محمود حکیمی/شاعر
شبی که ذکی دریابی برای مشورت درمورد راهاندازی یک روزنامه به خانه آمده بود، من علیرغم باوری که به پشتکار و انرژی ذکی داشتم، اما ته دلم بسیار سنگین میآمد که در این شهر بتوان روزنامهای با امکاناتی که اصلاً دَرَک ندارد راه انداخت. با آن هم ولی من دست از تشویق ذکی نکشیدم. فکر میکردم این جوان میتواند راه خودش را در میانهی هیاهوی دهها روزنامه و نشریه پیدا کند؛ نشریههایی که اکثراً خطمشی فکری-سیاسی خاص خود را ندارند، و بسیارند از آنهایی که فقط مطالب را از انترنت میگیرند و لباس چاپ بر آن میپوشانند.
بههرترتیب، روزنامهی اطلاعات روز در میان همین کمبودیها و ناملایمات کارش را شروع کرد. تا چندی، روزنامه را دنبال میکردم و بنا برخاصیتی که در خونم جاری است، قبل از هر چیزی به املا و انشای نوشتهها و گونههای درستنویسی و خبری آن متمرکز میشدم. از همان روزهای اول، اعتماد فوقالعادهای به روزنامه و کار جوانانی که در اطلاعات روز گرد آمده بودند پیدا کردم. بعدها صفحهستونهای ویژهای در این روزنامه باز شد که برای من بسیار خواندنی بودند. ستون خبرنگار ناراضی خواننده را تا آخر به دنبال خود میکشید، و پسانترها نوشتههای طنزی سخیداد هاتف حال و هوای خاصی به اطلاعات روز داد. مهمتر از همه اما، مدیرمسئول و دبیران اطلاعات روز میدانستند کدام خبر و … تیتر شوند؛ تیترنویسی از ویژگیهای منحصربهفرد روزنامه است. روزنامهای که تیتر خبری ندارد، مثل پیرمرد ازکارافتادهای است که فقط در برابر آفتاب لم میدهد. جوانان اما، پر شور و نشاط به جستوخیز میپردازند، گرچند گاهی ممکن ا ست در وسط بازی بلغزند، اما خوبی کار در این است که زود بر سر پا میایستند و تجربه میگیرند و تجربیاتشان را به کار میاندازند. از این رهگذر است که من اطلاعات روز را در زمرهی بهترینها قرار دادهام و اینک هزارمین روز عمر این مولود عزیز را به همهی دستاندرکاران و مسئولان آن روزنامه تبریک میگویم.