واشنگتن پست/پامیلا کانستبل
ترجمه: جلیل پژواک
منتقدان وی را بهخاطر لفاظیهای تحریکآمیزش علیه دولت امریکا، بهعنوان یک سیاستمدار تلخ، بدخو و از کارافتاده رد میکنند. پول و قدرت ایالات متحده برای سالهای سال دولت او را سرِ پا نگه داشت، اما سرانجام، رابطهی وی با امریکا به تلخی گراییده و به بنبستی انجامید که مملو از اتهامات متقابل به یکدیگر است.
اما دوران حامد کرزی، رییسجمهور پیشین افغانستان هنوز به پایان نرسیده است. این سیاستمدار 60 سالهی زیرک که زمانی تحت حمایت غرب بود، از خانهی بهشدت محافظتشده و با دیوارهای فولادین در پایتخت افغانستان که به او اختصاص داده شده، حلقهی وسیع ارتباطاتاش را حفظ کرده است. و از آنجاییکه دولت فعلی در میانهی درگیریهای سیاسی داخلی، با خشونت بیوقفهی طالبان و حکومت اسلامی دست و پنجه نرم میکند، بهنظر میرسد که انتقادات کرزی خریدار پیدا کرده است.
نظریههای او غلب توطئهآمیز و پیشنهادهایش اغلب خودمحورانه بهنظر میرسند. اینکه بگوییم آیا او به ادعاهای بیشتر شبه-بعیدش (غیرمحتمل) مانند این ادعا از وی که گویا ایالات متحده برای توجیه حضور نظامی دایمیاش، تسلط بر کشور و کنترل منطقهی اطراف آن بهطور مخفیانه از شاخهی دولت اسلامی (گروه داعش) در افغانستان حمایت میکند، باور دارد یا خیر، همیشه آسان نیست.
نیروهای عملیات ویژهی امریکا و افغانستان از سال 2014 تاکنون علیه شبهنظامیان دولت اسلامی جنگیدهاند و ایالات متحده و ناتو همچنان به آموزش و تجهیز نیروهای امنیتی افغانستان ادامه میدهند. مقامات نظامی ایالات متحده میگویند که اهداف بلندمدت آنها بر ایجاد یک دیوار دفاعی –در افغانستان- علیه افراطگرایی اسلامی و تعرض خارجی در یک منطقهی استراتژیک که شامل روسیه، ایران و چین میشود، متمرکز است.
کرزی در مصاحبهی اخیرش با واشنگتنپست، در حالیکه در اتاق مطالعهی کتاباندودش نشسته و اسپرسو مینوشد، میگوید: «ایالات متحده برای مهمانیرفتن به اینجا نیامده است. آنها نیازی به ساخت اینهمه پایگاه نظامی فقط برای شکست چند طالب ندارند. آنها به اینجا آمدهاند زیرا همهی رقبای بزرگ امریکا در همسایگی –افغانستان- واقع شدهاند و ما نیز در اینجا هستیم. آنها برای ماندن در افغانستان خوش آمدهاند اما اگر این ماندن برای فریبدادن ماست، نه –خوش نیامدهاند».
کرزی با هفدهسالگی درگیری پیاپی شورشیان در افغانستان و گسترش نقش نظامی ایالات متحده –که یک بار کاهش یافته بود- در چوکات ادارهی ترمپ، بارها بهشدت ابراز مخالفت و ترس از افزایش درگیری کرده است. او میگوید: «افغانهای بسیاری برای یک آیندهی نامعلوم میمیرند. ما برای اینکه از ایالات متحده بخواهیم این کار را متوقف کند، بسیار کوچک و فقیر هستیم. اما ما یک کشور هستیم و به منافع ما باید احترام گذاشته شود».
چنین نظریاتی میتواند یادآور سالهای پایانی قدرت کرزی در زمانی باشد که او بهشدت سربازان ناتو و امریکا را بهعنوان اشغالگران خارجی محکوم کرد که بدون توجه به زندگی غیرنظامیان، روستاها را بمباران میکنند و به خانهها یورش میبرند. کرزی در سال 2014 در حالی از قدرت کنارهگیری کرد که از امضای توافقنامهی امنیتی افغانستان-امریکا، که بر مبنای آن پایگاههای نظامی ایالات متحده در افغانستان فعال باقی میمانند، سر باز زد. هرچند که اشرف غنی، این توافقنامه را بهمحض احراز کرسی ریاستجمهوری، به امضا رساند.
این روزها، رییسجمهور پیشین افغانستان نیز همانند افغانهای خسته از جنگ، درمانده و ناامید، از ترسها و تردیدهایی حرف میزند. همانند او، بسیاریها در مورد حضور امریکا در افغانستان نامطمئناند، در مورد نقش همسایهی بغلی –پاکستان- در همکاری با شورشیان –اتهامی که پاکستان بارها آن را رد کرده است- عمیقا مشکوکاند و از اینکه نقش گسترشیافتهی نظامی ایالات متحده ممکن است هرگونه دورنمای صلح را از بین ببرد، بیمناکاند. طالبان مکررا گفتهاند که این گروه تا زمانی که سربازان خارجی در افغانستان حضور داشته باشند، مذاکره نخواهند کرد.
داوود مرادیان، رییس مؤسسهی مطالعات استراتژیک افغانستان میگوید: «کرزی در بدگمانیهایش تنها نیست».
مرادیان میگوید: «مردم در سراسر منطقه به این باور اند که داعش را امریکا آورده است». او با اشاره به اینکه ایالات متحده در جریان جنگ سرد از شبهنظامیان اسلامی در افغانستان حمایت و سپس این کشور را ترک کرده، میگوید که برای اینگونه سوءظنها «سابقهی تاریخی» وجود دارد. او علاوه میکند: «در حال حاضر، افراطگرایی اسلامی از کنترل خارج است».
برخی از همکاران سابق رییسجمهور پیشین از حملههای بیرحمانهی کرزی به ایالات متحده –که زمانی حامی وی بود- و پیشنهادات نهچندان آشکارش مبنی بر اینکه افغانها باید بهجای ایالات متحده به دامن همسایههای قدرتمندش مانند مسکو پناه ببرد، رم میکنند. استدلال آنها این است که بهرغم ناملایمات، واشنگتن همچنان یک متحد قابل اعتماد باقی مانده و حمایت آن برای بقای کشور حیاتی است. غنی رابطهی نزدیکی با مقامات نظامی ایالات متحده در افغانستان ایجاد کرده است و کمک امریکا، بخش بزرگی از پرداختیها و دستمزدهای دولتی را تشکیل میدهد.
محمدعمر داوودزی، مقام پیشین دولت کرزی، مودبانه میگوید: «نظر من با نظر آقای کرزی در این مورد متفاوت است. ما نمیتوانیم از پس هزینهی از دستدادن حمایت امریکا بیرون شویم».
داوودزی با اشاره به خروج امریکا پس از جنگ شوروی و بهدنبال آن جنگ داخلی افغانستان، میگوید: «هیچکس دیگری نیست که بیاید و جایگزین –ایالات متحده- شود. بار آخری که آنها –افغانستان- را ترک کردند، فاجعه شد. این بار، آنها باید 10 یا 20 سال دیگر بمانند».
از سوی دیگر، در افغانستان توافق گسترده و در واشنگتن اجماع روزافزونی وجود دارد مبنی بر اینکه کرزی در خصوص یک موضوع مهم و اساسی راه درستی را رفته است. آن اینکه، فشار بیشتری بر پاکستان نیاز است تا این کشور پناهدهی به شبهنظامیان طالبان را متوقف کند. هرچند که دولت اوباما و جورج دبلیو بوش با پاکستان بهعنوان یک کشور سرکش اما متحد حیاتی ضد تروریسم رفتار کردهاند، رییسجمهور ترمپ اما، موضع سختتری در قبال پاکستان گرفته و اخیرا کمکهای امنیتی ایالات متحده به این کشور را به حالت تعلیق درآورده است.
در این میان، زلمی خلیلزاد، سفیر پیشین ایالات متحده به کابل در اوایل دههی 2000، که اخیرا از افغانستان بازدید کرد و با افراد مختلفی نیز دیدار بهعمل آورد و گفته میشود که در حال پیگیری یک نقش سیاسی یا دیپلماتیک در افغانستان است، موضع کرزی در قبال پاکستان را تایید میکند. خلیلزاد در مصاحبهاش با صدای امریکا، کرزی را بهعنوان «یک رهبر ملی» توصیف کرد و گفت که آنها در قبال پاکستان «موضع مشابهی» داشتند. او خواست کرزی مبنی بر اعمال تحریمهای بیشتر بر مقامات نظامی پاکستان را تکرار کرد.
سایر تحلیلگران میگویند که مشکلات عمیق دولت غنی که شامل تاخیرها و دشواریهای متعدد در برنامهریزی انتخابات ملی این کشور میشوند، به انتقادات کرزی از توافقنامهی تشریک قدرت بین غنی و رقیب اصلی او عبدالله عبدالله، که از سوی ایالات متحده در پی انتخابات سرشار از تقلب سال 2014، میانجیگری شد، اعتبار بیشتری میبخشد. توافقنامهی تشریک قدرت باعث ایجاد دولت وحدت ملی شد، که اکنون بهشدت چندپارچه است.
کرزی مکررا با پیشنهاد تشکیل لویجرگه –گردهمایی سنتی در افغانستان برای بحث و تصمیمگیری- خواستار یک مسیر سیاسی جایگزین این دولت شده است. منتقدان افغان و خارجی این طرح کرزی را بهعنوان ترفندی از او برای دستکاری لویجرگه و فراهمآوری زمینه برای بازگشت سیاسی میدانند. اما کرزی این اتهامات را بهشدت رد میکند.
کرزی میگوید: «من میدانم که امریکاییها نگران ایناند که جرگه از آنها بخواهد که افغانستان را ترک کنند و از من بخواهند که –به سیاست- باز گردم. اما من هیچ تمایلی به بازگشت ندارم. امروزه، اوضاع به حدی از کنترل خارج است که ما باید به مردم بازگردیم. ایالات متحده نیازی به ترس از ما ندارد. اما رفتار امریکا به ما آسیب میرساند. و اعتقاد ما به ارزشهای دموکراتیک غرب، از بین میرود. چرا آنها میخواهند که ما را ضعیف و بیثبات ببینند؟».
با اینحال، کرزی که انگلیسی را بینقص و روان حرف میزند، با همهی اتهامات تیره و تارش میتواند دیپلماتیک و بهصورت خوشایندی خودآگاه باشد. او به طرز غیرمنتظرهیی از یک موضع سوءظنگرایانهی رنجشآور به یک فضای سرشار از نشاط تغییر جهت میدهد. در مصاحبه با ما او به این مسأله که در جریان ریاستجمهوریاش با مقامات امریکایی «به طرز وحشیانهیی صریح و رُک» بوده، اذعان کرد اما گفت که این کار وظیفهی میهنپرستانهاش در آن زمان بوده است.
کرزی میگوید: «من ضد امریکایی نیستم. من با بسیاری از سیاستهای ایالات متحده مخالف هستم. اما من هنوز یک متحد باقی ماندهام. اگر امریکاییها محترمانه عمل کنند، همراهی ما را با خود خواهند داشت».