حامد کرزی گفت که پس از حملهی طالبان بر قول اردوی شاهین در مزار شریف دیگر طالبان را «برادر» نمیخواند.
بدان اسعدکالله تعالی فیالدارین که برادر بر چند قسم بود: تنی است و ناتنی، دینی است و راضی است و ناراضی. و هر یک از این اقسام را قسمهای دیگر بود که یحتمل شرح خواهند شد به حول پروردگار.
برادر تنی: برادر تنی مر مذکر مفردی را گویند که با شخص در والد و والده یا پاپا و مامی شریک باشد. معمول باشد که برادران تنی به سن صباوت و خاکبازی نزاع بسیار کنند و تنبانهای همدیگر پوشند و بر یک تشک دو بالشت نهند در دو سر، و شبها زیر یک لحاف خسبند. نیز رسم غالبه است که چون برادران تنی بالغ گردند پیوسته به همدیگر چپچپ نگاه کنند و سخنی میان ایشان نرود به نرمی. ایضا قانون باشد که در عروسی همدیگر جست زنند و خیز نمایند و از خویشتن خوشحالی در کنند، اکثرا به ریا یا از سرِ زور داده گی – حق تعالی داند.
برادر ناتنی: و آن برادری باشد از زوجات ثانی و ثالث و رابع ابوی. این برادر به اسم برادر باشد و نه به صفت؛ به صفت دشمن باشد. چندان که به گاه تقسیم کردن میراث ناتنیها پالان خر نیز به دو نیم کنند چنانکه ثبت افتاد میان داوود و سلطان (از ناتنیهای سدهی بیستویکم عیسوی).
برادر دینی: برادری است به تناوب محتشم و مخوف. چون حق تعالی خواهد که رمهیی از افراد مذکر را در مکانی گرد آورد و خواهد که ایشان همدیگر را به طرفهالعینی پارهپاره نکنند میان ان عقدی در افکند از اخوت دینی. برادر دینی خود بر دو قسم باشد: یکی آنکه در محشر پدید آید و تا آنگاه مسلمین شلغم تناول کنند برای صحتشان بهغایت نیکو است. دیگری آنکه چون در امت اسلامی دخول کند شیعهی ملحد و سنی کافر در گیتی نماند عجلالله دخوله الشریف.
برادر راضی: قسمی از برادران حامد کرزی. و این برادری بود شریک دزد و یار قافله، عاشق پورن و برپا دارندهی نافله. این قسم برادر ریش از بن نتراشد که داند چرخ فلک پیوسته دموکرات نباشد. دایم گوید که واسکت انتحاری افسانهیی بیش نبود. چون گویی «طالب»، گوید: «جالب ! طالب چه باشد من نشناسم». این قسم برادر هم وزیر بود و هم مشاور و در کلیه مجالس خفیهی حکومتیه حاضر.
برادر ناراضی: برادر آزرده را گویند. ایضا برادر کرزی. از صفات این برادر یکی آن بود که چون بیند ضعیفهیی هفتاد گز کرباس سیاه بر تن ندارد با تبر دو شقهاش کند الله اکبر گویان. این برادر اندکی تندمزاج بود. دیگر صفتاش آن بود که دایم واسکت پوشد و حمد خداوند گوید و چون کاه و علفاش بهموقع نرسد غضبناک گردد و بوع زند و واسکت خویش انفجار دهد و به بهشت رود. سبحانالله. غیرتاش ورد زبانها بود. چون مذاکره کند رودههایاش به هر سو پخش گردند. سخت زیبا بمیرد. سبحانالله. مردناش ورد زبانها بود. و اگر خواهد که دیگر کارهای نیکو کند باز رودههایاش به هر سو پخش گردند. سبحانالله. همه از عقلاش و نیز از رودههای وی در حیرت.