نبود زبان مشترک در تعامل سیاسی افغانستان-پاکستان

«پلان عمل مشترک صلح و هم‌بستگی» برنامه‌یی بود که بر اساس آن پاکستان و افغانستان برای غلبه‌ بر چالش‌هایی که بر مناسبات سیاسی دو کشور سایه افکنده، طرح شده بود، اما نتیجه‌ی این طرح به‌نظر می‌رسد چیزی غیر از تکرار شکست‌های مکرر حکومت کابل نیست. بر اساس این طرح، قرار بود که اسلام‌آباد و کابل بر سر همکاری‌های امنیتی و بهبود مناسبات سیاسی میان دو کشور، رای‌زنی کنند، اما سفر معین سیاسی وزارت خارجه به اسلام‌آباد و نتیجه‌ی سفرش نشان داد که هنوز فاصله‌ی بسیاری برای شکل‌گیری گفت‌وگوهای معطوف به سود و نتیجه‌بخش میان دو کشور وجود دارد.
بیانیه‌ی رسمی وزارت خارجه که از سوی سخن‌گوی این وزارتخانه در اختیار رسانه‌ها قرار گرفت، نشان می‌دهد که یک تلاش سیاسی برای بهتر شدن مناسبات میان دو کشور و رفع اختلاف‌نظرها به بن‌بست رسیده است. این تلاش دیپلماتیک برای جلب دیدگاه سیاست‌گذاران اسلام‌آباد برای هم‌کاری با حکومت افغانستان در جهت سرکوب گروه‌های تروریستی و رفع اختلاف‌های سیاسی میان دو کشور، بر شمار گفت‌وگوها و تلاش‌های بسیاری که در گذشته انجام شده، افزوده شد، بی‌آن‌که نتیجه‌ی روشن و مثبتی در پی داشته باشد. مسأله‌ی اصلی این است که چرا مجموع این تلاش‌ها برای نزدیکی با اسلام‌آباد به شکست منجر می‌شود؟ برای درک این مسأله، لازم است پیشینه‌ی تاریخی مناسبات دو کشور، مشکلات ارضی و مرزی هر دو کشور و از همه مهم‌تر اولویت‌های استراتژیک دو کشور در نظر گرفته شود. مع‌الوصف، تا آن‌جا که به حکومت وحدت ملی مربوط می‌شود، باید چند نکته را مد نظر قرار داد.
یکم- برای پاکستانی‌ها مهم است که تعامل سیاسی خارجی آن‌ها به‌خصوص با کشورهای منطقه در راستای اولویت‌های استراتژیک این کشور باشد. ساختار و توزیع قدرت در پاکستان به‌گونه‌یی سامان داده شده که برای استمرار آن همیشه به یک تهدید بالقوه‌ی خارجی ضرورت دارد. به این معنا که در سایه‌ی تنش سیاسی و نظامی پاکستان با هند، حفظ امنیت ملی این کشور به‌صورت کامل در حیطه‌ی اختیارات ارتش این کشور قرار دارد. ارتش و سازمان‌های وابسته به آن به‌صورت پیوسته به خطر هند به‌عنوان یک رقیب برانداز گوش‌زد می‌شود. این کشور به‌صورت دایمی در حال مواجهه با خطراتی است که ممکن است هند در برابر این کشور قرار دهد. مسأله‌ی قابل توجه این است که تهدید دایمی هند و رقابت نظامی و سیاسی این کشور با دهلی‌نو باعث به‌وجود آمدن وضعیتی شده است که برای پاکستان نتیجه‌ی متضاد و دوگانه‌یی به همراه دارد. از یک‌سو، هند به‌عنوان جدی‌ترین رقیب پاکستان شناخته می‌شود که غفلت از آن ممکن است به قیمت تجزیه یا فروپاشی این کشور تمام شود، و از سوی دیگر، این موضوع باعث خلق مکانیزمی شده که حفظ قدرت را در میان ارتش و مقامات سیاسی این کشور در درازمدت ممکن می‌سازد. به این ترتیب، طرح و مدیریت مناسبات سیاسی خارجی‌ کشور نقش اساسی را دارد. ارتش در سایه‌ی ترس دایمی‌یی که از رقابت خصمانه با هند در پاکستان ایجاد کرده، موفق شده است که هم‌چنان به حمایت از سازمان‌های تروریستی ادامه دهد. نقش این سازمان‌ها را در تنش بر سر کشمیر و رقابت هند و پاکستان به‌روشنی می‌توان دید. پاکستان هر از گاهی توانسته است با استفاده از گروه‌های تروریستی‌یی که در اختیار دارد، امنیت ملی هند را به چالش بکشد. حمله‌ی اعضای لشکر طیبه به هوتلی در بمبئی نمونه‌ی روشن آن است.
دوم- پاکستان از زمانی که مسوولیت اصلی حمایت تدارکاتی مجاهدین را در برابر رژیم کمونیستی در کابل به دوش گرفت، پیوسته کوشیده است که نقش کلیدی‌اش را در عرصه‌ی مناسبات بین‌المللی به نمایش بگذارد. این کار در زمان شروع حمله‌ی ایالات متحده‌ی امریکا و هم‌‌پیمانانش به القاعده و طالبان در افغانستان نیز ادامه یافت. پاکستان با توجه به شبکه‌ی وسیعی که در زمان جهاد در افغانستان ایجاد کرده بود و با توجه به نقش تعیین‌کننده‌ی سازمان استخبارات این کشور در دست‌گیری اعضای القاعده، از یک‌سو حمایت امریکا را به خود جلب کرد و از سوی دیگر بدل به یک بازیگر اصلی در عرصه‌ی مناسبات سیاسی افغانستان شد. اکنون پاکستان خودش را به‌عنوان یکی از طرف‌های اصلی و اثرگذار در مسایل امنیتی و سیاسی مربوط به افغانستان می‌پندارد و تلاش می‌کند نقش خودش را کماکان از این طریق در عرصه‌ی مناسبات بین‌المللی حفظ کند. نزدیکی این کشور با روسیه، پس از آن‌که مورد خشم امریکا قرار گرفت، مصداق روشن این استراتژی است.
سرانجام، با توجه به این مسایل، نباید از نظر دور داشت که پاکستان به‌سادگی قایل به هم‌کاری با دولت افغانستان برای تأمین امنیت و ثبات سیاسی در این کشور نیست. این کشور چنان‌چه همواره تأکید شده، افغانستان را به‌مثابه‌ی عمق استراتژیک‌اش در مناسبات منطقه‌یی و بین‌المللی می‌بیند. گفت‌وگو با اسلام‌آباد تا زمانی که افغانستان نتواند پیام واضحی برای پاکستان مبنی بر ناتوانی این کشور از مدیریت وضعیت سیاسی و امنیتی بفرستد، هیچ نتیجه‌یی به‌دنبال نخواهد داشت. رسیدن به چنین وضعیتی، مستلزم تقویت حکومت‌داری خوب، توان‌مندسازی نیروهای امنیتی و دفاعی و افزایش اعتبار دولت در میان شهروندان است.