وقتی دونالد ترامپ در 20 ماه جنوری قدرت را بهدست میگیرد، یک کشور و منطقهی پر از مشکل را به ارث خواهد برد
دیپلمات/مارتین فلیشر و چارلس الکینز
ترجمه: حمید مهدوی
سیاست دونالد ترامپ، رییسجمهور منتخب [ایالات متحده]، تا اینجای کار در مورد اینکه قصد دارد چگونه با وضعیت شکنندهی امنیتی در افغانستان و توازن جیوپولیتیکی حساس در این منطقه کنار بیاید، مبهم بوده است. ترامپ در مصاحبهیی در سال 2012 استدلال کرد که ایالات متحده باید سربازانش را از افغانستان خارج کند و در عوض پولهای کمکی برای بازسازی ایالات متحده به مصرف برسد. اخیرا، افزایش هزینهها باعث شده است کارشناسان این پرسش را مطرح کنند که آیا ترامپ 8400 تن نیروی امنیتی باقیماندهی امریکا را [از افغانستان] خارج خواهد کرد یا خیر. با این وجود، ترامپ در 2 دسامبر به اشرف غنی تماس گرفت و قرار گزارشها بر تعهد ایالات متحده در قبال افغانستان، مجددا تاکید کرد. این تغییر ظاهری در موقف ترامپ، همراه با اعزام اخیرِ 300 تن از نیروهای دریایی ایالات متحده به ولایت هلمند افغانستان توسط حکومت فعلی، نشانهی مثبتی است که واشنگتن قرار است تعهدش را تا تامین ثبات در این کشور حفظ کند. خطر بزرگی همچنان پا برجاست و در حالیکه ترامپ در 20 جنوری قدرت را بهدست میگیرد، او یک منطقه و کشور پر از مشکل را به ارث خواهد برد و اگر قرار است او روی حرفهایش بایستد و جنگ با تروریسم را ادامه بدهد، انتخاب محدودی خواهد داشت مگر اینکه بهطور موثر اقدام کند.
ارزیابی شرایط-عامل فعلی
بیش از یکونیم دهه تلاش برای تامین ثبات در افغانستان و در ظاهر نتیجهی اندک آن، یک حس خستگی را تحریک کرده است. برآوردهای محافظهکارانه در سال 2014 هزینهی صرف دخالت نظامی ایالات متحده را 1 تریلیون دالر تخمین کرد، در حالیکه نزدیک به 7 هزار تن از نیروهای ائتلاف، 23 هزار سرباز افغان و 26 هزار غیرنظامی از سال 2001 بدینسو جانشان را از دست دادهاند. ادارهی هماهنگی امور بشردوستانهی سازمان ملل متحد، در آخرین گزارش خود گفت: «افغانستان یکی از خطرناکترین، خشنترین، و بحرانزدهترین کشورهای جهان است». این اداره همچنین گزارش داد که جنگ به «سطح بیپیشینهیی از بیجاشدگی» منجر شده است و صرف در ماه نوامبر 2016 نیم میلیون مورد بیجاشده ثبت شده است.
برای تزریق انگیزهی تازه در تلاشهای فعلی تامین ثبات، به منافع سیاسی و امنیتی دیگر طرفها و قدرتهای منطقه جدا توجه شود. بازیگران منطقهیی از جمله روسیه، ایران و هند در حال حاضر از روند رسمی صلح (مانند گروه هماهنگی چهارجانبه به رهبری ایالات متحده و چین و همچنین احتمال گفتوگوهای بیشتر به میزبانی سعودی) خارجاند. هریک از بازیگران بالا منافع و نفوذ خودش را دارد که اغلب نادیده گرفته شده است؛ منافع و نفوذی که میتواند به کامیابی یا ناکامی اوضاع امنیتیِ مخاطرهآمیز منجر شود.
ایالات متحده، هرچند بازیگر اصلی بینالمللی در این کشور است، اما صرف از بخشی از منافع جیوپولیتیکییی نمایندگی میکند که به امنیتِ آیندهی افغانستان گره خورده است. دخیل بودن دیگر بازیگران، بهویژه همسایههای نزدیک و قدرتهای منطقهیی و جهانی شناخته شده و در حال ظهور، میتواند بهطور بالقوه از هزینهها بکاهد و فرصتها و چشماندازهای تازهیی ایجاد کند. در مقابل، ناکامی در شاملسازی این بازیگران در روند صلح، میتواند کوتاهبینانه ثابت شود و به نادیدهگرفتنِ مسایل، منافع و همکاری های استراتژیکِ کلیدی منجر شود.
بهمنظور حل موثر معمای امنیتِ افغانستان، این روابط دوجانبه، منطقهیی و بینالمللی پیچیده و بیشمار باید ارزیابی شوند. از آنجایی که هزینههای انسانی و مالی [جنگ] افغانستان در حال افزایش است، تعجبی ندارد که شور و شوق اولیهی تلاشهای امنیتیسازی در سال 2001 اندکاندک کمرنگ میشود. با اینحال، واشنتگن چارهی اندکی جز تداوم تعهدش نسبت به افغانستان دارد. در حالیکه طالبان بیش از هر زمان دیگر از سال 2001 مناطق بیشتری را در کنترلشان دارند، جستوجوی راههای جدید برای صلح الزامی است، درغیر آن صورت خشونت و بیثباتی گسترش خواهد یافت و قلمرو بیشتری در منطقه را فر خواهد گرفت.
بدیهی است که شامل ساختنِ بازیگران مختلف در اقدامات رسمی – با توجه به روابط پیچیده بین ایالات متحده و ایران، پاکستان و هند و همچنین رویکرد محتاطانهی «مارگزیده از ریسمان دراز میترسدِ» روسیه در قبال افغانستان، در کنار دیگر مسایل – در عمل دشوارتر است. واقعیت این است که آیندهی افغانستان، فراتر از ایالات متحدهی امریکا و متحدان غربیاش، برای بسیاریها از اهمیت ویژهیی برخوردار است. بهمنظور ادامهی پیشرفتی که تا امروز با دشواری حاصل شده است و شکستن بنبست فعلی، باید ایدههای دیگر طرفها که سهمی در آیندهی افغانستان دارند درک و یا پذیرفته شود. چالش دیپلماسی ایالات متحده این است که یک ائتلاف واقعی از آنهایی تشکیل بدهد که میخواهند شاهد ظهور افغانستان بهعنوان دولت امن و باثبات باشند، دولتی که بتواند خودش از خودش دفاع و حکومت کند.