نویسنده: حفصه خالد
برگردان: جواد زاولستانی
منبع: eurasiareview
در جریان سدهها، جنگ منبع عمدهی افتخار و انتقام بوده است؛ اما آنچه اغلبا نادیده گرفته شده، این واقعیت است که جنگها مصیبتهای ویرانکنندهای خلق میکنند که برای نسلهای آینده، مشکلات بزرگتر میآفرینند. بدبختانه، افغانستان مثالی برای این واقعیت است.
جنگ در افغانستان پس از یازده سپتامبر که بیشتر از یک دهه طول کشید، برای میلیونها شهروند آسیبدیده از بیجاشدگی، قتل و اختطاف، بهجز مخته و گریه چیزی بهجا نگذاشته است. مردم افغانستان از فرصتهای اجتماعی و اقتصادی ارتباط با جهان بیرون محروم ماندهاند. برای ایالات متحده، سال گذشته جنگ پایان یافت. اما برای مردم افغانستان، جنگ دیگری آغاز شده است و آنان به تنهایی باید با شورش قریبالوقوع برزمند. احتمال دارد اقتصاد افغانستان با تنگنا مواجه شود و قدرت خرید مصرفکنندگان به نصف کاهش یابد.
مردم افغانستان در وضعیت دشواری زندگی میکنند: وضعیت صحی اسفناک است و تسهیلات آموزشی تقریبا وجود ندارند و برعلاوه، محاسبهی کشته و زخمیشدگان ناممکن است. خانوادههای زیادی تنها نانآورشان را از دست دادهاند و این کشور از منابع انسانی بیشماری محروم گردیده. در کنار آن، در وضعیت جاری قوانین جنگ رعایت نمیشوند و تشخیص افراد ملکی از تروریستان و شورشیان دشوار است. هیچکسی مطمئن نمیشود که مقتول تروریست بوده است یا نه و قاتل نیز شناسایی نمیشود.
هر روز بر خانهها یورش برده میشود و حریم آنان هر لحظه مورد مزاحمت قرار میگیرد. غیرنظامیان هنوز در بیاطمینانی زندگی میکنند و هیچکسی نمیداند که چه آیندهای در انتظارش است. ترس و فساد فراگیر است و هر روز حقوق بشر نقض میشود. به نظر میرسد که استفاده از بمبهای خوشهای و سلاحهای تخریبی در مناطق پرجمعیت در سراسر جهان بهآسانی پذیرفته شده است و آسیبی که این سلاحها بر زیربناها و زندگی انسان وارد میکنند، بدون جبران باقی میماند.
اکنون وقت آن است که پیامدهای جنگ افغانستان درک شود و بهجای نگران امنیت خود بودن، کشورهای منطقه در فشار آوردن بر ایالات متحده و ناتو برای کاهش رنجهای غیرنظامیان و بهبود ثبات در منطقه کمک کنند.
با این حال، به نظر میرسد که ایالات متحده از نگاه سیاسی، متوسل به خروج شرافتمندانه شده است. این خروج دیپلماتیک یک موافقتنامهی امنیتی دوجانبه را بهوجود آورد که توسط حکومت کنونی افغانستان امضا شد و وجههی ایالات متحده را حفظ خواهد کرد. در اهداف سیاسی واشنگتن در آیندهی نزدیک، افغانستان باثبات جایی ندارد.
از زمانی که ایالات متحده تقریبا افغانستان را ترک کرده، به نظر میرسد که مشکلات متعدد برای کشورهای منطقه بروز کرده است. بهآسانی قابل درک است که برای مشکلات افغانستان راهحل نظامی وجود ندارد؛ هرگونه راهحل باید از طریق گفتوگو بهدست آید. وضعیت افغانستان برای رسیدن به صلح در منطقه از اهمیت بالایی برخوردار است. در حالی که نیروهای امنیتی افغانستان فرماندهی جنگ را بهدست دارد، بزرگترین چالش شورشی است که گسترش آن در سالهای آینده تبدیل به کابوس کشورهای همسایه شده است.
پس از خروج نیروهای ایالات متحده/ناتو، یقینا کشورهای همسایه مشترکا در توسعهی افغانستان نقش برجستهای بازی میکنند.
