رحمتالله ارشاد
حکومت وحدت ملی پس از رسوایی بزرگ در انتخابات ریاستجمهوری سال 2014 براساس یک توافقنامهی سیاسی تشکیل شد. بر اساس این توافقنامه قدرت به گونهی مساویانه 50 – 50 میان دو تیم رقیب در انتخابات (تحول و تداوم و اصلاحات و همگرایی) تقسیم و هر دو تیم در ساختار قدرت سهم مساویانه داشتند.
درحالیکه دو تیم انتخاباتی از سهمشان در ساختار قدرت بهصورت مساویانه خوشحال بودند، چند روز بعد از مراسم تحلیف، رییسجمهور غنی با یک اقدام سنجیده و فوری دهها کارمند ارگ ریاستجمهوری و ادارهی امور را برکنار و با تغییر و بزرگ کردن تشکیل این اداره افراد جدیدی را در این اداره مقرر کرد. تقرریهای جدید که بیشتر از 90در صد آن از لحاظ قومی مربوط به یک قوم بود، واکنشهای منفی و گستردهیی را در پی داشت و بسیاریها از تبعیض و ترجیحدهی قومی در استخدامهای دولتی شوکه و ناراحت شدند.
درحالیکه بسیاری به امید ویژگیهای متفاوت و رفتارعاقلانه و منطقیتر غنی نسبت به تمامی زمامداران گذشته در کنار او قلم و قدم زده بودند تا شاید ساختار قدرت اصلاح و عادلانهتر شود و تأمین عدالت در ترکیب قدرت باعث تقویت همگرایی و برابری میان اقوام افغانستان شود، اقدام رییسجمهور غنی و سلام رحیمی رییس عمومی ادارهی امور، آب سردی را بر سر مدافعین و منتظران دو ستاد انتخاباتی که منتظر اجرایی شدن دستور توافقنامهی سیاسی بودند، ریخت. برکناریهایی که در این اداره صورت گرفت و به دنبال آن تعییناتی که در ارگ ریاستجمهوری پس از مراسم تحلیف انجام یافت، نگرانیها از عملی نشدن توافقنامهی سیاسی را افزایش داد و رییسجمهور در افکار عمومی از یک چهرهی نواندیش و متخصص به یک رییسجمهور قبیلهیی و قومپرست تنزل کرد.
درحالیکه هر روز جنجالها میان رییس اجراییه و رییسجمهور غنی برسر تقسیم 50-50 قدرت برجسته و هویدا میشد، متحدان انتخاباتی دو ستاد نیز از فراموشیشان در ساختار و تقسیم قدرت نگرانتر میشدند. جنرال دوستم، کریم خلیلی و سرور دانش که نقش برجستهیی در ترغیب مردم برای رأی دادن به تیم انتخاباتی تحول و تداوم داشتند و محمد محقق و شماری از افراد و چهرههای برجستهی دیگر که میلیونها رأی را به نفع عبدالله عبدالله رقم زده بودند، انتظار داشتند بر اساس توافقنامهی سیاسی سهم مناسبی در ساختار قدرت داشته باشند. اما پس از مراسم تحلیف و گذشت زمان، این انتظارها با تکرویهای رییسجمهور نقش برآب شد و رهبران قومی که در آستانهی انتخابات به «بانک رأی» مشهورند، با عبور از انتخابات و در آستانهی تقسیم قدرت به افراد بیصلاحیت و بلیگو تبدیل شدند که نه در تصامیم دولت تأثیرگذاری داشتند و نه در ساختار قدرت حضور متناسب به رأی.
اینک که یکونیم سال از عمر حکومت وحدت ملی میگذرد، اشرفغنی که دیروز از طرف هوادارانش بهعنوان متفکر تبلیغ میشد، امروز در میان بسیاری از مردم افغانستان بهعنوان نماد عصبیت، تحجر، قبیلهگرایی، قومپرستی، خودخواهی، دمدمیمزاجی، ناکارآمدی، و عالم بیعمل تبدیل شده است. شماری از مردم و هواداران و حامیان سیاسی و انتخاباتیاش که از به قدرت رسیدن او یکونیم سال قبل به وجد آمده بودند، حالا یکونیم سال بعد از او ناراض و ازعملکردشان پشیماناند. بسیاری از کمپاینران انتخاباتی او به منتقدان بیرحمش تبدیل شده و حتا شماری از آنان بابت حمایت و تبلیغ برای غنی، به مردم معذرتنامه نوشتند. اینک که بیشتر از دو سال از کمپاینهای انتخاباتی میگذرد و مردم و حامیان غنی یکونیم سال حکومتداری او را تجربه کردهاند، دیگر هیچکسی باور ندارند که از نگاه غنی «هیچ افغانی از افغان دیگر برتر و هیچ افغانی از افغان دیگر کمتر نیست». حتا جنرال دوستم که بانک رأی ستاد تحول و تداوم بود و حالا معاون اول رییسجمهور است، میداند و به صراحت شکایت میکند که افغانی از افغان دیگر کمتر است و برتر.
