نتیجهی سربازان بیشتر امریکایی در افغانستان، جنگ مستقیم بیشتر با طالبان خواهد بود
نشنل انترست/بارنت روبین
بخش دوم و پایانی
وقتی پاکستان بهدنبال یکسری رویدادها در سال 2011 خطوط تدارکاتی نظامی را مسدود کرد، ایالات متحده تدارکات نیروهایش را از طریق روسیه و آسیای میانه انجام داد. حالا نمیتواند این کار را انجام بدهد و ترانزیت از طریق ایران ناممکن است. پاکستان نیز برای مقاومت در برابر فشار یکجانبهی امریکا در موقعیت بهتری نظر به گذشته قرار دارد. در نتیجهی ساختوساز کوریدور اقتصادی چین و پاکستان که ولایت غربی سینکیانگ چین را با بندر گوادر پاکستان در دریای عرب وصل میکند، پاکستان و چین بیش از هر زمانی با هم نزدیک هستند. چین از سیاست پاکستان در زمینهی پناه دادن به طالبان حمایت نمیکند و دوست دارد به ایالات متحده در باثبات ساختن افغانستان کمک کند، اما نه از طریق مواجهه با پاکستان. روسیه و ایران به پاکستان نزدیکتر شدهاند، در حالیکه نرندار مودی، نخستوزیر هند، روابط با ایالات متحده را تقویت کرده است.
تحولات منطقه بیش از هر زمان دیگری برای رشد اقتصادی افغانستان مطلوبتر است، اما موانع سیاسی، بهشمول آنهایی که از حضور ایالات متحده در افغانستان ناشی میشود، مانع تحقق این پتانسیل میگردد. شیجین پینگ، رییسجمهور چین، ابتکار عمل «یک کمربند، یک جاده»، برنامهی سرمایهگذاری در زیربنا و اتصال منطقهیی، را پروژهی اصلی دورهی ریاستجمهوریاش قرار داده است. شیجین پینگ 160 میلیارد دالر را در مرحلهی اول به این ابتکار عمل اختصاص داد، بهشمول 46 میلیارد دالر برای کوریدور اقتصادی چین-پاکستان. مستقیمترین راه افغانستان برای دسترسی به بازارهای جهان وصل شدن به کوریدور اقتصادی چین-پاکستان در پاکستان و در ادامه به چین، هند و اقیانوس هند خواهد بود. با اینحال، پاکستان بهصورت دورهیی برای اعمال فشار بر کابل مرز با افغانستان را مسدود میکند و به ترانزیت میان هند و افغانستان اجازه نداده است.
در تازهترین مورد، پاکستان مرز را برای بیش از یک ماه، از 16 فبروری تا 20 مارچ، بست؛ به استثنای دو روز که به افراد گیرافتاده اجازه داده شد به کشورشان بازگردند. اسلامآباد مرز را برای تلافی حملاتی در داخل پاکستان که این کشور تروریستان مستقر در افغانستان را بهخاطر آن مقصر دانست، بست. این مسدود شدن که هدف آن بیشتر افغانستان بود تا ایالات متحده، بر ارتش ایالات متحده و دیگر تدارکات اثر نگذاشت؛ اما چنین مسدودشدن مرزها در آینده میتواند، مانند سال 2011، اثرگذار باشد.
افغانستان امیدوار است از طریق همکاری سهجانبه با هند و ایران مسیر جایگزینی به بازار جهانی پیدا کند. جاپان در ماه جنوری 2017 به این گروه پیوست. هند، ایران و جاپان بندر چابهار ایران در دریای عرب را توسعه میدهند. از آنجا، ایران هم یک خطآهن و هم یک جاده به مرز افغانستان کشیده است. هند شاهراهی ایجاد کرده است که این جادهی ایران را به جادهی حلقوی افغانستان وصل میکند. یک موافقتنامهی سهجانبهی ترانزیتی میان هند، ایران و افغانستان به افغانستان و هند توانایی دور زدن مرزهای بستهی پاکستان با تجارت از طریق چابهار را میدهد و دسترسی بخشوده از حقوق گمرکی را در اختیار افغانستان قرار میدهد. سرمایهگذاران هند در حال توسعهی پارکهای صنعتی در اطراف چابهار بودهاند که هدف آن بازارهای افغانستان، هند و آسیای مرکزی است. با اینحال، تحریمهای اضافی ایالات متحده بر ایران، چنانچه که رییسجمهور ترامپ و کانگرس وعده داد، قراردادهای توسعهی چابهار را بلوکه خواهد کرد. دشمنیهای ایالات متحده – ایران میتواند به اقدامات تلافیجویانهی ایران در افغانستان، احتمالا مسدود شدن این مرز، منجر خواهد شد.
