یکی از دوستان بنده در اعتراض به سخیداد هاتف، حالا به من ایمان آورده. پر از سوال است. از صبح تا غروب، هیچ که سوال نپرسد، 33 سوال میپرسد. دیروز از من پرسید که چرا وکلای پارلمان در اعتراض به آلودهگی هوا تظاهرات کردهاند؟ جواب این سوال را همان لحظه نمیفهمیدم. برای همین رفتم با تعدادی از وکلا وارد مذاکره شدم.
از اولین وکیل که در مورد اعتراض شان پرسیدم گفت: «اعتراض خوب است. تظاهرات بد نیست. هوای کابل آلوده است. ما هوای آلوده را خوش نداریم. ما از حکومت میخواهیم که برای ما هوای پاک فراهم کند. اعتراض ما کدام هدف سیاسی ندارد. فقط و فقط برای هوای پاک است.»
از وکیل دوم که پرسیدم گفت: «حکومت کار نمیکند. چند نفر است که تیل بیکیفیت وارد میکنند. ما از حکومت میخواهیم که هرچه عاجل جلو واردات تیل بیکیفیت را بگیرد. در غیر این صورت، هوای کابل روزبهروز بدتر هم خواهد شد.»
به وکیل سوم گفتم که وکیل صاحب، به خیالم یکی از وظایف شما نظارت بر کارکرد حکومت است. وقتی ما ادارهی استندرد و مطابق با نورم داریم، وقتی وزارت تجارت داریم، وقتی ادارهعالی حفاظت از محیط زیست داریم، چرا بر کارکرد آنها نظارت نکردید که حالا دست به اعتراض مدنی زدهاید؟ در پاسخ گفت: «بچه جان تو آمده ما را قانون درس نتی! ما در کار خود پخته هستیم. به اندازهی عمر تو وکالت کردیم. خوب میفامیم که چه کار بکنیم و چه کار نه. برو گمشو از پیش چشمم. زیاد قار مره نیار که به قرآن غار غارت میکنم.»
به وکیل چهارم که رسیدم، پرسیدم که وکیل صاحب اگر مرا غار غار نکنید، یک سوال داشتم. وکیل صاحب خندید و گفت بپرس! پرسیدم که پارلمان کشور چرا از کارکرد ادارات حکومتی مثل وزارت تجارت، ادارهی نورم و استندرد و ادارهی عالی حفاظت از محیط زیست نظارت نکرده که حالا از آلودهگی هوا شکایت دارند و اعتراض مدنی میکنند. در جواب گفت: «زیاد جدی نگیر. این یک پروژه است. وکلا همیشه دوست دارند در قلب مردم جای داشته باشند. این کارها را میکنند که نظر مردم را جلب کنند. از طرف دیگر، آلودهگی هوا بهانه است. مقصد اصلی تجار تیل است. خواست ما هم همین است که آنها را هشدار بدهیم. اگر خواست ما را قبول نکنند، ما کوشش میکنیم برای آنها مزاحمت خلق کنیم.»
به وکیل پنجم که رسیدم گفتم شما ماهانه چهقدر تیل ضرورت دارید و چرا فکر میکنید تجار تیل باید برای شما تیل مجانی بدهد؟ در پاسخ برایم گفت: «کی گفته ما تیل میخواهیم؟ ما هصلاً تیل نمیخواییم. ما الیه هاب و اوای هالوده تظاهرات کدیم. ما اوقدر هم گشنه نیستیم که هاب و اوا را بهانه کده برای چند بیرل تیل مظایره کنیم. ارکس ای گپه گفته ده قار خداجان شوه. ما فقط میخواهیم وقتی صبایی از خواب بیدار میشیم و ناخن به دماغ خود میکنیم، ناخن ما سیاه نشود. اوای پاک حق کل مردم است.»
اما وکیل ششم نظری دیگری داشت. او گفت: «همین که هوا آلوده است، به این معناست که کارها درست پیش نرفته و درست پیش نمیرود. هم حکومت در این زمینه مقصر است، هم مردم. اگر حکومت بر واردات تیل نظارت ندارد، مردم هم به اندازهی کافی زغالسنگ آتش میکنند تا هوا اینقدر آلوده شود. هوای شب و روز فرق دارد. شب هوا بسیار تیره و دودآلود است. معلوم میشود که حاصل سوختاندن زغال است. روز کمی خوبتر است، چون روز کسی زغال آتش نمیکند. این تظاهرات مثل تمام تظاهراتهای دیگر بینتیجه میماند. بازهم بدی این تظاهرات در کجا است؟ بدی ندارد.»
به وکیل هفتم که رسیدم داشت سرفه میکرد. به زمین و زمان فحش میداد و میگفت: «خدا نیامرزه کسی را که پای بخاری ترکی را به کابل کشاند. خدا نیامرزه پدر و مادر کسی را که چند تا بیسواد را برده در راس ادارهی محیط زیست. لعنت به این آسمان که هیچ نمیبارد. شما در کدام کشوردیدید که وکیل پارلمانش سرفه کند. از برای خدا، ما وکیل پارلمان هستیم یا جاروکش مارکیت؟ تُف بر ما که زور ما به هیچ ادارهی حکومتی نمیرسه. ما از اول باید فکر میکردیم و خود را اینقدر پیش حکومت بیآبرو نمیکردیم. حالا با کدام روی از حکومت بخواهیم که او پدرنالت تیل بیکیفیت وارد نکو! با کدام روی؟ خاک بر سر ما که کار ما هم به تظاهرات کشیده. ده ملک ما تظاهرات کی جواب میته که ما تظاهرات میکنیم؟»
خلاصه من نتوانستم بفهمم که چرا این وکلای عزیز تظاهرات کرده. فقط همینقدر میفهمم که وکیل پارلمان حق دارد هر کاری بکند. و خدا را شکر که مرا غار غار نکرد.