. جشن بگیرید آخرین سیستم. طوری‌که بقیه حسرت بخورند. چشم و چال هرچه حسود است کور! من شوخی کردم. اما یگان نفر ممکن است جدی به این باور باشد که جشن فراغت، کار خوبی نیست. او حتماً از روی نادانی چنین فکر می‌کند. شما که یک عمر درس خوانده‌اید و قله‌ی شامخ علم را فتح کرده‌اید، باید این‌قدر بردبار باشید که به سخنان آدم‌های نادان گوش ندهید.

زنده باد جشن فراغت!

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *