بقیه کشورها، مخصوصاً آن کشورهاییکه در آن زنان و مردان مویزرد زندگی میکنند، فکر میکنند که مردم افغانستان همیشه در مدار اختلاف نظر میچرخند و روی هیچ موردی اتفاق نظر ندارند. این کشورها که در این اواخر موهای زنان و مردانش بیشتر هم زرد شده و به نظر وکیل صاحب الحاج مولوی پروفیسور غواصی، موی زرد علامت کفر است و هرچه آنها بیشتر زرد کنند، ما زیادتر کافرشان میخوانیم. به همین خاطر ما یک امتحان برگزار کردیم که ببینیم واقعاً درجه اختلاف نظر و اتفاق نظر در ملک ما در چه حد است.
خلاصهی این امتحان این است که ما از میان دو هزار مورد و مسئلهی زنده و بنیان برافکن عصر حاضر، حداقل یک مورد را یافتیم که تمام افغانها روی آن اتفاق نظر داشتند. و یک مورد هم از اختلاف نظر را به عنوان چیز یاد میکنیم. خیر و خلاص.
در موردی که همه اتفاق نظر داشتند این بود که یک نفر با خشتک پاره روی یک چوکی نشسته بود و همه باید او را میدید و در مورد او چیزی میگفت. خلاصهاش قرار ذیل است.
رییس جمهور: این بیحیا با هیچ افغان برابر نیست، از همه کمتر است چون خشتکش پاره است.
رییس اجرائیه: ما به مردم افغانستان واده میکنیم که نسل این خشتکپاره منقرض شود. بیخی آبروی افغانستانه بُرد.
انجمن معاونین: ما از مشاورین و مشاورین از این خشتکپاره بهتریم، هرچند که تف به این خشتکپاره!
وزیر: این بیپدر تلاش میکند وزیرها را بدنام کند. میخواهد ثابت کند که کمکهای جامعهی جهانی در افغانستان عادلانه مصرف نشده، چون خشتکش پاره است.
وکیل پارلمان: پارلمان خانهی تمام ملت است، به جز این احمق که خشتکش پاره است.
مولوی: او را هفتصد دُره بزنید که با خشتک پاره سرچوکی بالا شده.
فعال مدنی: اگر آستینش پاره بود، ما میتوانستیم بگوییم که ما همه آستینپارهایم. اما این خشتکش پاره است، نمیشود بگوییم که ما همه خشتکپارهایم.
شاعر: خشتکش پاره بود/ همه از آن بریدیم و دیگر هیچ!
رسانهها: مردی با خشتک پاره، چه کسی مسئول است؟
نفرهای زیادی شرکت کردند و نظر خویش را در مورد آن نفر گفتند. چون نظر همه در خشتک آن نفر گیر کرده بود، لذا در این یک مورد، تمام افغانها، از مقامات بلندبالا گرفته تا پایینبالا، از مولوی و شاعر گرفته تا فعالان مدنی و وکیل پارلمان، همنظر بودند.
اما مسئلهی داغ دیگر، مذاکرات عطامحمد نور و رییس جمهور است. در این مورد هم نظر هموطنان را گرفتیم که چنین بودند:
رییس جمهور: ما عطا را آخر پاییز میشماریم.
رییس اجرائیه: استاد عطا را از اول هم خوش داشتیم، حالی هم داریم، ازی بعد هم خواهیم داشت انشاءالله اگر خدا خواسته باشد.
حزب جنبش: عطا هرجا که میرود برود، در شمال ما هستیم.
دانشمندان کرایی: … میخورد کسی که میگوید صاحب شمال است، صاحب شمال ما هستیم نه هر لندغر و اوباشی.
احمد ضیا مسعود: دیشب خواب دیدم که آمر صاحب شهید از استاد عطا ناراض بود. لیکن از من خواست که خود را با او نزنم.
شورای امنیت ملی: عطا میتواند از جامعهی تاجیک نمایندگی کند.
بیبیسی: شماری از مقامات، معاونیت اول ریاست جمهوری را به آقای نور پیشنهاد کرده. (اوه نه نه ببخشید! نور گفته که پسماندهی دوستم را نمیخورد چون مزه ندارد).
ناظرین مذاکرات: اگر عطا محمد نور فوتبالیست میبود، دیگر کسی عاشق رونالدو مسیگگ نمیشد.
خود استاد عطا: داکتر عبدالله نتوانست خوب بازی کند، آمدهام که سهم تاجیک را از حلقوم غنی بکشم.
گلبدین حکمتیار: ما هم حاضر خواهیم بود به جای عبدالله، با عطاخان سر یک سفره کباب بزنیم.
یک ژورنالست آلمانی: او هر شام به ورزشگاه شخصیاش میرود. بسیار خوشصحبت، استوار و فرصتطلب است و اعتماد فراوان هم دارد.