پیامدهای دوران پسا2014 نه تنها برای افغانستان، بلکه برای دولتهای اطراف آن نیز پربلاست. همسایههای افغانستان نیاز دارند تا مطمئن شوند که این کشور در جنگهای داخلی غرق نمیشود و در روند صلح کمک کنند. پیامد اوضاع افغانستان پاکستان را نیز متأثر میسازد و به این دلیل باید به نگرانیهای پاکستان بهموقع توجه شود. ضرورت زمان است که شریکهای منطقهای در بارهی افغانستان دیدگاه مشترک داشته باشند. در واقع، تمام کشورهای همسایه خواهان یک افغانستان آرام و باثبات اند؛ چون افغانستان باثبات و آرام، پلی برای وصل کردن جنوب آسیا با آسیای مرکزی، آسیای مرکزی با آسیای غربی و چین خواهد شد. منافع افغانستان باثبات برای کشورهای منطقه به شکل مسیرهای تجارتی، دهلیزهای انرژی و بهرهبرداری از منابع طبیعی غنی افغانستان ظاهر خواهد شد.
همکاری بین پاکستان، چین و افغانستان برای مطمئن شدن از اینکه خاک افغانستان به منظور بیثبات ساختن دیگر کشورها استفاده نمیشود، کمک خواهد کرد. به منظور از بین بردن بیاطمینانیهایی که پس از خروج نیروهای ایالات متحده بهوجود آمدهاند، برنامههای ادغام مجدد و مصالحه روی دست گرفته شوند. برای روند مصالحه و احیای مجدد افغانستان نیاز به یک استراتژی جامع در چندین بعد است، بهشمول بعد بینالمللی، منطقهای و داخلی. افغانستان بهحیث دهلیز انرژی، بهترین زمینه را برای استفاده از انرژی آسیای میانه برای برآورده کردن نیازهای در حال افزایش اقتصادهای تشنهی انرژی منطقه فراهم میکند. تمام کشورهای منطقه باید برای تبدیل کردن چالشها به فرصتها با هم مشترکا کار و بحران افغانستان را بهصورت صلحآمیز حل کنند.
تلاش صورت گیرد تا با دخالت جامعهی مدنی و جامعهی بینالمللی از آسیبهای انسانی و رنجهای مردم افغانستان کاسته شود. حادترین نیازهای مردم همراه با تهیهی آب آشامیدنی صحی و مواد غذایی مناسب، باید پاسخ گفته شود. تسهیلات صحی مناسب باید فراهم گردد تا از آشفتگیهای روانی پس از جنگ کاسته و به منظور کمک به مردم، مشاورهی روانی در نظر گرفته شود. برای کاهش فساد، دولت افغانستان باید حسابده باشد و از حکومتداری خوب اطمینان دهد. نیروهای امنیتی افغانستان باید از امکانات و تجهیزات لازم برخوردار گردند و آموزشهای مناسب را کسب کنند تا بتوانند با شورش مبارزه کنند و تهدید ظهور مجدد طالبان را از بین ببرند. از آنجایی که یک افغانستان باثبات و مرفه بهنفع همه است، کشورهای منطقه باید کمکهای بشردوستانهیشان را به برادران افغانستانیشان گسترش دهند.
کشورهای منطقه نباید به بازیشان در حمایت از گروههای مورد نظرشان در افغانستان ادامه دهند و بهجای آن باید در آوردن صلح واقعی کمک کنند. پیکارجویان مخالف دولت افغانستان نباید در قلمرو آنان و کشورهای اطراف پناهگاه امن داشته باشند. همسایههای نزدیک افغانستان که با این کشور مرز مشترک دارند و دیگر کشورها مانند هند، ترکیه، روسیه، اتحادیهی اروپا و ایالات متحده باید در دوران پس از خروج، در آوردن صلح و ثبات در افغانستان و توسعهی اقتصادی آن نقش فعال بازی کنند. سازمانهای منطقهای مانند سارک (SAARC)- انجمن کشورهای جنوب آسیا برای همکاریهای منطقهای، ایکو (ECO)- سازمان همکاریهای منطقهای برای کشورهای آسیای مرکزی و آسیای غربی- و اسکو (SCO)- سازمان همکاریهای شانگهای- میتوانند در افغانستان پسا2014 نقش مفید بازی کنند و افغانستان باید بهصورت فعال در این سازمانها شامل باشد. به این دلیل، صلح با طالبان یکی از ضرورتهای حیاتی است تا از پیامدهای خطرناکتر آن جلوگیری گردد.