جنرال دوستم با نشر ویدیویی از بیعدالتی در ساختار قدرت و تعیینات ابراز ناراحتی کرد و از نقشش بهعنوان معاون اول رییسجمهور در تصمیمگیریهای دولت و ساختار قدرت شکایت داشت. او از تقسیم 50- 50 قدرت و سهم خودش شکوه کرد و تعیینات افراد و مقامات کلیدی حکومت در داخل و بیرون را ناعادلانه و قومی خواند. آقای دوستم در اظهارات بیسابقهاش به سفارتخانهها و قنسولگریهای افغانستان اشاره کرد و از اینکه سهمی متناسب و ملی به اقوام داده نشده است، ابراز ناراحتی کرد.
درحالیکه مهمترین حامی و متحد غنی نیز سرانجام دهن به شکایت باز کرد و زبان انتقاد را دراز، ارگ ریاستجمهوری اما با واکنش کوتاه بار دیگر تأکید کرد که رییسجمهور در امور مهم با تمامی مقامات حکومت از جمله جنرال دوستم در صورت نیاز مشورت و رایزنی خواهد کرد. این واکنش پاسخی بود به انتقاد دوستم از اینکه چرا او هنگام سفرهای رییسجمهور بهعنوان سرپرست دولت تعیین نمیشود. اما به هیچوجه پاسخی برای انگشت نهادن دوستم بر تشکیلات و تعیینات سفارتخانهها و قنسولگریهای افغانستان در بیرون از کشور نبود. نمایندگیهای سیاسی و قنسولی افغانستان چنانکه در ذیل سفرا و قنسولها با هویت قومیشان مشخص خواهد شد، هیچ افغان منصفی نمیتواند دفاع کند که این تعیینات ملیگرایانه و شایستهسالارانه است. افغانستان 46 سفارتخانه دارد و 18 قنسولگری. از میان 46 سفارتخانه سفرای 9 سفارتخانه تا هنوز تعیین نشده و سفرای 37 سفارتخانه مقرر شدهاند. از این میان 16 سفیر که از لحاظ هویت قومی پشتوناند در سفارتهای افغانستان در کشورهای آلمان، فرانسه، ایتالیا، ناروی، اسپانیا، بلغاریا، کانادا، امریکا، مالیزیا، جاپان، چین، پاکستان، هندوستان، عمان، اردن و امارات متحده عربی مقرر شدهاند، 14 سفیر که از لحاظ قومی تاجیکاند در سفارتخانههای افغانستان در کشورهای اندونیزیا، کوریای جنوبی، ایران، عراق، مصر، تاجیکستان، ترکمنستان، قزاقستان، هالند، پولند، چک، سویدن، سازمان همکاریهای اسلامی و سازمان ملل متحد، 2 سفیر از قوم ازبک در سفارتخانههای سویس و ترکیه، 2 سفیر از قوم هزاره در سفارتخانههای آذربایجان و اوکراین، 2 سفیر از قوم ترکمن در سفارتخانههای قرغزستان و بنگله دیش و یک سفیر از قوم سادات در ازبکستان مقرر شدهاند. همچنان از میان 18 قنسولگری 9 جنرال قنسول از قوم پشتون، 4 جنرال قنسول از قوم تاجیک و یک جنرال قنسول از قوم سادات مقرر شدهاند و جنرال قنسولهای 4 قنسولگری هنوز تعین نشدهاند. جزییات کامل نمایندههای افغانستان در نمایندگیهای سیاسی و قنسولی افغانستان در جدول زیر درج شده است. پس از مشاهدهی جدول و ترکیب قومی افرادی که در نمایندگیهای سیاسی افغانستان مقرر شدهاند، اگر مشهورترین شعار اشرفغنی را حالا یکونیم سال بعد از انتخابات بازخوانی کنیم، میدانیم که نهتنها که یک افغان با افغان دیگر برابر نیست، بلکه یک افغان از افغان دیگر چندصد بار برتر و چندهزار بار کمتر است. در هیچ یکی از تعیینات دولتی هویت قومی بیتأثیر نیست و نخواهد بود. تمامی مقامات بلندپایهی دولت بر اساس اینکه به کدام قوم و دستهی سیاسی تعلق دارند، انتخاب و مقرر میشوند. اصول قانون اساسی و اصل توافقنامهی بن و موافقتنامهی تشکیل حکومت وحدت ملی در تعیینات دولتی رعایت نشدهاند و نخواهد شد. شعار هیچ افغانی از افغان دیگر کمتر و برتر نیست، فقط در زمان رأیگیری و سخنرانیهای تلویزیونی چلش و ارزش دارد و در زمان عمل میان افغانها تفاوت فاحش و انکارناپذیری وجود دارد و در تمامی تعیینات جایگاه و سهمتان را تعیین میکند و رقم میزند.