رییسجمهور غنی اخیراً از مردم خواسته بود که برای زیادت بارش برف و باران نماز استسقا بخوانند. دو روز پس از آن، آسمان کابل و برخی ولایات دیگر ابری بود و برفباری شروع شد، اما مسألهی نگرانکننده این است که این برفباریها وقفهیی و بسیار کمتر از حدی است که به صورت نرمال بتواند از وقوع خشکسالی جلوگیری کند. پنج روز پیش وزارت انرژی و آب اعلام کرده بود که «به دلیل پیشبینی برفباری در یک ماه آخر زمستان نگرانی از خشک سالی رفع شده است.» این خوشخبری وزارت انرژی و آب اما ذرهیی از نگرانی مردم را کم نکرده است؛ چه اینکه فقط یک ماه دیگر تا پایان فصل زمستان باقی مانده است، در حالیکه میزان برفباری در برخی مناطق کوهستانی حداکثر 20سانتیمتر گزارش شده است. با وصف اینکه مردم نگران گسترش فقر و بیکاریاند، پرسش اصلی این است که حکومت برای مقابله با آن چه راهکاری سنجیده است؟ آیا حکومت نگران افزایش بیکاری و فقر است یا نگران تخریب محیط زیست؟ احتمالاً هیچکدام!
ارزیابی رفتار و نگرانیهای مسئولان حکومت نشان میدهد که امنیت، مصالحه با طالبان و شاخ به شاخ شدن با گروههای سیاسی منتقد حکومت، مسایل بحرانسازی مانند خطر خشکسالی و عدم مدیریت آبهای کشور را به حاشیه رانده است. رییسجمهور غنی اخیراً در یکی از سخنرانیهایش گفته بود که رقبای سیاسیاش با خلق جنجال وقت او را میگیرند و تلاشهایش برای تحکیم پایههای حکومتداری خوب و حاکمیت قانون را منحرف میکنند. چه با این سخن رییسجمهور غنی موافق یا مخالف باشیم، اما نمیتوانیم انکار کنیم که مقامات حکومتی خود اغلب علاقهی مفرطی به باندبازی و درگیر شدن در کشاکشهای سیاسی روزمرهاند. این واقعیت که از سطح مأمورین و کارمندان پایینرتبهی حکومتی شروع و به رأس رهبری حکومت ختم میشود، بحرانهایی را آفریده که دستکم برای مردم، یکی از مهمترین آنها، بحران خشکسالی است.
ادارهی سازمان ملل متحد برخلاف خوشبینی وزارت انرژی و آب از خطر خشکسالی و احتمال کمبود گندم خبر داده و هشدار داده است که احتمالاً افغانستان با کمبود بیش از یکونیم میلیون تن گندم روبهرو خواهد شد. یوناما برخلاف مقامات حکومتی افغانستان با رویکرد واقعبینانهتر و مسئولانهتری نسبت به مشکلاتی که برای مردم پدید میآید، برخورد میکند. اما وزارت انرژی و آب و وزارت زراعت تاکنون نهتنها کوششی برای یافتن راهحلی در برابر خشکسالی احتمالی آینده انجام ندادهاند که حتا سعی در پنهان کردن این خطر دارند.
برای نمونه، تاکنون هیچ گزارشی در مورد وضعیت بارندگی سالانه، مقدار آب مورد نیاز کشتزارها و مردم و خشک شدن دشتها منتشر نکرده است. در غیبت چنین تحقیق و ارزیابییی اکنون ما نمیدانیم که سالانه چهمقدار آب نیاز کشتزارها و مردم را رفع میکند و با چه تدابیری میتوان جلو خشک شدن دشتها و پیامدهای خشکسالی را گرفت. یکی از راههای مقابله با آثار خشکسالی خاصه بر کشاورزان، احداث بندهای آبگردان است. مدیریت آب اما از مسایل مغفول و بیاهمیت حکومت وحدت ملی است. اخیراً گزارشی در رسانهها درز کرد که نشان میداد که ساخت چند بند آبگردان در مناطق مرکزی از فهرست طرحهای حکومت خارج شده است.
پیامدهای کمآبی هماکنون در شهرهای بزرگی مانند کابل قابل مشاهد است. آبهای زیر زمینی کمتر شده و اغلب کوهها و دشتها خشک شدهاند. طبیعی است که در سایهی سهلانگاری نهادهای به شدت سیاسی شدهی حکومتی، از یکسو محیط زیست و جنگلزارها و دشتها به سرعت در حال خشک شدناند و از سوی دیگر، با خشکسالیهای پیهم میزان جمعیتی که به دنبال کار به شهرها رجوع کنند افزایش چشمگیری یافته است. جلوگیری از بحران فقر فراگیر و تخریب محیط زیست نیازمند توجه و برخورد مسئولانه وزارتخانههای انرژی و آب و زراعت است. احداث بندها، کمک به کشاورزان برای ترویج کشت حبوبات و محصولات زراعتییی که نیاز به آب کمتر دارد، راههای فوری مقابله با این مشکل است. اما مشکل اصلی این است که مقامات حکومتی کمتر فرصت میکنند که به این مسایل فکر کنند، حتا داکتر عبدالله نیز امسال سری به بند قرغه نزده است؛ بندی که با خطر خشکی روبهرو است.