تعدد بازیگران منطقهیی رسیدن به اجماع در مورد اینکه چه کسی افغانستان را با ثبات سازد، در مقایسه با روزهایی که رقابت امپراتوریهای روسیه و بریتانیا یا جنگ سرد ایالات متحده – شوری جریان داشت، را چالشبرانگیزتر میسازد. کشورهای منطقه نهتنها به یکدیگر اعتماد ندارند، بلکه به ایالات متحده نیز اعتماد ندارند. هرچند حضور نظامی و کمک مالی ایالات متحده حکومت پساطالبان را تا حدود مشخصی باثبات ساخته است و از بازگشت گستردهی تروریستان جلوگیری کرد، همسایههای افغانستان هراس دارند که ایالات متحده میتواند از پایگاههایش علیه آنها استفاده کند. روسیه ادعا میکند که پایگاهها و زیربناهای لوجستکییی که ایالات متحده در افغانستان ساخته است این کشور را قادر خواهد ساخت تا نیروهایش را به یکصد هزار سرباز در آنجا به هدف مداخله در منطقه افزایش بدهد. ایران نگرانیهای مشابهی دارد.
مخاطرات بالای اقتصادی در منطقه فرصتهای اقتصادی نیز ارائه میدهد. دگرگونی اقتصادی در منطقه که با رشد اقتصادهای چین و هند موازنه یافته است، هزینهی بنبست افغانستان برای همسایههایش را بالا میبرد. همراه با نگرانیها در مورد دولت اسلامی که مسئولیت سه مورد قتل غیرنظامیان در کابل در چند ماه گذشته را برعهده گرفته است، مخالفت با پایگاههای درازمدت ایالات متحده در افغانستان به یک همگرایی استراتژیک بین روسیه و ایران منجر شده است. ایران و روسیه نیز، باوجود دشمنی تاریخیشان با این گروه ستیزهجو، با طالبان ارتباط برقرار کردهاند. هرسه، مخالف دولت اسلامی و حضور ایالات متحده و به دنبال راهی برای تامین ثبات در منطقه بدون حضور نظامی ایالات متحده هستند. چین که ثبات در افغانستان را برای برنامههای اقتصادیاش حیاتی میداند نیز چندین بار از طالبان افغانستان میزبانی کردهاند. در ماه جولای 2015 این کشور در یک دور بینتیجهی گفتوگوهای صلح با کمک مالی پاکستان با ایالات متحده، حکومت افغانستان و طالبان شرکت کرد.
نه ایالات متحده میتواند افغانستان را بدون همسایهها ضد دهشت بسازد و نه همسایهها بدون ایالات متحده. همسایهها از مشارکت ایالات متحده در یک روند باثباتسازی یا صلح منطقهیی استقبال خواهند کرد تا زمانی که این مشارکت سرانجام به خروج سربازان ایالات متحده بیانجامد نه اینکه در منطقه استقرار یابند. چنین حلوفصلی احتمالا باید موافقتنامهیی حداقل با برخی از طالبان افغان را شامل باشد، حلوفصلی که تمام بازیگران منطقهیی اکنون از آن حمایت میکنند. ایالات متحده میتوانست، با پیوستن به بانک سرمایهگذاری توسعهیی آسیا که توسط چین برای تمویل توسعهی منطقه و توسعهی فعالانهی شمولیت سکتور خصوصی در اتصال منطقهیی ایجاد شد، علاقمندیاش به چنین رویکردی در منطقه را نشان بدهد. این نشان خواهد داد که حضور ایالات متحده نهتنها به کار هدف فوری مبارزه به تروریسم خواهد آمد، بلکه همکاری اقتصادی منطقهیی را به نفع همسایگانش نیز حمایت خواهد کرد. این کار نباید از توانایی ایالات متحده در همکاری با روسیه یا حتا ایران در جایی که منافعشان باوجود تضاد در دیگر جاها همسو هستند، فراتر باشد؛ مانند کاری که ایالات متحده با چین انجام میدهد و با اتحاد جماهیر شوروی قبل از سال 1978 انجام داد. چه از یک پناهگاه امن برای تروریستان جلوگیری شود یا خیر، سرمایهگذاری و اتصال منطقهیی تسهیل شود یا نه، یا چنانچه که کسی آرمان ملی آنها را تعریف کرد به افغانها توانایی «مردن در بستر خوابشان» داده شود یا خیر، صرف یک راه وجود دارد: دنبال کردن یک حلوفصل دیپلماتیک با حمایت تمام قدرتهای کلان همسایه که به یک پایان تدریجی حضور نظامی ایالات متحده از طریق گفتوگوها بینجامد.